کسانی که در دهه ی هفتاد زندگی قرار دارند اهل تامل در امور گوناگون خصوصا مسائل اجتماعی هستند و قیاس اکنون با گذشته ی نه چندان دور برای آنها دشوار نیست حتما متوجه شده اند که از پنج دهه پیش تاکنون اغلب شهرها چه از لحاظ سبک ساخت و ساز خانه ها و چه گویش ساکنان شهرها و همچنین راه های منتهی به آبادی ها و حتی ارتقاء روستاها به شهر و شهرها به مرکز استان تغییرات زیادی را پشت سر گذاشته اند به طوری که مسافران با تجربه احساس نمی کنند که وارد شهر جدیدی شده اند زیرا اولا سبک ساخت و سازها صرف نظر از بلندی و کوتاهی ساختمان ها یکسان شده و همه از وسایل سرمایشی و گرمایشی مشابهی شامل بخاری گازی و کولر و اسپیلت استفاده می کنند و ساکنان شهرها خصوصا افراد تحصیلکرده توانایی سخن گفتن با زبان معیار که در واقع به ادبیات محاوره رسمی ( رسانه ای ) نزدیک است را دارند . شهرهایی که در مسیر ترانزیتی قرار گرفته اند اغلب به بزرگراه و یا جاده های اتوبانی متصل شده اند و به استثنای روستاهای دور از دسترس در اغلب روستاها آب لوله کشی بهداشتی ، برق و مراکز مخابراتی ، مدرسه و خانه ی بهداشت وجود دارد و دهدارها جای کدخداها را گرفته اند و کمتر اتفاق می افتد که خبری مهم با تاخیر به گوش ساکنان شهرهای کوچک و روستاها برسد . در روستاهایی که آب و چشمه ی فعال وجود دارد ، حال و روز روستائیان در مقایسه با ساکنان کلان شهرها بهتر است . ساکنان روستاهای متصل شده به کلانشهرها از برخی جهات وضعیتی مناسبتر از ساکنان سایر روستاها و حتی شهرها پیدا کرده اند . تبدیل خانه های سنتی به آپارتمان از یکسو و نیاز مردم به مکانی که آزادی بیشتری نسبت به مکان های عمومی در آن وجود داشته باشد از سوی دیگر موجب گردیده که افراد برخوردار و متوسط به بالا نسبت به خرید زمین و احداث باغشهر و ویلا در اطراف کلان شهرها رغبت زیادی داشته باشند به طوری که در آستانه تعطیلات چند روزه شاهد شکل گیری ترافیک سنگین در مبادی خروجی و ورودی شهرها و راه های منتهی به استقرار باغشهرها و ویلاهای پیرامونی هستیم که سبک زندگی خاصی را به دنبال داشته است . غلبه ی نگاه علمی به زندگی و حاکمیت فضای اقتصادی بر جامعه موجب تغییر انگیزه عموم مردم برای شرکت در اجتماعات بزرگ گردیده و معادله های جدیدی جای حساب و کتاب های قبلی را گرفته است . اگر چه هنوز در فرهنگ ایلی و روستایی ، قوم گرایی نقش قابل توجهی در نحوه ی برگزاری جشن ها و سوگواری های خصوصی و خانوادگی دارد اما اغلب مردم خصوصا در کلان شهرها در حال تجربه ی شیوه های نوینی برای برگزاری چنین مراسمی هستند که تشخیص تفاوت آن با گذشته چندان مشکل نیست . به موازات کاهش پیوندهای مبتنی بر خویشاوندی شاهد افزایش سن ازدواج در دختران و پسران هستیم تا آنجا که دیگر کمتر می شنویم که دختری 9 ساله یا دوازده ساله به ازدواج مردی بیست ساله درآمده باشد و افراد تحصیلکرده چنین ازدواج هایی را کودک همسری توصیف می کنند و از آن گریزان هستند و نقش پدر و مادرها نیز در انتخاب همسر برای فرزندشان مانند گذشته برجسته نیست . ترک دیار و وطن با توجه به وجود فرصت های شغلی و تحصیلی در برخی کشورهای توسعه یافته و حتی در حال توسعه مانند گذشته مذموم شمرده نمی شود و بسیاری از جوانان با صراحت از تصمیم خود برای مهاجرت سخن می گویند و بیش از هر چیز به آینده ی شغلی خود اهمیت می دهند . اگر در گذشته شاهد طلاق عاطفی زیر سایه ی شکیبایی زنان بودیم امروزه آمار بالای طلاق نشان می دهد که حتی داشتن فرزند هم مانعی برای طلاق به حساب نمی آید و در مواردی حتی فرزندان نیز پدر و مادر خود را به جدایی ترغیب می کنند تا شاهد دعواهای هر روزه آنها نباشند .
ما در حال حاضر در شرایطی به سر می بریم که به سادگی نمی توان درباره ی حسن و قبح برخی تصمیمات و رفتارها حکم صادر کرد چرا که مردم ظرف چند دهه ی گذشته هم شاهد تغییرات بیرونی و هم شاهد تغییرات درونی خود بوده اند و همگان نیز از خط کش ها و معیارهای مشترکی برای
اندازه گیری رفتارها استفاده نمی کنند و به بیانی دیگر عرف در حال فاصله گرفتن از شرع و قانون است که همین موضوع به چالشی دائمی بین سنت گرایان و نوگرایان دامن زده است و ظاهرا هم به نظر نمی رسد که نهایتا به نفع افراد سنت گرا تمام شود . وجود وسایل ارتباط جمعی موجب گردیده که ایرانیان ساکن در داخل با ایرانیان مهاجرت کرده ارتباطی دائمی همراه با تاثیر متقابل بر یکدیگر داشته باشند . از این رو مانعی جدی در مسیر الگوبرداری از مهاجرت کرده ها وجود ندارد .
تغییر نوع پرسش هایی که جوانان مطرح می کنند نشان می دهد که نمی توان با پاسخ های نخ نما شده و تکراری آنها را متقاعد کرد زیرا در گذشته برخی افراد خودشان پرسش را مطرح می کردند و خودشان هم به آن پاسخ می دادند اما اکنون پرسش ها در جایی دیگر جوانه می زند و در جایی دیگر نیز به بار می نشیند . به هر تقدیر به نظر می رسد که شاهد دگرگونی زمانه هستیم و اندازه گیری های وجبی جای خود را به اندازه گیری های دقیق صدم میلیمتری داده است .
از منظری دیگر درک و فهم وجوه اشتراک فراوان میان ادیان و مذاهب و حتی نحله های فکری وابسته به جریان های لائیک از طریق تعاملات چند سویه در وسایل ارتباط جمعی ، فضای مجازی ، شبکه های ماهواره ای و سایر منابع کسب خبر به بالا رفتن ظرفیت اغلب گروه های اجتماعی برای افزایش سعه ی صدر و همچنین مقاومت در برابر تحریکات اغوا کننده انجامیده و همزیستی مسالمت آمیز با پیروان سایر مذاهب و ادیان را نوید می دهد هر چند هنوز هم شاهد رفتارهایی متعصبانه هستیم که از وجود رسوباتی که سر در آبشخور منافع صنفی و اقتصادی و سیاسی ، حکایت دارد ولی این جریانات کم کم در حال تبدیل به آتشفشانی بی خطر است .
در یک نگاه کلی اگرچه وضعیت کنونی چندان مطلوب نیست اما دورنمای جامعه ی انسانی مشروط به این که انسان ها با توسل به اشتراکات اعتقادی خودشان به فریاد خودشان برسند ، روشن است .