آزادی به این معنی که هر کاری دلت خواست بتوانی انجام بدهی، یعنی در هر گوشه خیابان به صورت دوبل، زیر تابلو توقف مطلقا ممنوع، وسط خیابان بتوانی پارک کنی و یا داخل پیاده رو، مقابل پارک ممنوع پارکینگ ها و اگر دوچرخه سواری یا موتورسواری بهترین گزینه ای که تو را از ترافیک و راه بندان نجات می دهد موتورسواری در پیاده روهاست که اخیراً باب شده و کسی هم به کسی نیست. نه پلیسی! نه جریمه ای! نه فریادرسی و دعوا پشت دعوا و درگیری.
حالا اگر برای خرید میوه به یکی از میوه فروشی های شهر مراجعه کنی تفاوت قیمت یک نوع میوه با یک تخفیف تا پنجاه درصد است. یعنی در دروازه کازرون باقلا، کنگر، موز، پرتقال، گوجه سبز قیمت نصف خیابان قصردشت، اطراف آن، فلکه قصردشت و یا همت شمالی «وکلا» است. چرا؟
اتیکت نرخ روی باقلا می زنند، زیرش می نویسند سیر، وقتی کیسه پر کردی و مقابل دستگاه توزین قرار گرفتی نرخ عوض می شود. متهم هم می شوی که چرا دقت نکردی. ترازوها دزدند، یعنی طوری تنظیم می شوند که صد تا 150 گرم کمتر نشان دهند. اگر محاسبه گر لیست ها اشتباهی نزند که اگر فهمیدی با یک عذرخواهی و خنده بخواهد رفع و رجوع کند.
اتحادیه های اصناف با این ید و بیضا و نفرات و ادعاها کجا هستند؟
پلیس در چهارراه ها چرا فقط می ایستد و نگاه می کند؟
از نرخ قطعات و تعمیرات وسایل خانگی و برقی که دیگر نپرس. صد تومان یک سال قبل یا یک سال و نیم قبل ضربدر ده می شود یعنی صد تومان، یک میلیون. برای تعویض دو بلبرینگ یک دستگاه پمپ آب خانگی یک میلیون تومان فاکتور صادر می شود.
اگر ظرفیت باک بنزین شما 60 لیتر باشد و با باک خالی به پمپ بنزین ها مراجعه کنی 3 تا پنج لیتر کمتر از 60 لیتر باک پر می شود اما پول 60 لیتر باید بدهی یعنی دستگاه پمپ بنزین هم به نفع صاحب دستگاه کار می کند.
در اداره کار واقع در خیابان آقایی رسیدگی بدوی فقط با یک قاضی اگر صلاحیت قضاوت داشته باشد کار انجام می شود، در صورتی که طبق قانون کار می باید نماینده کارگران و کارفرمایان حضور داشته باشند. کافی است زبان تو و زبان محلی آن فرد یکی باشد آن وقت رأی به نفع تو صادر می شود و اگر نباشد راه به جایی نمی بری. نمونه آن را شخصا و بارها در مراجعاتم دیده ام.
پول آگهی های ادارات و یا اشتراک آنها هر چند ناچیز باشد باید هفت خان رستم را طی کنی تا اگر از محل صرفه جویی بودجه قند و چای اضافه آمد بتوانند آن را پرداخت کنند آن وقت بیش از یک سال گذشته است ولی چک های میلیاردی به هر صورت و برای هر کاری خیلی آسان بدون دفع الوقت صادر می شود.
نرخ محاسبات برق که مدتی است پیامکی شده معلوم نیست با چه معیاری دریافت می شود. گاهی طلبکار می شوی و گاهی هم با مقدار بسیار بالایی بدهکار!
خلاصه بازار اقتصاد و داد و ستدها ترمز بریده اند. وزن لبنیات و نوشابه ها هم کمتر از آنچه روی بدنه آنها اعلام می شود هست. همه سر خالی اند.
نرخ داروها هم پیوسته در نوسانند و بعضی مواقع در داروخانه دل بخواهی مثلا 20 داروخانه و یا فروشگاه های تجهیزات پزشکی را می گردی آن وقت یک نفر برگه تست قند خون دارد که با منت 70 هزار تومان را به 370 هزار تومان عرضه می کند و می گوید نرخ آزاد است!
تاکسی ها که بیشتر اتومبیل های سواری بی نام و نشانند هر کورس را هر میزان طلب کنند می گیرند!
و این نکته مهم که می باید ذکر آن فراموش نشود این است که استانداری و شهرداری بیش از سایرین در تلاشند تا شیراز را شهری پیشرفته، نظام مند و باشخصیت معرفی کنند اما نارضایتی از این همه بی انصافی که کسبه بر سر مردم می آورند را نمی توان نادیده گرفت.
شیراز، شهر ادب، تربیت، شهر اولیاءالله و شهر میراث دار تمدن های بزرگ ایرانی می باید همه چیزش نمونه باشد و همه تابع نظم و قانون باشند. اما متأسفانه این چنین نیست. نمونه های کوچکی از آنچه مشاهده می شود درخصوص گرانی های من درآوردی، قلمی شد تا چه پیش آید. مجامع امور صنفی به میدان بیایند. پلیس جدیت و تلاش بیشتری کند و همه تابع قانون شوند که سخت بعید می نماید این انحراف از معیارها را بتوان در کوتاه مدت اصلاح کرد.
هرچند از همت و توجه دلسوزانه استاندار محترم بعید نیست.
به قول حافظ:
«تا چه بازی رخ نماید بیدقی خواهیم راند
عرصه شطرنج رندان را مجال شاه نیست...»
والسلام