جنگ جهانی سوم دیری است شروع شده و زندگی انسانها را چونان ابر بی باران سیاهی دربر گرفته است. دیگر از هواپیماهای مافوق صوت و موشک های دور پروازکاری برنمی آید هرچند در شبکه های تلویزیونی نیش و دندان نشان دهند و برای خرید از ما بهتران، نان سفره های خالی بیچارگان ربوده شود. انبارهای اسلحه در خاورمیانه چنان متورم است که اگر جنگی عنقریب در گیرد که محتمل است بار دیگر شرایط برای پاکسازی خرابه ها و دفن مردگان و روایتی دیگر از زندگی در قرن بیست و یکم فراهم می گردد تا اقتصاد کشورهای صنعتی غرب و شرق رونق گیرد و آه و ناله ها، روی دیگر سازمان های حقوق بشری را آشکار کند....
جنگ جهانی سوم، جنگ جنگ افزارها نیست. جنگ کلمات است و تصاویر، جنگ گفته ها و ناگفته ها، جنگ روایت های راست و دروغ، جنگ بزرگنمایی ها و کوچک جلوه دادن هاست.
جنگ ترور شخصیت ها و میدان داری کوتوله های برآمده از مَجاز است.
جنگ رسانه ای است. جنگ مدیریت افکار عمومی کشورهای برخاسته از ظلم و بیداد و استعمار است.
جنگ عقیم کردن خیزش های مردمی و بد جلوه دادن تلاش کشورهای عقب مانده و در حال پیشرفت است.
جنگ سیاست در قالب تحریم و بستن راه های خودکفایی است. جنگ تهاجم زنان بدن نما برای تحریک احساس شهوانی مردان است و سکس وسیله ای برای دلمشغولی جوانان در پشت میز کامپیوترها.
جنگ جهانی سوم جنگ مواد مخدر شیمیائی با روح و روان ناآرام جوانانی است که هوشمندی آنها، احساس خطر را در سازندگان سلاح های مخوف و کشتار جمعی تشدید می کنند.
جنگ جهانی سوم جنگ فنآوری های پیشرفته ای است که آدمی را با طبیعت و فطرت بیگانه کرده و روح آسمانی او را به زمین سوخته پیوند زده است.
«چگونه این همه بیداد را نمی بینیم؟
چگونه این همه فریاد را نمی شنویم؟
صدای ضجه خونین کودک عدنی است
و بانگ مرتعش مادر ویتنامی [فلسطینی] است
که در عزای عزیزان خویش
می گریند1...»
چاشنی انفجار بمب ها و خمپاره ها سخت افزاری نیست. نرم افزاری است. توجیه کشتار جمعی و نسل کشی است. ناحق را حق جلوه دادن است. مدیریت افکار عمومی با جنگ تبلیغاتی است.
جنگ جهانی سوم، نرم و لطیف و ذائقه پسند است تا حمله را به جای دفاع توجیه نماید.
جنگ جهانی سوم روش های هیتلری را کنار زد و در لباس مصلح هان به میدان آمده است.
نخست نسخه ای از حقوق بشر دستاویز قدرت تأثیرگذار اقتصادی گردید و امید واهی ایجاد کرد تا سازمان ملل وسیله ی اجماع نمایندگان کشورهای عضو برای تأیید حق وتوی پنج کشور امپریالیستی قرار گیرد و اراده تمامی کشورها در اختیار پنج کشور دارای حق وتو باشد.
جنگ جهانی سوم، جنگ سلب اراده تمامی مردم جهان است که دلخوشند دولتی دارند و پارلمانی و آزادانه رأی می دهند و به اصطلاح مردم را بر مردم حکومتی است به اشکال مختلف، غافل از آنکه در زمان تشکیل سازمان ملل و اعلام سند حقوق بشر، انسان ها از حقوق ذاتی خود محروم شده اند.
جنگ جهانی سوم از مسیر کابل های برق عبور می کند و مستمرا روح و روان آدم را حتی در خواب درگیر کرده است.
و اینک، صدایمان جنگی است. نگاهمان جنگی است. اندیشه مان جنگی است.
گفتار و کردارمان هم جنگی است. دریغ از لبخندی از سر شوق. دریغ از دست کرامتی به لطف، دریغ از نوازشی به مهر بر سر پدر مرده ای که عشق و زندگی را به فراموشی برده است!
آری جنگ واقعی جنگ فراموشی هاست. جنگ از خودبیگانگی هاست. جنگ ناتمامی-هاست. جنگ نگاه های تحقیرآمیز غربی ها به شرقی هاست.
چگونه است که این جنگ ها را نمی بینیم اما با آنها زندگی می کنیم؟
1-منبع: شعر کوچ فریدون مشیری
والسلام