این که ما می توانیم از یک رویداد تحلیل ها و برداشت های گوناگونی داشته باشیم حاکی از این واقعیت است که اشخاص در جایگاه تحلیلگر ، بخشی از نگاه و شخصیت و حتی منافع و زیان های خود را نیز در روایتی که نقل می کنند دخالت می دهند . حمله ی اسکندر به ایران 23 قرن پیش روی داده است در عین حال برخی از ایرانیان او را گجستک و ملعون و نفرین شده لقب داده اند زیرا پذیرش کشتار ایرانیان و اشغال این سرزمین توسط او برایشان دشوار بوده است اما گروهی دیگر که نمی خواستند بپذیرند یک بیگانه بر آنها چیره گشته برای مادر اسکندر حرف درآوردند و اینگونه وانمود کردند که فیلیپ ، پدر اسکندر نبوده و پای رابطه ی یک شاهزاده ایرانی با مادر اسکندر در میان بوده و اسکندر یک رگ ایرانی داشته و حتی پا را از این حد هم فراتر گذاشتند و گفتند ذوالقرنین همان اسکندر مقدونی است و جایگاه کورش بزرگ را هم به او بخشیدند و اسکندرنامه ها نوشتند و حتی او را حکیم و فرزانه لقب دادند. همین رویکرد را در ماجرای حمله مغول و اعراب به ایران نیز شاهد بوده ایم که برخی راه افراط و تفریط پیموده اند و بدون آن که وقت خود را صرف بررسی ریشه های تاریخی شکست ها و پیروزی ها کنند به ظن و گمان ها و اسطوره سازی ها و تقدیس انسان ها تا آنجا دامن زدند که برخی از آنها را هم شأن با خدا دانسته و روزی دهنده توصیف کردند و پیروان مذاهب گوناگون اسلامی به اندازه ای حدیث و روایت نقل کرده اند که اگر یک ارزیابی زمانی از مجموعه ی روایات و احادیث داشته باشیم طول عمر کسانی که این احادیث به آنها نسبت داده شده از چندهزار سال هم عبور خواهد کرد !
هم اکنون نیز اگرچه در عصر ارتباطات به سر می بریم و می توانیم به مدد تکنولوژی هر رویدادی را به صورت لحظه ای ثبت و ضبط کنیم و مدارک و اسناد آن را نیز برای ثبت در حافظه تاریخی نگهداری نماییم و با تمامی کسانی که در یک ماجرا دخیل و منشاء اثر بوده یا زیان دیده یا سود برده اند مصاحبه کنیم اما باز هم می بینیم که در چنین شرایطی نیز هر شبکه و آژانس خبری تحلیلی متفاوت پیرامون رویداد های جهانی و منطقه ای ارائه می دهد.
دگرگونی های اجتماعی و سیاسی و فرهنگی نیز از این قاعده مستثنی نیستند لذا هر لحظه باید چشم انتظار ارائه ی تحلیلی جدید از رویدادی که چند دهه پیش رخ داده با مستندات نوینی باشیم که گذشت زمان آن را در اختیار ما قرار می دهد و چه بسا یک مورخ در دو بازه ی زمانی به چند تحلیل متناقض از یک رویداد تاریخی برسد.
دانشمندان و تحلیلگران مسائل علمی و زیستی با موانع زیادی برای پژوهش مواجه نیستند تا آنجا که حتی می توانند در صورت دسترسی به شواهد و قرائن به نتایج جدیدی پیرامون آنچه میلیون ها سال قبل روی داده نیز برسند و اشتباه بودن برخی از نظریات ارائه شده را ثابت کرده و یا جرح و تعدیل نمایند . اما پژوهشگران فعال در حوزه های دینی ، اجتماعی ، سیاسی و فرهنگی با موانع بیشماری برای بازبینی رویدادها و ارائه ی تفاسیر جدید از علت و انگیزه و نتایج اتفاقات گذشته مواجه هستند زیرا بسیاری از فرقه ها و مذاهب و حتی نظام های حکومتی که بر پایه ی برخی تحلیل های تاریخی نادرست بنا شده اند نخواهند گذاشت که عده ای پژوهشگر با دلایل عقلی برخی از تحلیل ها و تفسیرها را زیر سئوال ببرند. تصور کنید دانش به مرتبه ای از رشد و شکوفایی برسد که بتواند صداهای پراکنده شده در فضا که مربوط به زمان حیات پیامبران و پیشوایان دینی است را بازیابی کرده و حتی به کمک موجودات فرازمینی تصویری گویا از آنچه قرن ها پیش رخ داده را به دست آورد . بی تردید به اشتراک گذاشته شدن این صداها و تصاویر و ترجمه و شرح آنها بساط بسیاری از فرقه های دینی و زیرشاخه های مذهبی را جمع می کند و بسیاری از دکان ها که در مسیر بی اطلاعی مردم گشوده شده را می بندد و طومارعوام فریبی را درهم می پیچد. اگر همین فردا شبکه های خبری بگویند که به زودی یک سنگ بزرگ آسمانی با زمین برخورد خواهد کرد ، باور کردن این خبر موجب می شود که اکثریت انسان ها رفتار خود را تغییر داده و بخشنده شوند یا افسردگی به سراغ آنها بیاید و هزاران اتفاق دیگر تحت تاثیر چنین خبری رخ خواهد داد . همان گونه که شیوع کرونا برخی از کشورهای مدعی فرهنگ و تمدن را به دزدیدن وسایل بهداشتی در فرودگاه ها واداشت بنابراین نمی توان انکار کرد که فرمان زندگی ما در دست روایتگران است لذا چه بپذیریم و چه نپذیریم ، جنگ روایت ها یک واقعیت است اما وجود چنین جنگی به این معنا نیست که از میان تمامی روایت ها باید تنها یک روایت را بی نقص و اشکال بدانیم زیرا در جنگ روایت ها نیز مانند جنگ های نظامی خدعه و نیرنگ امری پسندیده تلقی می شود . حتی در همین زمانه ای که انسان ها کم و بیش با حقوق خود آشنا هستند افراد بی شرمی پیدا می شوند که با دهان پر می گویند : برای تخطئه ی رقبا و دشمنان حتی می توان به آنها نسبت های ناروا داد تا بتوان آنها را از میدان به در کرد . پر واضح است که اگر چنین کسانی بخواهند تاریخ را روایت کنند ، ما با تاریخی تمام سیاه و یا تمام سفید مواجه خواهیم بود که نشانه ی افراط و تفریط در نقل روایت است. پیروان مذاهب اسلامی در ابتدا بر سر یک موضوع خاص با یکدیگر اختلاف نظر داشته اند ولی پس از یکهزار و چهارصد سال در جریان جنگ روایت ها این اختلافات حتی به نحوه ی عبادت و زیارت و سلوک آنها نیز تسری پیدا کرده و برخی دروغ ها و نسبت ها را آنقدر تکرار کرده اند که در طول زمان به باور تبدیل شده است. جنگ روایت ها به اندازه ای جدی است که افراد خام و متصلب و متعصب را تا مرز جنون و نابودی رقیب می کشاند . به قول مولانا :
سخت گیری و تعصب ، خامی است
تا جنینی، کار خون آشامی است
باید اذعان داشت تا زمانی که افراد جامعه از رحم تاریک تعصب و تقلید کورکورانه بیرون نیایند و کماکان در حالت جنینی و ناپختگی بمانند ، سیل خون است که آسیاب زندگی را به حرکت درمی آورد اما همین که همگان رحم تاریک را شکافتند و به دنیایی سرشار از آگاهی قدم گذاشتند، تمامی آن تعصب ها که آنها را به جان هم انداخته بود ، جای خود را به گفت و گو و همزیستی مسالمت آمیز می دهد .