وارد حساب کاربری خود شوید

نام کاربر *
کلمه عبور *
مرا به خاطر بسپار

ایجاد یک حساب کاربری

فیلدها با ستاره (*) مشخص شده اند مورد نیاز است.
نام *
نام کاربر *
کلمه عبور *
تائید رمز عبور *
پست الکترونیک *
تأیید ایمیل *
کپچا *
Reload Captcha

    حافظ را بهتر بشناسیم

    توسط محمد عسلی/ مدیرمسئول روزنامه عصرمردم 24 مهر 1403 9 0
    سرمقاله 25 مهر 1403 محمد عسلی                حافظ را بهتر بشناسیم
    اغلب مردم حافظ را به فالي، آهنگي، نواي بلبلي، زيبائي گلي، آب گواراي رکن‌آبادي و گلگشت مصلايي مي‌شناسند اما از آنچه که بر سر اين شاعر و حکيم و هنرمند و قرآن‌شناس در طول زندگي آمده و از چه حکمراناني جفا ديده و شاید به همین دلیل عزلت‌نشيني را اختيار کرده است خبر چندانی ندارند. آنچه از حافظ مي‌دانيم بيشتر از اشعار وي است نه از شرح حال و احوال او زيرا در آن زمان مرسوم نبوده که شاعران شرح حال خودنوشتی داشته باشند و شاگردان و دوستداران وی نیز بیشتر به اشعار حافظ پرداخته اند تا به احوالش . هرچند شخصیت های ادبی و پژوهشگران عرصه تاریخ ادبیات نظیر زرين‌کوب، علي دشتي، عصمت صفارزاده، انجوي شيرازي، عبدالعلي دستغيب، شفيعي کدکني و ديگراني چند بر اساس برداشت‌هايي که از اشعارش داشته اند به داوری پیرامون افکار و نحوه ی گذران زندگی او پرداخته اند اما آنچه مسلم است حافظ را هنرهايي بوده که در سایه ی شعر او چندان به چشم نیامده از جمله این که خوش صدا بوده ، حافظ قرآن بوده ، با موسیقی و رمز و رازهای این هنر آنشایی کامل داشته و از همه مهمتر این که آثار پیشینیان خصوصا دواوین شعرا را با دقت مورد مطالعه قرار داده به طوری که با مرور اشعار او و مقایسه وزن و قافیه و تلمیحات و استقبال ها و تضمین هایی که داشته م توان به این مهم پی برد
    وقتي گله‌مند بوده از حاسدان و هنر ناشناساني که او را رنج و عذاب داده‌اند به صراحت از غزلداني و خوش‌خواني خود سخن رانده است:
    «غزل داني و خوش خواني نمي‌ورزند در شيراز
    بيا حافظ که تا خود را به ملک ديگر اندازيم...»
    حافظ با بيشتر سبک‌هاي موسيقي در زمان خود آشنا بوده و بارها در اشعار خود از آنها نام برده و يا سروده‌هاي خود را چنان آهنگين، لطيف و خوش‌شنود ساخته و پرداخته است که در طول ساليان بسياري از خوانندگان و نوازندگان توانسته‌اند با هر سبک و سياقي آنها را در دستگاه های گوناگون بخوانند و لذت اشعار موسيقائي او را نصيب شنوندگان نمايند.
    «بزن در پرده چنگ اي ماه مطرب/ رگش بخراش تا بخروشم از وي»
    ساز و آواز همراه با گلگشتي در طبيعت زيباي شيراز و بهره‌مندي از رايحه دل‌آويز و عطرآگين بهار نارنج خانه‌ها و کوچه‌ها از يک سوي و از ديگر سو طبع روان و حسن بيان ناشي از استادي در علم کلام و تفسير و غرق شدن در آيات و کلمات قرآن ، حافظ را در شناخت جهان و فلسفه زندگي تا بدانجا رساند که بي‌ترس و واهمه سخناني بگويد و اشعار مانايي بسرايد که کس را در زمان او و قبل و بعد از او ياراي چنين بیانی که البته با ایهام نیز همراه شده ، نبوده است وقتي در اثر فشارهای حکومتي بر مردم مي‌سرايد:
    «محتسب خم شکست و من سر او/ سن با لسن و الجروح قصاص»
    عشق بازي به شيوه حافظ از آن جهت که گستره ی نگاهش تمامی هستی را در بر گیرد و فلسفه وجودي عشق را از ازل تا ابد روايت کند چنانکه به اين زيبائي بسرايد:
    «در ازل پرتو حسنت ز تجلي دم زد
    عشق پيدا شد و آتش به همه عالم زد»
    حافظ شور و حال آدمي و نيروي محرکه او را عشق مي‌داند و آن را آنچنان مقدس مي‌شمارد که گويي اساس خلقت را بر پايه و بنيان عشق گذاشته‌اند. آشنايي حافظ با قرآن و حديث تا آنجاست که خود را حافظ قرآن در 14 روايت مي‌داند. چنین اشرافی بر نکات قرانی ساده به دست نمي‌آيد.
    «سالها بايد که تا يک کودک از روي طبع
    عالمي گردد نکو يا شاعري شيرين سخن...»
    او شناگري است که توانسته در درياي بي‌کران قرآن مرواريدهاي بي‌نظيري صيد کند با نيروي محرکه عشق چنانکه خود اعتراف مي‌کند سختي اين راه پرمهابت را
    «عشق دُر دانه است و من غواص و دريا ميکده
    سر فرو بردم در آنجا تا کجا سر برکنم...»
    صراحت لهجه، به موازات بهره مندی از آرایه های ادبی خصوصا ایهام و پرهيز از همراهي و همسويي با رياکاران، افشاگري باورهاي خرافي و ارائه طرحي نو و فهمي جديد از دين و دانش از ويژگي‌هاي مکتب اوست.
    حافظ پيوسته در سایه ی نگاه پارادوکسيکال خود به رنج و فقر و خوش‌گذراني و غم و شادي به استخراج مضامینی دقیق توفیق یافته و هنر خود را در این میدان گسترده به نمایش گذاشته و طرحی نو درانداخته است
    «بيا تا گل برافشانيم و مي در ساغر اندازيم
    فلک را سقف بشکافيم و طرحي نو دراندازيم»
    و در پايان ذکر اين نکته خالي از لطف نيست که ورود به عرصه ی شرح شخصيت حافظ نه چندان ساده است و نه به اين مقدار کم در اين نامه می گنجد . به قول او که دريايي از معرفت بود:
    «من اين حروف نوشتم چنانکه غير ندانست
    تو هم ز روي کرامت چنان بخوان که تو داني...»
    والسلام
     
    شماره روزنامه:8163
    این مورد را ارزیابی کنید
    (1 رای)
    آخرین ویرایش در سه شنبه, 24 مهر 1403

    ارسال نظر

    لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.
    از ارسال دیدگاه های نا مرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.
    لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.
    در غیر این صورت، «عصر مردم» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

    آرشیو روزنامه

    Ad Sidebar
    Ad Sidebar-3