انسان وارث زمینی شد که بر آن حکمتی متعالی حاکم بود. نظمی بی نظیر که زنجیره غذایی تمامی جانداران را پیش می برد. جنگل های سرسبز و ستبر، چشمه ها و جویبارهای جاری. هوای پاک. آسمان آبی و دریاهای خروشان و بعضا آرام به گونه ای که همه چیز در جای خودش بود و عدالت که ریشه در نظم داشت بالقوه و بالفعل حاصل حرکتی طبیعی بود.
حیوانات به اندازه نیاز شکار می کردند و با محیط خو می گرفتند.
عشقی پیدا و پنهان مسیر طبیعی خود را طی می کرد، باران و طوفان، زلزله و آتش فشان گرچه وحشت می آفریدند اما موجب تغییر می شدند. تغییری که مقدر زمین است...
اما انسان با اراده ای آزادتر از سایر موجودات زنده و با تفکر و اندیشه ای والا به مرور بر طبیعت و زمین مسلط شد و حاکمیت تمامیت آن را با دست سازها و دستاوردهای علمی و صنعتی از آن خود کرد. اعماق زمین را کاوید و به تخلیه معادن برای بیشتر داشتن و بهتر ساختن پرداخت. در دل دریاها به کند و کاو پرداخت و با تغییر اهداف و روش ها به هر آنچه اراده کرد دست یافت و چون به آسمان نگریست، فضاهای لایتناهی را نخست در اندیشه و سپس در اجرا درنوردید.
انقلاب صنعتی چهره زمین را تغییر داد و زمان را کوتاه کرد تا نیروی برق و ماشین جای نیروی انسان را بگیرد و به آن سرعت دهد.
از جنگ های سنگ پرانی و تیر و کمان با کشف باروت به جنگ با سلاح کشتار جمعی رسید و شکافت اتم، حاصلش بمباران اتمی در ناکازاکی و هیروشیما شد تا دست قوی تر برنده جنگ باشد.
از تاریخ تطور عبور انسان از اسب و الاغ و استر و گاومیش به ماشین و صنعت الکترونیک تا توسل به هوش مصنوعی آنچه برای انسان مهم نبوده حفظ محیط زیست به صورت طبیعی آن بوده که زمین را از اصالت دور کرده است و گرم شدن هوا و آب شدن یخ های دو قطب فقط تغییرات ظاهری است که برای انسان قابل مشاهده است اما تغییرات ژنتیکی در گیاهان برای بهره وری بیشتر و تغییراتی که طعم و بو و مزه خوراکی های طبیعی را دستخوش تغییر کرده و آلودگی هوا را سبب شده است آدمی به آن عادت کرده تا آنجا که ریختن زباله های پلاستیکی به دریاها جانداران آبزی را به خطر انقراض کشانده است.
طوفان ها و سیل های ویرانگر که در بسیاری از کشورها خسارت بار شده اند نیز ناشی از تغییرات آب و هوایی است که بشر آن را به زمین تحمیل کرده است.
با این اوصاف جای چند سئوال باقی است.
یکم، آیا بشر امروز که خود را مدیون صنعت می داند انگیزه ای برای حفظ و کاشت و مواظبت درختان دارد یا برعکس می خواهد تمام جنگل ها را برای درآمد از چوب بیشتر به کویر تبدیل کند؟
دو دیگر آنکه همانند گذشتگان درخت را مقدس می داند و می خواهد زیر سایه آن بیاساید و از میوه های آن بهره برد یا آنکه در اتاقک های آپارتمانی خود را زندانی سقفی کند که از آن نه آسمان پیداست و نه هوایی آنچنان رد و بدل می شود و نه چشمش به سبزینه ای می افتد جز آنکه زیر هوای کویر دم کرده بقیت عمر را به سر برد؟
هزاران هکتار از جنگل هایی که می سوزند ناشی از رها شدن علف های رشد یافته ای است که چون خشک می شوند اجاق آتش درختان ستبر می شوند و اگر چونان گذشته می بود گوسفندان و حیوانات وحش علف ها را پایمال می کردند تا سر بر نیارند.
در کجا و چه زمانی و چه کسانی می خواهند یا قادرند که از نابودی جنگل ها جلوگیری کنند؟
جنگ های مخرب، آتش فشان های فعال، گرمی بیشتر هوا، طوفان های صاعقه ساز و حرارت ناشی از سوخت های فسیلی و بسیار آسیب های دیگر کمک می کنند تا درختان و جنگل ها نابود شوند. ارتفاع سازی و برج های سر به فلک کشیده نیز در نابودی درختان که روزی روزگاری در چهار فصل کنار حوض ماهی ها دل می بردند و مهر می گسترانیدند بسیار مؤثرند.
کارخانجاتی که در کنار رودها و دریاچه ها بنا شده اند نقش مهمی در نابودی جنگل ها و آب های جاری دارند.
چه می توان کرد و چه می توان گفت در این شرایط سختی که زمین رو به انتحار می رود؟ بشر همه چیز را به نام سازندگی تخریب کرده است. از روح و روان آدمیان گرفتار در افسار اتومبیل ها تا تغییر ذائقه آدمی به مصنوعاتی که طعم طبیعی خوراک ها و اکسیژن هوا را بر هم زده است.
حفظ محیط زیست فقط به حفظ حیوانات وحشی سرگردان در کوهستان ها نیست. محیط زیست باید به تعداد آدم ها متولی داشته باشد. متولیانی که فهم کنند حیات طبیعت زمین را. و حفظ کنند میراث امانتی خداوند را و عشق بورزند به هر آنچه زیبائی طبیعی است تا زندگی سالم توأم با امنیتی داشته باشند.توسعه صنعت و تکنولوژی به هر بهایی گرچه میسر است اما هر آنچه از این طریق فنا می شود به هر دلیل گران بهاتر و حیاتی تر است.
والسلام