وارد حساب کاربری خود شوید

نام کاربر *
کلمه عبور *
مرا به خاطر بسپار

ایجاد یک حساب کاربری

فیلدها با ستاره (*) مشخص شده اند مورد نیاز است.
نام *
نام کاربر *
کلمه عبور *
تائید رمز عبور *
پست الکترونیک *
تأیید ایمیل *
کپچا *
Reload Captcha

    وای از این دنیای واویلای ما  

    توسط اسماعیل عسلی/ سر دبیر روزنامه عصرمردم 22 آذر 1402 140 0
     سرمقاله 23 آذر 1402 اسماعیل عسلی            وای از این دنیای واویلای ما
    گاهی سایت های خبری برای در اختیار گرفتن مخاطبان گوناگون با سلایق مختلف به اخباری روی می آورند که سالها از وقوع و تاثیرگذاری آنها گذشته و ارزش خبری خود را از دست داده اند . نمونه ی بارزش اظهار نظر یک سایت استرالیایی پیرامون آفساید بودن گل ایران در برابر استرالیاست که در آن زمان از VAR خبری نبود . اصابت احتمالی یک سنگ آسمانی سرگردان که برای چند روز ذهن همه را به خود مشغول می دارد و سپس مشخص می شود از فاصله ی چند میلیون کیلومتری زمین عبور کرده و احتمال اصابت آن به زمین بسیار کم بوده است . از این نمونه خبرها یکی دو تا نیست به طوری که تاکنون چندین بار از کشف داروی جوانی و یا دارویی که خطر مرگ ناشی از سرطان را برای همیشه از بین می برد سخن به میان آمده و عده ای را که یا بیمار و یا از بستگان بیمارند امیدوار ساخته اند . این که هر چه می گذرد از احتمال درست نمایی خبرها کاسته می شود به انتشار چنین خبرهایی بر می گردد. با وجود این همه منابع خبری در کناراین همه اخبار تکراری ، معلوم است که بسیاری از اخبار من درآوردی حتی ارزش شنیدن هم ندارند چه رسد به این که بخواهیم به بررسی و تجزیه وتحلیل آنها بپردازیم ولی مشکل اینجاست که سایت های خبری به موازات درج اخبار عجیب و غریب ، مبادرت به گرفتن آگهی هم می کنند مثلا همین که شما پس از مشاهده ی تیتر یک خبر جنجالی به دنبال آن می گردید چندین آگهی در اطراف و اکناف آن چشمک می زنند که شما حتی اگر میل به خواندن آنها هم نداشته باشید برای یک لحظه در جریان محتوای آن قرار می گیرید . از منظر اداره کنندگان سایت های خبری ، اگر خبری نباشد آگهی هم در کار نخواهد بود . دقیقا مانند زمانی که برگزاری مسابقه دو تیم به هر دلیل لغو می شود . در چنین شرایطی تنها دغدغه ای که برای برگزار کنندگان این مسابقه آزار دهنده است ، سوخت شدن آگهی ها و تبلیغاتی است که برای نصب پیرامون زمین بازی گرفته اند ! یا شرط بندی هایی که روی نتیجه ی مسابقه صورت گرفته و بلاتکلیفی پول هایی که رد و بدل شده و خلاصه کن فیکون شدن این گونه حواشی که به تدریج بر متن غلبه کرده اند ، اعصاب خیلی ها را به هم می ریزد .
    وظیفه ی دیگری که برخی از منابع خبری دنبال می کنند تحت الشعاع قراردادن یک ماجرا با انتشار اخباری پرطرفدار و بزرگنما شده است که راست یا دروغ بودن آنها اهمیت زیادی ندارد . مثلا تاکنون چندین بار در اوج برخی از بحران های اجتماعی از بیرون آمدن خرده شیشه از چشم یک دختر بچه به جای اشک خبری منتشر شده و توجه دوستداران خبرهای هیجان انگیز را به خود مشغول داشته است . در کوران داستان چای دبش و دهان به دهان شدن آمارهای میلیارد دلاری ناگهان می شنویم که پیرمردی به نام صادق بوقی عده ای را دور خود جمع کرده و شایعاتی پیرامون او منتشر می شود و نهایتا کاشف به عمل می آید که شخص مورد نظر آزاد است و کسی هم کاری به کار او نداشته و همه چیز تمام می شود . دیروز هم که اسرائیلی ها تعدادی از سربازان خود را از دست دادند برای بالا بردن روحیه نظامیان صهیونیست برای چندمین بار از نحوه ی اداره ی غزه پس از نابودی حماس سخن به میان آوردند البته وظیفه ی خبرهای پوششی هم همین است که خبرهای مهم را در سایه قرار دهند .
    گاهی عده ای برای دروغگو جلوه دادن رقیب خود ، شایعه ای که رواج آن می تواند به نفع رقیب باشد به راه می اندازند و مدتی بدون آن که چنین شایعه ای را تکذیب کنند به سکوت سپری می کنند تا رقیب آنها با استفاده از این شایعه آنها را مورد اتهام قرار دهد و ناگهان پیش از آن که آبها از آسیاب بیفتد اسنادی را نشان می دهند که ثابت می کند این خبر از اساس دورغ بوده است ! جل الخالق . هر چند آنها که سرد و گرم چشیده ی روزگار هستند با چنین بندهای پوسیده ای به چاه ویل شایعات نمی روند ولی عوام الناس همواره مستعد فریب خوردن هستند زیرا همه را مانند خود ساده و بی آلایش تصور می کنند! در اکتبر سال 2009 زن و شوهری ادعا کردند که پسرشان که درون یک سبد آویخته شده به یک بادکنک پر از هلیم قرار داشته به آسمان رفته و از نظرها ناپدید شده است و بدین وسیله توجه کانون های انتشار خبر را به خود جلب کردند و میلیون ها نفر را سر کار گذاشتند و اشک خیلی ها را درآوردند اما زمانی که این بادکنک را نزدیک یک فرودگاه پایین آوردند و صدها فیلمبردار و خبرنگار آماده می شدند تا صحنه ای هیجان انگیز را در معرض دید مخاطبان خود قرار دهند ، مشخص شد که پسر بچه ی مورد نظر نه تنها همراه بادبادک به هوا نرفته بلکه به توصیه پدرش که مدیریت این ماجرا را به عهده داشته برای مدتی خود را زیر شیروانی خانه پنهان کرده و نهایتا پدر این پسر بچه به پرداخت جریمه و تحمل چندین ماه زندان محکوم شد . ولی ظرف همین مدت بسیاری از شبکه های خبری که با کشیدن مردم به دنبال خود این موضوع را با آب و تاب پوشش می دادند و به صورت لحظه ای مبادرت به خبررسانی می کردند ، به موازات آن، آگهی های نان و آبداری از این شرکت و آن شرکت گرفتند و پول کلانی به جیب زدند و انگار نه انگار که به اندازه ی عمر نوح ، وقت و زندگی میلیون ها نفر را با یک خبردروغ به هدر داده اند .
    از این گونه اخبار که آدم های بیکار و طالب هیجان و وبگردها خریدار آن هستند هر روز در رسانه ها خصوصا فضای مجازی بازتاب پیدا می کند و کسی هم به کسی نیست . مثلا به یکباره چند سایت خبری هنرپیشه ای معروف را نشانه گیری کرده و خبر ازدواج دوم او را بر سر زبان ها می اندازند و دست آخر با یک مصاحبه جنجالی اصل و کل خبر توسط آن هنرپیشه معلوم الحال تکذیب می شود و کسی هم شاکی نیست و همه فکر می کنند که سرگرم شده اند و تمام ماجرا ماست مالی می شود و انگار نه خانی آمده و نه خانی رفته است . تغییر جنسیت ، خواستگاری فلان چهره ی هنری از یک ورزشکار ، مصدومیت یک بازیکن لژیونر در آستانه دربی یا مسابقه ای حساس ، مهاجرت و فرار یک بازیگر ، جابجایی فلان بازیکن ایرانی به تیمی سرشناس و ... که بعدها تمامی این خبرها تکذیب و یا جرح و تعدیل می شود موجب اتلاف وقت و ایجاد هیجان کاذب می گردد که نتیجه ی مثبتی هم به دنبال ندارد و تنها اثر آن ایجاد موج بی اعتمادی نسبت به تمامی اخباری است که شنیده می شود .
    ناگفته پیداست در دنیایی که همه به دنبال دیده شدن هستند و بسیاری از آنها نه حرف ارزشمندی برای گفتن ، نه دانشی برای پراکندن و نه چیزی برای عرضه کردن دارند و در دست هر کسی هم یک وسیله ی ارتباطی وجود دارد ، انتشار اخبار کذب جای تعجب ندارد . خبرهای دروغ مانند پول تقلبی هستند که وقتی به دست شما می رسد تا زمانی که آن را در مقابل دستگاه مخصوص تشخیص پول جعلی قرار ندهید به تقلبی بودن آن پی نمی برید . خداوند آخر و عاقبت ما را در این دنیای واویلا به خیر و خوشی ختم نماید . متاسفانه ماهی تنها زمانی می فهمد که نباید به هر طعمه ای نوک بزند که در سبد صیاد در حال دست و پا زدن است.
     
    شماره روزنامه:7932
    این مورد را ارزیابی کنید
    (2 رای‌ها)
    آخرین ویرایش در چهارشنبه, 22 آذر 1402

    ارسال نظر

    لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.
    از ارسال دیدگاه های نا مرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.
    لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.
    در غیر این صورت، «عصر مردم» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.