به دنبال پیشرفت های علمی و نوین شدن ابزار کار ، صاحبان مشاغل گوناگون به اقتضای زمان وضعیت خود را متناسب با نیازها تغییر می دهند. بر این اساس هیچ شغل و پیشه ای نیست که دستخوش تغییر نشده باشد تا جایی که حتی ابزاری که در صنایع دستی مورد استفاده قرار می گیرد نیز متحول شده و به عنوان نمونه نخ ریسی ماشینی جای نخ ریسی دستی را گرفته است. از این رو چندان شگفت انگیز نیست که ما انتظار داشته باشیم که هرکسی در هر لباس و به هر کاری که مشغول است، رفتار و گفتار خود را با تغییرات زمانه هم آهنگ سازد. در اجتماعات انسانی غیر از اصول مشترک اخلاقی که بین تمامی مذاهب و ادیان و حتی افراد لائیک به رسمیت شناخته شده و تغییر ناپذیر است ، هر چیزی می تواند دستخوش تغییر شود . برای نمونه امروزه با رواج وسایل مدرن ارتباطی که دسترسی به پاسخ پرسش های دینی با یک جستجو در اینترنت و تلفن همراه امکان پذیر است دیگر نیازمند چاپ رساله عملیه در شمارگان فراوان نیستیم کما این که بسیاری از فقهای طراز اول مبادرت به تاسیس پایگاه اطلاع رسانی کرده اند و کتاب های حوزوی نیز به سبک و سیاق گذشته چاپ نمی شود. با این روند طبیعتا از میزان مراجعات حضوری مردم به روحانیون کاسته می شود . همان گونه که دولت الکترونیک از مراجعات مردم به ادارات کاسته است ضمن این که اگر در گذشته روحانیون پاسخگوی مسائل بهداشتی و خصوصی و اقتصادی مردم بودند و به دلیل عدم دسترسی مردم به افراد متخصص و تحصیل کرده راهی جز این نداشتند امروزه دفاتر اسناد رسمی ، مشاوران روانی، اقتصاددانان، وکلا، مراکز بهداشت و .... پاسخگوی مردم در مواردی هستند که در گذشته اغلب توسط روحانیون صورت می گرفت . از سویی دیگر با میدان داری صدا و سیما و رسانه ها و فضای مجازی ، جایگاه سنتی منبر هم دستخوش تغییرات اساسی گردیده و کمتر کسی پیدا می شود که بتواند مانند گذشته مطالبی را بر زبان بیاورد که مردم نشنیده باشند و برای آنها جذاب باشد ضمن این که بالارفتن سواد و چربش روزافزون فرهنگ کتبی بر فرهنگ شفاهی موجب گردیده که مردم مانند گذشته هر سخنی را باور نکنند و اشتهای آنها برای تناقض یابی ، گویندگان و سخنوران را هشیار کرده که هر حرفی را به زبان نیاورند زیرا پیروان سایر ادیان هم به وسایل ارتباطی دسترسی دارند و به راحتی می توانند پیرامون صحت و سقم برخی اظهارات و نسبت هایی که به آنها داده می شود حرف هایی برای گفتن داشته باشند .
همانگونه که امروزه یک معلم و دبیر باسواد و ورزیده می تواند با پر کردن یک سی دی و انتشار آن در سطح ایران پاسخگوی نیاز میلیون ها دانش آموز باشد، تعدادی از روحانیون باسواد نیز می توانند با چنین رویکردی بیش از آن که روی حضور کمی خود متمرکز باشند ، حضور کیفی خود را تقویت کنند. در چنین شرایطی افرادی مانند آقای الهی قمشه ای که حتی معمم هم نیست به دلیل سواد و دانش و تسلطی که بر موضوعات معنوی و دینی دارد می تواند پاسخگوی خواص جامعه در راستای نهادینه کردن رفتارهای انسانی باشد .
در اروپا و پس از این که روحانیون مسیحی ناگزیر به پذیرش تغییر در رفتار خود متناسب با تغییرات زمانه شدند ، بسیاری از کشیش ها و راهبه ها به فراگیری علوم تجربی پرداختند و حوصله و عزم و اراده ی خود را وقف پاسخگویی به پرسش های اساسی پیرامون موضوعات گوناگون کردند و با ایجاد زمینه برای حضور روانشناسان و دانشمندان و خیران و نیکوکاران در کلیساها، اجازه ندادند که کلیسا از رونق بیفتد یعنی با افزودن برخی برنامه های الحاقی و فعال کردن خیریه ها و ارتباط با دانشگاه ها و راغب کردن کشیش ها به انجام پژوهش های علمی و تغییر برخی از رویه هایی که جذابیت چندانی نداشت همچنان به نقش آفرینی خود ادامه دادند .
در ایران نیز پس از انقلاب به صورت جسته و گریخته تلاش هایی در راستای پویا کردن فقه و پوست اندازی حوزه ها صورت گرفت تا جایی که فراگیری زبان های خارجی نیز به امری رایج در برخی از حوزه ها تبدیل شد.
متاسفانه به موازات چنین تحولاتی ، دلمشغولی برخی از روحانیون به اموری که در آن تخصص نداشتند آسیب هایی به جایگاه آنها وارد کرد . اساسا هر کاری اعم از کار اقتصادی و سیاسی به مفهوم عام آن برای هیچکس نکوهیده نیست اما ورود به عرصه هایی که موفقیت در آن نیازمند برخورداری از دانش است بدون فراهم بودن مقدمات آن خسران به بار می آورد . از این رو فرقی نمی کند که یک روحانی بدون طی کردن تحصیلات دانشگاهی مطب بزند و یا این که به سیاست و اقتصاد به معنای اخص آن وارد شود.
برخی از وعده هایی که زمینه ای برای تحقق آنها فراهم نیست از دهان کسانی بیرون می آید که اینکاره نیستند !
این که یک نفر در برابر مردم احساس مسئولیت داشته باشد و دلسوزی او نیز انکارناپذیر باشد و حتی دوستداران زیادی هم داشته باشد برای این که بتواند کار سیاسی و یا اقتصادی کند کافی نیست. کما این که هر کس خواهان تندرستی تمامی انسان ها باشد نمی تواند طبابت کند مگر آن که دانش آن را آموخته باشد و این مسئله تعارف بردار نیست. برخورداری از دانش سیاسی و اقتصادی هم با ارائه مدرک ثابت نمی شود بلکه نخبگان هر رشته ای باید او را تایید کنند.
در جامعه ای که اغلب آدم ها سر جای خودشان نیستند ، تلاش های جمعی به جایی نمی رسد. اگر کسی برای مذهبی و باورمند معرفی کردن خود بدون اطلاع پیرامون یک موضوع دینی سخنرانی کند، صدها نفر از متخصصین امور دینی به او ایراد می گیرند . مشابه چنین ایرادی به کسانی که تخصص آنها پرداختن به امور دینی است اما به دنبال دلمشغولی های دیگر هستند نیز وارد است . خلاصه کلام این که هزینه ی اداره ی جامعه زمانی پایین می آید که هر کسی در جای خودش قرار گرفته باشد و تعریف عدالت هم همین است . از این رو کسی که دم از عدالت می زند و فعال سیاسی است ابتدا باید ثابت کند که در جای خودش قرار دارد و اینکاره است .اگر چنین باشد ، انتخابات هم معنایی جز این نخواهد داشت که مردم جای نمایندگان خود را تعیین می کنند زیرا مردم سرچشمه ی اصلی مشروعیت هر نظامی هستند.