وارد حساب کاربری خود شوید

نام کاربر *
کلمه عبور *
مرا به خاطر بسپار

ایجاد یک حساب کاربری

فیلدها با ستاره (*) مشخص شده اند مورد نیاز است.
نام *
نام کاربر *
کلمه عبور *
تائید رمز عبور *
پست الکترونیک *
تأیید ایمیل *
کپچا *
Reload Captcha

    خاستگاه جغرافیایی فرهنگ  

    توسط اسماعیل عسلی/ سردبیر روزنامه عصرمردم 03 ارديبهشت 1403 16 0
      سرمقاله 4 اردیبهشت 1403 اسماعیل عسلی               خاستگاه جغرافیایی فرهنگ
    جغرافیا در برخورداری ساکنان کره زمین از برخی ویژگی ها نقشی غیر قابل انکار داشته و هنوز هم دارد . برای نمونه کسی که در قلب آفریقا و حاشیه خط استوا زندگی می کند هرگز نمی تواند لباسی شبیه کسی که در قطب شمال ساکن است بپوشد . غذا هم همین گونه است و طبیعی است که ساحل نشینان به دلیل دسترسی راحت به دریا ماهی بیشتری مصرف کنند و جنگل نشینان بیشتر مصرف کننده محصولات گیاهی باشند همچنان که تنها یک شخص ساکن در منطقه ای گرمسیری می تواند یک کیلو خرما بخورد و احساس بدی هم نداشته باشد ! این مسئله در مورد پوشش هم صدق می کند به طوری که صحرا نشینان برای در امان ماندن از توفان شن ، پیچه ای دور سر خود می بندند تا در هنگام وقوع توفان بتوانند بخشی از آن را باز کرده و روی چشم و دهان خود بگذارند اما در نقاط دیگر اگر دستار هم مورد استفاده قرار گیرد ، بلند نیست ! زبان شناسان حتی رواج حروف های حلقی در مناطق صحرا نشین را به جغرافیا نسبت می دهند . یک کرد اگر شلوارش گشاد نباشد و یا پیراهن چاک دار نپوشد نمی تواند به راحتی از کوه بالا برود و اعراب صحرانشین از لباس های سفید و گشادی استفاده می کنند که در زمان توفان و وزش بادهای گرم نقش کولر و خنک کننده را ایفا می کند . جغرافیا حتی روی سمت و سوی باورها نیز تاثیرگذار است کما این که ایرانیان به دلیل سکونت در سرزمینی واقع شده بین شرق و غرب و شمال و جنوب طی هزاران سال همواره در معرض هجوم اقوام پیرامونی بوده اند و بارها خانه و کاشانه ی آنها توسط مهاجمان نیمه وحشی به تاراج رفته و بزرگترین آرمان مشترک آنها پیدا شدن شخصی بوده که آنها را از این وضعیت نجات دهد و در امان نگه دارد . لذا باورمندی به نجات بخش در ایران شکل گرفته و از آنجا به غرب آسیا رفته و در ادیان ابراهیمی نمود پیدا کرده است. اسلام که به ایران وارد شد تا زمانی که با جغرافیا و فرهنگ ایرانی درنیامیخت نتوانست به متن زندگی مردم وارد شود کما این که بسیاری از سنت ها که تحت عنوان آیین دینی در ایران رواج دارد کمترین پیشینه ای در خاستگاه اصلی اسلام که عربستان باشد ندارد . در کجای دنیا غیر از ایران که مردم آتش را مقدس می دانستند با روشن شدن آتش و چراغ صلوات می فرستند . اسلامی که ارمغان بازرگانان ایرانی برای مردم اندونزی و فیلیپین و نقاطی از چین بود نشانه ی چندانی از خشونت های رایج در خاستگاه اصلی آن یعنی عربستان در آن دیده نمی شود . طبیعی است که وقتی ایدئولوژی با اقتضائات جغرافیایی خاصی تلفیق می شود به سادگی قابل انتقال به جغرافیایی دیگر نیست مگر این که پذیرای برخی تغییرات باشد.
    نکته ی جالب توجهی که در مورد پوشش ایرانیان باستان مورد غفلت قرار گرفته این است که ایرانیان بر خلاف اعراب که پوشش مناسبی نداشتند و حتی پس از اسلام آوردن هم کنیزان زرخرید و اسیر شده در جنگ را بدون پوشش مناسب خرید و فروش و جابجا می کردند و آمیزش با آنها را نیازمند جاری شدن خطبه ی عقد نمی دانستند و حتی نام آنها نیز دائما با دست به دست شدن تغییر می کرد، از لحاظ پوشش وضعیت بسیار خوبی داشته اند اکثر ایرانیان با وجود برخورداری از مجوز شرعی ، از تعدد زوجات و همبستری با کنیزان با هدف تنوع طلبی و داشتن فرزندان بیشتر که در نظام های قبیله ای عربی و در جغرافیای عربستان امری عادی بود استقبال نکردند همچنان که به بسیاری از آیین های باستانی و سال شمسی و خط و زبان خود نیز وفادار ماندند و در مواردی حتی با هدف حراست از آیین های سنتی خود ، برای آن دستاویزی دینی تراشیدند و با همگرایی معنا داری بر علیه تمامی اقداماتی که در راستای تحقیر ایرانیان صورت می گرفت همداستان شدند به طوری که رد پای ایرانیان در فروپاشی بنی امیه و بنی عباس برای مورخین قابل تشخیص است .از آنجایی که ایرانیان همواره در طول تاریخ با فرهنگ رواداری و تساهل در برابر اندیشه های گوناگون مانوس بودند ، از ایران به عنوان کانون و خاستگاه بسیاری از مذاهب و فرقه های اسلامی یاد می شود که عمدتا ریشه در جور و ظلم بنی امیه و بنی عباس داشته است . حتی از گرایش به عرفان و صوفیگری در ایران نیز پیش از آغشتگی آن به اغراض مادی و قدرت طلبی و دکانداری، به عنوان حرکتی ظلم ستیزانه یاد می شود.
    از منظری دیگر نیز می توان به تفاوت های جغرافیایی نگریست.
    همین خط فقر را در نظر بگیرید که در هر جغرافیایی مصادیق خاص خود را دارد . در یک جا اگر کسی پول خرید بلیت کنسرت نداشته باشد فقیر توصیف می شود و در جایی دیگر کسی که نانی برای به دندان کشیدن پیدا نکند ، می گویند نادار و فقیر است !
    در کشوری اروپایی با بارش سالیانه 500 میلیمتر از خشکسالی سخن می گویند و در جایی دیگر اگر بارشی بیش از 150 میلیمتر داشته باشند آن را ترسالی توصیف می کنند !
    در آمریکا اگر رئیس جمهور هنگام دست دادن با یک زن بیش از حد معمول دست او را فشار دهد به سوء استفاده جنسی متهم می شود و او را به دادگاه می کشانند و در جغرافیایی دیگر می توان یک زن فلسطینی را به خاطر اعتراض به اشغالگری و کشته شدن فرزندش روی زمین کشید و کتک زد و قابل پیگیری هم نیست .
    در یک جغرافیا اگر کسی ادعای پیغمبری کند به دستاویزی برای خبرسازی رسانه ها و جلب مخاطب تبدیل می شود و او را به روانشناس معرفی می کنند تا به دلایل روانی رفتارش پی ببرند و در جایی دیگر اگر کسی ادعای پیغمبری کند ، عده ای که تشنه ی دگرگونی هستند و چیزی برای از دست دادن ندارند دور او حلقه می زنند و هزاران شل و کور و مریض از او درخواست شفا می کنند.
    در جایی نفت ، نعمت و طلای سیاه است و در جایی دیگر نقمت و بلای تباه کننده و خلاصه این که اگر بخواهیم به شرح باید ها و شایدهای جغرافیایی و اقتضائات آن ورود کنیم مثنوی هفتاد من کاغذ خواهد شد .
    پس بهتر است بگوییم : در خانه اگر کس است یک حرف بس است.
     
    شماره روزنامه:8025
    این مورد را ارزیابی کنید
    (1 رای)
    آخرین ویرایش در دوشنبه, 03 ارديبهشت 1403

    ارسال نظر

    لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.
    از ارسال دیدگاه های نا مرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.
    لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.
    در غیر این صورت، «عصر مردم» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.