وارد حساب کاربری خود شوید

نام کاربر *
کلمه عبور *
مرا به خاطر بسپار

ایجاد یک حساب کاربری

فیلدها با ستاره (*) مشخص شده اند مورد نیاز است.
نام *
نام کاربر *
کلمه عبور *
تائید رمز عبور *
پست الکترونیک *
تأیید ایمیل *
کپچا *
Reload Captcha

    دوران ناخوش مطبوعات  

    توسط محمد عسلی/ مدیرمسئول روزنامه عصرمردم 30 مرداد 1403 119 0
    سرمقاله 31 مرداد 1403 محمد عسلی              دوران ناخوش مطبوعات
    نگاه ابزاری و آماری به مطبوعات نه از آن جهت که یکی از شاخصه های توسعه هستند بل به جهت آنکه تا چه میزان می توانند در خدمت قدرت باشند در تمام طول تاریخ انتشار، تا به اینک مطمح نظر دولت ها بوده است.
    اصالتا قدرت مثل یک حفره بزرگ مکنده می ماند که همه کس و همه چیز را به سمت خود می کشد. گاه داوطلبانه و گاه بالاجبار، متخصص، هنرمند و هر کس بتواند کاری انجام دهد که در عمل مفید افتد به قدرت جذب می شود.
    از لئوناردو داوینچی گرفته تا میکل آنژ و دیگر نویسندگانی که هنر خود را در خدمت حکام زمان خود گذاشتند تا بعد از مرگشان که نام و آثار آنها زینت بخش موزه ها، کلیساها و مراکز هنری و آموزشی شده است.
    اگر مهندس، پزشک و یا جراح قلبی هم از پس سختی ها و مشکلات تحصیل به مقامی نائل آمده است برای گذران زندگی، در خدمت قدرت بوده است. قدرت گاه مالی، گاه سیاسی و یا نظامی و دینی است و بعضا مجموعه آنها از آن حکامی هستند که جهانی را اداره می کنند و یا در سرزمینی حکومت دارند.
    هنر، هرچند حاصل تلاش ها و مهارت ها و تجربه  های هنرمند است اما قابلیت و جوششی هرچند مستمر، خمیرمایه موجد بروز آن است که در همه کس پیدا نمی شود. از این روست که هنرمندان در جامعه خود یا جوامع بشری شاخص می شوند و اعتبار می یابند.
    بدیهی است حمایت های مالی و تکریم هنرمندان از جانب حکام موجب شکوفایی بیشتر هنر می شود و اصحاب قدرت هم سهمی در ارتقاء و بزرگداشت هنر و هنرمندان دارند.
    روزنامه نگاری علاوه بر آنکه به مهارت های علمی و تجربی نیازمند است در واقع هنری است که بتواند نویسندگان، نقادان، تحلیلگران، مخبران و هنرمندان را ترغیب نماید به انعکاس توان علمی و هنر خود در مطبوعات تا خوانندگان بدین سبب از آنچه می گذرد و یا وقایعی که قرار است روی دهند آگاه گردند.
    اگر کشورها با قوانینی اداره می شوند که بین سه قوای مجریه، مقننه و قضاییه تقسیم شده اند و هر سه قوه جدا از هم استقلال رأی دارند، قوه چهارمی هم به عنوان ناظر و هشداردهنده لازم است تا از انحراف معیارها پیشگیری کند و مردم که می باید مخاطب مطبوعات به ویژه روزنامه ها باشند دیدگاه های خود را در نشریات انعکاس یافته ببینند و یا به نوعی پل دو طرفه ای ایجاد شود بین دولت و ملت که مطالبه گری ها، اعتراضات و خواسته ها در نشریات انعکاس یابند و دولت ها نیز گزارش اقدامات خود را به آگاهی مردم برسانند.
    حال اگر این پل یک طرفه شود و فقط اصحاب قدرت و دولتمردان، روزنامه ها را وسیله تبلیغ عملکردهای خود بدانند و نخواهند بدانند در نظر و ذهن و زبان مردم چه می گذرد، نشریات، دیگر تکیه گاه و امیدی برای انعکاس نظرات و خواسته های مردم نخواهند بود. رشد فسادها و کلاهبرداری ها و سرقت اموال و معنویات مردم، زمانی زمینه ظهور و بروز پیدا می کنند که زنگ هشدار و آژیر خبری در رسانه ها انعکاس نداشته باشد و نهادها، ارگان ها و ادارات دولتی به صورت جزیره ای عمل کنند و به اصطلاح هر کس کار خودش را بکند و جریان امور از حالت ظروف مرتبطه درآیند و دیگران ندانند در فلان بانک، اداره و یا نهاد و شرکت و امثالهم چه می گذرد. وقتی صدای اختلاس یا فسادی شنیده می شود که به قول قدیمی ها «سگ از دنبال گرگ باز گشته است و گوسفندان قربانی شده اند...»
    پس نباید صرفا به مطبوعات نگاه ابزاری و آماری داشت بدون آنکه دانسته شود چه میزان تأثیرگذاری دارند و یا چه سهم در توسعه و ارتقاء هنر، فرهنگ، اقتصاد و یا دیپلماسی دارند.
    وقتی حافظ در اوج شهرت بود و اوراق نوشته ها و اشعار او را چونان کاغذ زر به دیارهای دیگر می بردند از سه اتفاق نگران و گله مند بود. یکم بازار کساد هنر چنانکه گفت:
    «هنر نمی خرد ایام و غیر از اینم نیست
    کجا روم به تجارت به این کساد متاع
    چنانکه کلیم کاشانی هم بدین مضمون غزلی دارد که:
    «از هنر حال خرابم نشد اصلاح پذیر
    همچو ویرانه که از گنج خود آباد نشد...»
    دوم از طعن حسود که پیوسته سد راه او شدند و به سعایت نزد شاهان او را آزار دادند.
    چنانکه خود بارها به این مهم اشارت داشت.
    «حسد چه می بری ای سست نظم بر حافظ
    قبول خاطر و لطف سخن خداداد است...»
    و سوم نادیده گرفتن جایگاه واقعی هنر و جایگزینی افراد کم ارزش در کارهای مهم که با ایهام و اشاره به این مهم پرداخت:
    «جای آنست که خون موج زند در دل لعل
    زین تغابن که خزف می شکند بازارش...»
    امروز نیز کم و بیش با چنین برخوردهایی مواجهیم که روابط بر ضوابط حاکم می شوند و بیشتر نگاه ها آماری و ابزاری است از این روست که روزنامه ها حال خوشی ندارند هر چند شایع است که فضاهای مجازی راه روزنامه ها را بسته اند و بر کاهش تیراژ آنها تأثیر گذاشته اند. اما به واقع اگر روزنامه ها، روزنامه باشند و حرفه ای کار کنند می توانند مخاطبان خود را حفظ کنند. روزنامه های حرفه ای که به دنبال دکانداری و کاسبی نباشند قطعا نیاز به حمایت دولت ها دارند وگرنه برای ماندن، بیشتر به میرزابنویسی روی می آورند و از رسالت خود دور می شوند.
    اگر سازمان های خدمات رسان از بودجه بهره می برند و بدون اختصاص بودجه نمی توانند کاری انجام دهند روزنامه ها هم که علاوه بر نقش و رسالت خبردهی و تنویر افکار عمومی در حفظ امنیت کشور تأثیرگذارند باید مورد حمایت مالی و امنیتی و سیاسی قرار گیرند تا بتوانند به رسالت خود عمل کنند. اولین قدم آزادی عمل است بر اساس قانون اساسی، دوم ارتقاء جایگاه آنان و سوم تکریم و عزت بخشی به اصحاب رسانه ای که با جان و دل در سنگر رسانه تمام وقت حضور دارند و در دفاع از کشور و ارزش های انسانی و تنویر افکار عمومی همانند سربازان اسلحه به دست، قلمشان پیوسته در نگارش است. اگر چنین شود حال و روز مطبوعات هم خوب می شود وگرنه بود و نبودشان نه نفعی به حاکمیت می رساند و نه به ملت.
    والسلام
     
    شماره روزنامه:8120
    این مورد را ارزیابی کنید
    (1 رای)
    آخرین ویرایش در سه شنبه, 30 مرداد 1403

    ارسال نظر

    لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.
    از ارسال دیدگاه های نا مرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.
    لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.
    در غیر این صورت، «عصر مردم» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

    آرشیو روزنامه

    Ad Sidebar
    Ad Sidebar-3