بر اساس تعریف هایی که از انسان به عنوان موجودی مختار و درعین حال دارای نفس سرزنش کننده ارائه شده هر انسانی بسته به این که در چه شرایطی قرار داشته باشد می تواند و باید خود را در معرض پرسش هایی پیرامون رفتارهایی که داشته و نتایجی که کسب کرده قرار دهد تا پاسخ به آنها راهی جدید پیش پای او بگذارد. حساب کشیدن از خود در برابر وجدان اگرچه امری اخلاقی است و فضلیت توصیف شده اما اگر این حساب کشی به چرخش و تجدید نظر ختم نشود ، در حد یک درگیری گذرای درونی باقی می ماند و ارزشی ندارد زیرا آدمی همواره به دنبال توجیه رفتار خود است و توسل به جبر و تقدیر و شرایط محیط و نادانی و فریب خوردن و مسائلی از این قبیل به هر کسی آرامش می دهد تا خود را مقصر نداند و در پی جبران کوتاهی هایش نباشد . ناگفته نماند پرسش هایی که هر کسی می تواند از خود داشته باشد در واقع همان پرسش هایی است که مردم و پیرامونیان هم از او دارند . اما هر کسی از چیزهایی خبر دارد که مردم ندارند و آن انگیزه و هدف از انجام برخی رفتارها و برزبان آوردن برخی سخنان است . خوددرگیری ها زمانی اوج می گیرد که واقعیت های بیرونی با آنچه ما می اندیشیم و یا تصور می کنیم همخوانی نداشته باشد . اگر انصاف داشته باشیم در جریان این خوددرگیری ها راهی گشوده می شود تا ما بتوانیم اندیشه و رفتار و گفتار خود را با واقعیت ها هماهنگ سازیم و تغییر رویه دهیم
آثار و تبعات دگرگونی های درونی افراد بسته به این که چه جایگاه و موقعیتی در جامعه داشته باشند یکسان نیست . افرادی که خود را دارای هیبت و هژمونی و برخوردار از نفوذ معنوی بر دیگران می دانند برای رسیدن به نقطه ی تصمیم گیری پس از درگیری درونی کار دشواری پیش رو دارند چرا که با ریزش مریدان خود روبرو می شوند .
هنگامی که یک دانشمند به عنوان صاحب کرسی و جایگاه علمی و آثار فراوان و شاگردان و دانشجویان زیاد به کشف ایرادهای خود نائل می شود و تصمیم می گیرد تا نظر خود را پیرامون موضوعی مهم که به نام او به ثبت رسیده ، تغییر دهد ، هم در درون خودش و هم در فضای بیرون موجی ایجاد خواهد شد که او را از درون و بیرون خرد می کند اما اگر او به معنای واقعی کلمه دانشمند باشد ، برای حقیقت ارزش بالایی قائل خواهد بود و به اشتباهات خود اعتراف می کند بدون این که به تبعات آن بیاندیشد
کسانی که خود را دارای نفوذ معنوی بالا می دانند و طرفدارانی دارند که حاضرند در هر شرایطی از او حمایت کنند در زمان مواجهه با شماتت های درونی و انتقادات بیرونی ، راه دشوارتری پیش رو دارند زیرا حتی اگر برای حقیقت هم احترام زیادی قائل باشند به سادگی نمی توانند روی صفاتی که مردم برای آنها قائل هستند ، خط بطلان بکشند و در ذهن طرفداران خود بذر تردید بکارند . در چنین شرایطی است که زور واقعیت بر حقیقت می چربد و افراد صاحب نفوذ قادر به اعتراف به اشتباهات خود نیستند زیرا از ریزش هواداران خود هراس دارند اما به رویشی که نتیجه ی تن دادن به حقیقت است ، نمی اندیشند !
گروه های فکری و سیاسی و احزاب نیز برای چرخش و تجدید نظر بیش از افراد و شخصیت های سیاسی با مشکل مواجه هستند زیرا به اندازه ای تحت تاثیر شعارهای پر طمطراق خود قرار گرفته اند که پذیرش عبور از آنها برایشان بسیار دشوار است به هر حال شکی نیست که بازگشت از مسیری که با هزینه های فراوان درآن قدم گذاشته اند با واکنش هایی مواجه خواهد شد که قادر به تحمل آن نیستند. خودشیفتگی ها تعصبات قومی و گروهی و مذهبی خصوصا در جوامع سنتی به تابو سازی هایی می انجامد که راه را بر هر گونه تغییر و تجدید نظری می بندد مگر این که عنصر سومی قدم جلو بگذارد و راه را برای پذیرش تغییر و تجدید نظر هموار سازد .
در نظام های مردم سالار رسانه های مستقل که تنها خود را در برابر حقیقت متعهد می دانند از قدرت بالایی جهت متقاعد کردن افراد و اجتماعات برای پذیرش اشتباهات و انجام تغییرات برخوردارند . وظیفه ی رسانه های مستقل به معنای واقعی کلمه ، پاکسازی و غبارزدایی از آیینه ای است که روبروی مردم قرار داده اند! آینه ای که کمک می کند تا مردم واقعیت وجودی خود را ببینند . در گذشته های دور مصلحین نقش رسانه های مستقل و متعهد به حقیقت را بازی می کردند. نیاز انسان ها به ناصح بیرونی دست کمی از نیاز آنها به نفس سرزنش کننده (لوامه ) درونی ندارد . اگر چنین خاصیتی را از رسانه ها بگیرند ناصح بیرونی قدرت خود را از دست می دهد . از جمله عواملی که رسانه را از بیان حقیقت بازمی دارد وابستگی گروهی و جناحی و از همه مهمتر وابستگی به حمایت های دولتی برای تامین لوازم کار است . متاسفانه ما حتی یک نشریه وقفی هم نداریم . نشریه ای که فرد یا افرادی هزینه ی چاپ و انتشار آن را بر عهده گرفته باشند و به صورت هیات امنایی اداره شود و از یک سو هیچ نیازی به آگهی و حمایت های مادی و یارانه نداشته باشد و از سویی دیگر تنها خود راموظف به بیان حقیقت بداند بدون آن که بخواهد منافع ملی را قربانی مصلحت اندیشی کند . از این رو به نظر می رسد که جامعه نیازمند به حضور واقفان فرهنگی در عرصه روزنامه نگاری است تا نشریات مستقل شکل بگیرند و به شایستگی ایفای نقش کنند .