وارد حساب کاربری خود شوید

نام کاربر *
کلمه عبور *
مرا به خاطر بسپار

ایجاد یک حساب کاربری

فیلدها با ستاره (*) مشخص شده اند مورد نیاز است.
نام *
نام کاربر *
کلمه عبور *
تائید رمز عبور *
پست الکترونیک *
تأیید ایمیل *
کپچا *
Reload Captcha

    وقتی سیستم خوب کار نمی‌کند  

    توسط محمد عسلی/ مدیرمسئول روزنامه عصرمردم 18 شهریور 1403 102 0
    سرمقاله 19 شهریور 1403 محمد عسلی            وقتی سیستم خوب کار نمی‌کند
    روزگاری بود که چشمه‌ها می‌جوشیدند، جویبارها روان و زلال بودند، هوا مسیح نفس بود و باد نافه‌گشا، درختان کم آفت بودند و سبز، ابر و باد و مه و خورشید و فلک هم به قول سعدی در کار بودند و نانی به غفلت خورده نمی‌شد. کار و تلاش پاک و بی‌منت و حلال و حرام از هم تمیز داده می‌شدند. چونان پرواز پروانه‌ها از روی پونه‌های وحشی که سحر عطر دل‌انگیز آنها به زندگی روحی لطیف می‌بخشید، شاعران هم پیوندی با فطرت داشتند و شعر تر و زلال از انفاس قدسی روان می‌شد و بر جان می‌نشست.
    انسان‌ها سکونتی در فضای محدود نداشتند و هر آنچه بر آنها می‌گذشت همه از آن آگاه می‌شدند کسی نمی‌دانست در 50 کیلومتر آن طرف‌تر چه خبر است، اسبی بود و قاطری و الاغی که در همسایگی خوابگاه آدم‌ها، هم‌نفس بودند و همراه و آلودگی از فضولات آنها کم بود که آن هم جذب خاک می‌شد تا کودی طبیعی برای رویش گیاهان شود. دستی و تنی خسته از کار، در آب روان شسته می‌شدند و انسانها با طبیعت سازگار بودند و طبیعت با آنها.
    اراده آزاد و تفکر خلاق با هر چرخش زمین موجد تغییراتی شد تا آدمی از طبیعت خویش فاصله بگیرد و زمین و زمان را از قانون طبیعت برباید. تا قبل از رنسانس چرخه طبیعی براساس قانونمندی خلقت می‌چرخید و با تغییراتی کم و بیش، قانونمندی آفرینش بر رفتار انسان‌ها با کم و کاستی اندک حاکم بود.
    ترس از خدا و روز بازپسین، پلیس بی‌جیره و مواجب وجدان‌های نیالوده بود و خداشناسی و خدامحوری با قلب و روان آدم‌ها پیوند داشت. عصمت‌ها و حرمت‌ها کانون خانواده را از بسیاری پلشتی‌های امروزی مصون می‌داشت و زندگی مشترک معنا می‌داد و حرمت داشت و همانگونه که حیوانات و گیاهان براساس غریزه تولید مثل می‌کردند و تولیدات خود را تا رشد کامل در حفاظ و مراقبت داشتند انسان‌ها هم این چنین بودند.
    زمانه چرخید و چرخید، انقلاب صنعتی همه چیز را دگرگون کرد. مردان و سپس زنان از مزارع و باغات روانه کارخانجات شدند. کارخانجات نظم و سیستمی یافتند که انسان‌ها الزاماً و اجباراً می‌باید تسلیم ماشین شوند. از خوراک و لباس تا رفتار و اندیشه‌ها دگرگون شدند و آدمی به مرور از طبیعت خود فاصله گرفت. خواب خوش شبانه در شیفت «نوبت کاری» جای خود را به بیداری داد. زنان از همراهی و همدلی با فرزندان فاصله گرفتند و رفتار عاطفی جای خود را به رفتاری غیر احساسی داد تا کودک از بدو تولد تا بزرگسالی در قالب‌های تعریف شده بگنجد و به جای پستان مادر از پستانک بی‌روح شیر بنوشد. گهواره‌ها بی‌دستی مهربان جنبیدند تا همچون قطعات ماشین و قالب‌های هموزن و هم حجم مانند صابون، بچه‌ها بزرگ شوند.
    کلاس‌ها هم به مرور از معلم‌ها خالی شدند و کامپیوترها معلمی کردند تا در خانه و اداره و کوچه و بازار و مدرسه و حمام و دکان همه چشم بر صفحه جادویی تلفنی داشته باشند که از چراغ قوه تا متر و ذره‌بین و قبله‌نما، کتابخانه‌های حجیم و تصاویر جدید و قدیم در خود جای داده و رؤیت و استفاده همه را آسان نموده است.
    زمانه، زمانه بی‌مهری، تنهایی و زندگی در جزیره‌ای بی‌انتها شده است و دولت‌ها و حکومت‌ها چاره‌ای جز این ندارند که از روش‌ها و تفکرات و باورهای سنتی با چرخشی 360 درجه در 180 درجه چپ یا راست خود را در آینه‌ای ببینند و به نمایش درآورند که نام آن را سیستم یا مجموعه‌ای از فعل و انفعالات همسو گذاشته‌اند که همه چیز را به مرور از حقیقت به مجاز سوق داده است و اگر این سیستم خوب کار نکند هر اتفاقی که حاصل آن فقر، فساد، اختلاس، نارضایتی، اعتیاد، طلاق، ولنگاری، فحشاء، دزدی، قتل، هرج و مرج و دیگر جرائم و خشونت‌ها باشد ناشی از آن می‌دانند.
    نتیجه آنکه هر سیستمی از برون تغذیه می‌شود و از آن برون‌داد درون‌دادی متناسب با آن دارد. آنچه در سیستم، اختلال ایجاد می‌کند. اعمال سلایق و خواسته‌هایی است که در قالب آن نمی‌گنجد. مثلاً توصیه‌پذیری، رانت‌خواری، پارتی‌بازی، فامیل‌گرایی و اعمال روش‌های سنتی در سیستم اختلال ایجاد می‌کنند و درون‌دادی ناقص، ضعیف و معیوب را در پی دارند.
    تجربه نشان داده است که صنعت و زندگی ماشینی به هر میزان که رشد کند و نوآوری‌های جدیدی را ارائه نماید انسان‌ها را از زندگی طبیعی دور می‌کند. نمونه آن را کشور ژاپن می‌توان مثال آورد. ملت ژاپن علیرغم آنکه سعی کردند سنت‌ها، فرهنگ‌ها و آداب خود را حفظ کنند اما با مشکلات بنیادی از جمله پیری جمعیت، سختی کار، خودکشی و زندگی در چهاردیواری محدودی مواجه‌اند که بازگشت به خویشتن را برای آنها مشکل کرده است.
    اگر در سیاست، اقتصاد و فرهنگ، سیستم خوب کار کند و رشد اقتصادی را به بالاترین حد ممکن برساند آن وقت باید دید این سیستم چگونه طراحی شده است که تبعاتی این چنین مانند ژاپن دارد؟
    گربه‌ها و سگ‌ها و هر حیوانی شبیه به آنها ذاتاً برای سد جوع شکار می‌کنند. اما وقتی حیوان خانگی می‌شوند و خوراک خود را در ظرفی آماده و به موقع می‌بینند به مرور از شکار فاصله می‌گیرند.
    سئوال این است، آیا انسان‌ها هم در شرایط فعلی از فطرت و ذات خود فاصله گرفته‌اند و به مرور تبدیل به موجودی دیگر شده‌اند که با اسلاف خود فاصله‌های بسیار دارند.
    پاسخ منطقی این است که آری با زندگی جدیدی خو گرفته‌اند که راهی جز تبعیت از یک زندگی ماشینی و سیستمی که آن را تحمیل می‌کند ندارند.
    نتیجه آنکه در چنین شرایطی بسیاری از باورها، اعتقادات، رسوم و فرهنگ‌ها به سایه می‌روند و همه چیز در تولید، مصرف و لذت‌جویی جنسی خلاصه می‌شود. چنانکه می‌بینیم نتیجه تلاش‌های کشورهای پیشرفته‌ای که سیستم‌هایشان خوب کار می‌کند تنازع بر سر بقاء نیست بلکه تنازع بر سر پرخوری، سرمایه‌اندوزی و لذت‌طلبی است تا جائی که خلاف ذات و طبیعت بشر، همجنس‌گرایی را مشروع و قانونی می‌دانند و بر ترویج آن اصرار دارند. شاید زمانه لوط، احیاء شده و طوفانی سهمگین در راه است.
    والسلام
     
    شماره روزنامه:8133
    این مورد را ارزیابی کنید
    (1 رای)
    آخرین ویرایش در یکشنبه, 18 شهریور 1403

    ارسال نظر

    لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.
    از ارسال دیدگاه های نا مرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.
    لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.
    در غیر این صورت، «عصر مردم» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.