وارد حساب کاربری خود شوید

نام کاربر *
کلمه عبور *
مرا به خاطر بسپار

ایجاد یک حساب کاربری

فیلدها با ستاره (*) مشخص شده اند مورد نیاز است.
نام *
نام کاربر *
کلمه عبور *
تائید رمز عبور *
پست الکترونیک *
تأیید ایمیل *
کپچا *
Reload Captcha

    نقدی بر زندگی دیروز و امروز ایرانیان  

    توسط محمد عسلی/ مدیرمسئول روزنامه عصرمردم 18 فروردين 1403 32 0
      سرمقاله 19 فروردین 1403 محمد عسلی               نقدی بر زندگی دیروز و امروز ایرانیان
    در گذشته  های نه چندان دور که در ایام کودکی و نوجوانی شاهد بوده  ام زندگی ساده، فقیرانه و همدلی می  داشتیم به گونه  ای که از مظاهر تمدن جدید و دستآوردهای فنآوری های کنونی خبری نبود. مثلا در بسیاری از روستاها برق نبود. مردم برای گرم کردن خود معمولا از هیزم استفاده می  کردند و چراغ  های نفتی فتیله  ای. در هیچ خانه روستایی و حتی شهری، حمام نبود. همه اگر می  توانستند، به حمام عمومی می  رفتند که شرح و بیان آن نیاز به تفصیل دارد.
    کفش و لباس بچه  ها اگر می  باید نو شود سالی یک بار بود و در بسیاری موارد کت  ها را برگردان می  کردند تا قسمت نو آن پیدا شود.
    آب  انبارها غیربهداشتی و پر از خاکشیر «جورک» بود. سردست کت بچه  ها کوله  ای از آب خشکیده دماغ بود که گاه وقتی خشک می  شد آن را با چاقو می  تراشیدند. در اثر سرما و چرک پلاسیده  ای که پشت دست  ها می  ماند در زمستان  ها ترک  های خونین دیده می  شد که وقتی آنها را به حمام می  بردند می  باید با دنبه و یا روغنی مخصوص چرب کنند و در آب گرم مدتی نگه دارند تا بتوان آنها را پاک کرد.
    زندگی کشاورزی با اسب و استر و گوسفند و گاو و خانه  های خشت و گلی معمولا بی  در و دروازه و در جوار طویله گاو گوسفندان همراه بود و از بهداشت امروزی خبری نبود. دستمال کاغذی و نوارهای بهداشتی که بماند حوله و پارچه  ای تمیز هم برای استفاده در دسترس نبود.
    در سفره صبحانه اغلب روستاییان اگر چیزی می  بود فقط نان بود. ماست و پنیر و یا آبگوشت فقط برای ناهار ظهر تهیه می  شد و در دیزی و قابلمه  هایی بود که روی اجاق چند ساعت قل می  زد تا پخته شود.
    اگر در روستاها مدرسه  ای بود یک یا دو اتاق خشت و گلی و نازیبا با چند دانش  آموز و آموزگاران دیپلمه کشاورزی که از دانشسراها فارغ  التحصیل شده بودند به صورت چند پایه اداره می  شدند. یعنی کلاس اول تا چهارم در یک اتاق با یک آموزگار و در کنار یکدیگر روی میز و نیمکت  های چوبی زهوار دررفته و یا روی زمین نمور تدریس می  شد.
    جاده  های ارتباطی با شهر، خاکی و سنگلاخی و مالرو بود و اگر اتومبیل جیپی توسط خان به روستا می  آمد برای شکار آهو یا گورخر، بیمار بدحالی را با خود می  برد که اگر با تکان  ها و بالا و پائین شدن  های پیوسته جان سالم به در می  برد و به مقصد می  رسید پزشکان کم دانش و بی  تجربه، کپسول  های گنه گنه برایش تجویز می  کردند با این تصور که مالاریا دارد.
    در نشیمن  گاه  های سرد، نه از آب لوله  کشی، نه از برق و گاز و نه از تلفن و وسایل برقی خبری بود و نه وسایل و امکانات امروزی که بتوان مثلا خوراکی  ها را در یخچال گذاشت و نگهداری کرد.
    غذای شب  مانده اگر از دسترس حشرات دور می  ماند نصیب کودکان می  شد که معمولا مرگ و میرها بیشتر ناشی از مسمومیت، اسهال و بیماری  های میکروبی بود و اگر کسی از وبا، حصبه، مالاریا، سرخک، آبله و فلج اطفال جان سالم به در می  برد و یا کودکی زیر دست و پای چهارپایان نمی  مُرد در اثر کار سخت در مزرعه فرسوده می  گشت. شپش در لباس  ها لانه می  کرد و بعضی  ها در اثر تیفوس می  مردند.
    در مدارس کودکان و دانش  آموزان حتی در کلاس  های دبیرستانی می  باید سرشان تراشیده باشد تا شپش در موهایشان لانه نکند.
    هر جوان یا نوجوان روستایی که ازدواج می  کرد حتی در شهرستان  ها در کنار پدر و مادر دستشان در یک کاسه بود و با زندگی مختصری که فرش و رختخواب و چند کاسه و کوزه می  بود در یک اتاق کاهگلی، همه کنار هم زندگی می  کردند و بچه  های قد و نیم قد به دنیا می  آوردند که اگر همه آنها می  ماندند جمعیت ایران بیش از آنچه امروز هست می  بود این ضرب  المثل بین زنان تکرار می  شد که بچه اول برای کلاغ است. 
    و اما بعد؛
    این مطالب را برای نسل  های فعلی یادآور شدم تا آنها را به این مهم توجه دهم که اگر امروز به هر دلیل آب، برق، گاز، تلفن، اینترنت، موبایل و اتومبیل  ها از کار بیفتند و جنگی نابرابر رخ دهد که زیرساخت  های کشور نابود شوند چگونه می  توان سالخوردگان را در خانه  های آپارتمانی بیست و چند طبقه به سرمنزل رساند و یا در آن اتاقک  ها، گرما و روشنایی به وسیله هیزم و نفت ایجاد کرد؟
    راستی علیرغم این همه امکانات که معمولا از داشتن آنها شکرگزار نیستیم، تغییر شرایط چقدر ما را آسیب  پذیر می  کند هرچند تجربه جنگ تحمیلی 8 ساله را داریم و هنوز ذائقه ما با اثرات مخرب آن آشناست.
    ما از گرانی و تورم و سختی در تأمین زندگی مدرن امروزی مدام گله  مند هستیم و خودمان را با کشورهای اروپایی مقایسه می  کنیم و تحت تأثیر القائات مخالفان، مغرضان و دشمنان انقلاب از داشته  هایمان غافل می  شویم اما فکر نمی  کنیم که اگر کسی بخواهد در اروپا یا ژاپن و یا حتی پاکستان هم زندگی کند باید زندگی در ایران را فراموش کند زیرا از بنزین کم  بهاتر از آب و از برق ارزان، نان ارزان و میوه  هایی که کیلویی می  خریم دیگر خبری نیست. در همین همسایه غربی یعنی ترکیه یک لیتر بنزین 80 هزار تومان است و تورم 67 درصدی را تجربه می  کنند هرچند درآمدهای فعلی کارکنان کفاف همین ارزانی  ها را هم نمی  دهد.
    جنگ تحمیلی 8 ساله خزانه ارزی کشور را تا سقف هزار میلیارد دلار خالی کرد و جوانان بسیاری که سرمایه  های مملکت بودند و از بهترین  های کارآمد می  توانستند باشند از میان برداشت که اگر بخواهیم به دنبال مقصر بگردیم باید در عراق، سوریه، لیبی، مصر، لبنان، فلسطین، افغانستان، یمن و بسیاری کشورهای دیگر آفریقایی هم به دنبال مقصر بگردیم. مانند جنگ اوکراین و روسیه!
    بله ایران ما روی گنج پیدا و پنهان نشسته است و ما سرزمینی غنی به لحاظ معادن داریم اما فراموش نکنیم که از زمان ناصرالدین شاه تا پایان سلطنت پهلوی  ها، بیگانگان غربی اعم از انگلیسی  ها و آمریکایی  ها بر روی آنها خیمه زده بودند و اندکی از آن ذخائر نصیب ما می  شد و ریال ما هم پشتوانه دلار داشت. مثل کویت و امارات و عربستان و قطر که وابستگی نظامی و امنیتی آنها به غرب است و در اتاق  های شیشه  ای نشسته  اند.
    این سخنان به معنای رضایت کامل از عملکرد دولت  های جمهوری اسلامی نیست. مدیران و نیروهای کلیدی ما بعضا غیرمتخصص، کارناآزموده، کم  تجربه و در جای خود نبوده  اند اما ما به عنوان ملت ایران با تمام هوش و استعداد ذاتی و تن سختی  کش اگر بخواهیم همانند اروپائیان باشیم باید با هر دولتی چه لائیک باشد و چه دیندار همانند آنها تجربه کاری، تخصص و حرفه مشاغل مختلف را بیاموزیم و تجربه کنیم و از آرمان  های خیالی و تبلیغاتی دست برداریم و یادمان بیاید که در کجا بودیم و حالا در کجائیم و اروپائیان در جنگ جهانی دوم در چه شرایطی بودند و ما در چه شرایطی.
    والسلام
     
    شماره روزنامه:8013
    این مورد را ارزیابی کنید
    (1 رای)
    آخرین ویرایش در شنبه, 18 فروردين 1403

    ارسال نظر

    لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.
    از ارسال دیدگاه های نا مرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.
    لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.
    در غیر این صورت، «عصر مردم» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

    آرشیو روزنامه

    Ad Sidebar
    Ad Sidebar-3