وارد حساب کاربری خود شوید

نام کاربر *
کلمه عبور *
مرا به خاطر بسپار

ایجاد یک حساب کاربری

فیلدها با ستاره (*) مشخص شده اند مورد نیاز است.
نام *
نام کاربر *
کلمه عبور *
تائید رمز عبور *
پست الکترونیک *
تأیید ایمیل *
کپچا *
Reload Captcha

    روز راستگویی  

    توسط اسماعیل عسلی/ سردبیر روزنامه عصرمردم 20 دی 1402 145 0
    سرمقاله 20 دی 1402 اسماعیل عسلی            روز راستگویی
    یکی از نشانه های جامعه ی بیمار سخت بودن راستگویی در آن است .حتی تصور این که در یک اجتماع نتوان بدون دروغگویی و پنهان سازی اندیشه و نظر، زندگی مطلوبی داشت برای کسانی که اینگونه زندگی را تجربه نکرده اند ، مشمئزکننده است . گاهی دیده می شود افراد با تجربه و دانا خود را بی اطلاع نشان می دهند تا با بالادست کم سواد خود مشکل پیدا نکنند زیرا کسانی که با رانت و مدرک سازی مسئولیت گرفته اند نمی توانند افراد داناتر از خود را تحمل کنند ! این موضوع به ظاهر ساده را باید جدی گرفت . فرقی نمی کند که راستگویی در معامله باشد یا ازدواج و تحصیل یا ابراز عقیده و انجام کار ؛ بلکه مهم این است که راستگویی در هر موقعیت و شغل و ماموریتی به ترازی می ماند که انحراف از استانداردهای علمی و معیارهای اخلاقی را نشان می دهد . پاسخ به این پرسش که چرا گاهی دروغ می تواند گره گشا و زمینه ساز پیشرفت باشد روشن می کند که دروغگویی چگونه مانند یک حشره ی موذی ، همه چیز را می خورد و از درون پوک می کند .
    دروغ یا برای جلب منفعت است مانند تعریف و تمجید یک کاسب از یک جنس بنجل و یا برای دفع ضرر ، مانند کسی که اعتقادات خود را از ترس مردود شدن در گزینش پنهان می کند ! همان گونه که پنهان کردن بیماری و سن و تجربه ی جنسی و فقر در ازدواج تاکنون منجر به فروپاشی خانواده های زیادی شده است ، پنهان کردن عقیده و دیدگاه و حتی سرهم بندی مدارک تحصیلی قلابی برای استخدام شدن در یک اداره و سازمان نیز در درازمدت منجر به پایین آمدن کیفیت کارها می شود و گاهی فجایعی به بار می آورد که می توان نام آن را جنایت گذاشت .
    وقتی یک نامزد نمایندگی مجلس پس از برگزاری ضیافت شام و ناهار میهمانان را قسم می دهد که به او رای بدهند ، این رفتار معنایی جز این ندارد که مطمئن نیست ناهارش را بخورند و رای هم ندهند زیرا پیش خود فکر می کند ممکن است یک نامزد دیگر غذای چرب تری بدهد و مرا از چشم گرسنگان بیندازد . نمونه ای دیگر از ترویج به دروغگویی اعطای برخی امتیازات به افراد ذی نفوذ و مشهور و محبوب و به اصطلاح سلبریتی در مواقعی است که آنها می توانند با شرکت در یک مصاحبه و سخن گفتن به نفع یا بر علیه کسی نظر دوستداران و طرفداران خود را به او معطوف کنند و واقعیت هایی از این دست مفهومی جز این ندارد که این اشخاص در شرایط عادی تن به چنین خواسته هایی نمی دهند تا زمانی که با آنها وارد معامله شویم . هر چند امتیاز دهندگان پیش خود فکر می کنند بسیاری از سلبریتی ها شهرت و آوازه ی خود را مدیون ما هستند که به آنها میدان داده و در معرض دید مردم قرار داده ایم ولی چه کنیم که محبوبیت آنها دیگر وابسته به کاری که قبلا می کردند نیست و با پول و ثروتی که به چنگ آورده اند دیگر به کاری که قبلا انجام می دادند وابسته نیستند !
    وقتی می بینیم بسیاری از سلام و علیک ها و کرنش ها و ادای احترام ها و دنبال این و آن دویدن ها و نشستن ها و گوش سپردن ها و ... معامله ای بیش نیست متوجه عمق پیدا کردن تدریجی ریشه های دروغ می شویم . وقتی تصور می کنیم می توانیم با یک احوالپرسی گرم ، خریدی مقرون به صرفه از میوه فروشی داشته باشیم دیگر نمی توان اسم چنین رفتاری را مردم داری و خونگرم بودن گذاشت . بلکه رفتارهایی از این دست به منزله ی گونه ای حقه بازی است که ظرف سالهای آشفتگی نهادینه شده است .
    گاهی شرایط جامعه به گونه ای دگرگون می شود که منجر به جابجایی جایگاه افراد می گردد در چنین شرایطی این جابجایی ها مانند زلزله ای هشت ریشتری عمل می کند که عیار یک ساختمان و جنس مصالح آن را به نمایش می گذارد و در حالی که بسیاری از ساختمان ها فرو ریخته اند برخی هنوز پا برجا هستند . این برخی همان درستکاران راستگو هستند که زنده مانده و زلزله را پشت سر گذاشته اند !
    همواره بین راستگویی و دروغگویی مرزی وجود دارد که برای همگان آشکار و روشن نیست و تنها در زمان وقوع زلزله های اجتماعی می توان چنین مرزبندی هایی را تشخیص داد .
    یکی از آفات رواج و فراگیری دروغ این است که مردم حتی به سخنان صادقانه هم بها نمی دهند در چنین شرایطی هزینه ی اداره ی جامعه و متقاعد کردن مردم برای دفاع از منافع خودشان هم بالا می رود. بدترین نوع دروغ ، دروغگویی به خود است . یعنی یک دروغ را آنقدر تکرار کنیم که خودمان هم دنبال آن را بگیریم و سپس بخواهیم با تمام وجود از آن دفاع کنیم . ترس ، یکی از ریشه های دروغ است . وقتی مادر به فرزند خردسالش می گوید اگر در نبود من کسی تماس گرفت و پرسید که چه کسی در خانه هست بگو همه هستند تا اگر طرف مقابل دزد باشد ، طمع نکند . برو در عروسی شرکت کن تا نگویند چشم دیدن شادی ما را نداشت ولی خیلی هم خودت را تکان نده که از نفس بیفتی و بگویند فلانی کاسه ی داغ تر از آش است ! زمانی به مجلس ختم برو که تو را ببینند . همسایه ی روبرویی رئیس بانک است ، برایش آش نذری ببر ، شاید روزی به دردمان خورد ، این که شخصی با کمترین رای وارد مجلس شده ولی همه مدعی هستند که به او رای داده اند دروغ بزرگی است که خودشیفتگی چنین شخصی را به دنبال دارد هرچند می داند که 90 درصد اهالی محل دروغ می گویند وگرنه از ستاد برگزاری انتخابات شکایت می کرد که آرای او را دزدیده اند . رواج سخنانی از این دست در جامعه بیانگر رواج دروغ و ریاکاری است .
    هر چند شدنی نیست ولی اگر یک روز را در سال به عنوان روز راستگویی و برداشتن نقاب از چهره مشخص می کردند و این تضمین وجود داشت که هیچ کس به دلیل راستگویی مجازات نخواهد شد آنگاه می رسیدیم به جمله ای شگفت انگیز از علی (ع) که فرموده اند : "لو تکاشفتم ، ما تدافنتم "یعنی اگر از درون هم آگاه می شدید حتی حاضر نمی شدید یکدیگر را دفن کنید .
    جامعه ی ارزشی که در عالم خیال به دنبال آن هستیم یعنی کسی هست که ما را می بیند و خلجان های ذهنی ما را نیز دنبال می کند . کسی که مثل هیچ کس نیست.
     
    شماره روزنامه:7954
    این مورد را ارزیابی کنید
    (1 رای)
    آخرین ویرایش در چهارشنبه, 20 دی 1402

    ارسال نظر

    لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.
    از ارسال دیدگاه های نا مرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.
    لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.
    در غیر این صورت، «عصر مردم» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.