ملتی با سوابق چند هزار ساله و سرزمینی که میراث میلیونها انسان شجاع، هوشمند، متمدن، فرهنگساز و مبارز است با آسمانی آبی و خورشیدی که میتابد به هر روز و میرویاند گیاهان و درختانی ستبر و بلند و میباراند ابرهایی که پدید آورنده چشمههای جوشان و جویبارهای زلالند در هر گوشهای از این خاک خوب و دریاهایی که از آنها ما را نصیبی از ماهیان لذیذ است و پشتوانه آبی که تکیهگاه کشتیها و ناوهای محافظاند و کوههایی بلند و ماندگار در میانه، با ارتفاعی که از قله تا اعماق میرویانند گیاهان خوشبوی دارویی و گلهای زیبای جادویی.
مردان رشید و باصلابت و زنانی به مراتب زیبا و بامحبت و دخترانی که در عرصهها و میدانهای رزم و بزم آنچنان با عصمتند و نگاهبان که نوید زندگی با عشق را به میراث دارند، زنان عفیف و نجیب که پروراندهاند مردان شجاع، هوشمند و دانشمندانی که افتخار زمین و زمانند و مردمانی که به دنبال دانش از اقصی نقاط گیتی خود را به موطن آنها رساندهاند.
میراثهای به جای مانده کهن نمایانگر تمدن و فرهنگ و تلاشی مضاعفاند از دیرباز تاکنون و تاریخی که سراسر روایتگر شجاعت و پایمردی مردمانی است که دشمنان را راندهاند و شکست و پیروزیهای بسیاری را در طول هزاران سال تجربه کردهاند.
دانشمندانی که در تمام رشتههای علوم از فلسفه و حکمت تا علوم مختلفه صاحب سبک و مکتباند و آثار آنان نه در موزهها که در دانشگاههای جهان هماکنون نیز حرفهای زیادی برای گفتن دارند.
ایرانیان، مرزهای جغرافیایی را در شرق و غرب عالم درنوردیده، منشور حقوق بشر را در سالیان دور تدوین کرده، از جنگ و گریزها و تهاجم و تجاوزها درسها آموخته، سر پادشاهان متجاوز غرب و شرق را به سنگ کوبیده و از پس هر شکستی پیروزی کسب کرده و فرهنگ و رفتار و سنتهای متجاوزان را در فرهنگ و تمدن خود هضم کرده و ارتقاء بخشیدهاند.
راستی از این خاک خوب کیمیا، چه انتظار بیشتری است وقتی توانسته است با نام و نشان دیرینه بماند و پرچم پرافتخار خود را بر فراز قلههای بلند به اهتزاز درآورد و بگوید و بنماید که ما هستیم. ما ایرانیم چه در میادین سخت ورزشی، چه در کلاسهای آموزشی، چه در آوردگاههای دفاع و چه در فنون و فنآوریهای بیمثال.
راستی ما که هستیم؟ چقدر خود را میشناسیم؟ از گذشتههای خود چه میدانیم؟ خود را با کدام کشورها در مقاطع مختلف تاریخی مقایسه میکنیم؟ در موزههای بزرگ عالم جایگاه میراثهای تجسمی و هنرهای دستی ما چه وسعتی دارد؟
سرداران و پهلوانان ما چه کسانی بودهاند؟ ما در حجم صفحات تاریخ عالم چه میزان حرف و سخن برای گفتن داریم؟
بارها مردیم و از پس هر مردن زنده شدیم. زندهتر، پویاتر و قویتر و حال که دشمنان سرسختی داریم مانند قرنهای پیشین که از کمند اسکندرها، یونانیها، ترکها، بربرها، عربها و مغولها جان سالم به در بردیم و آنان را در مقاطع مختلف شکست دادیم و ماندیم چونان امروز که قویترین و بزرگترین دشمنان تاریخ را مقابل خود داریم. آمریکا، انگلیس و متحدان اروپایی و هر کشور دیگری که چشم طمع بر ذخائر ارضی و معدنی ما دارد. این همه دشمن غدّار برای کشوری چون ایران، نشانه قدرت و اهمیت ماست. موفقیتهای ژئوپلتیکی، آبراهههای بینالمللی، مرزهای گسترده متصل به شرق و غرب و شمال و جنوب آسیا، همسایگان فقیر و ثروتمند خاکی و آبی و چشمان طمعکار و باز آنان پیوسته ارتش و سپاه ما را به دفاع واداشته چنانکه دین و دانش و عرق ملی آنان نیروی محرکهای برای استقامت و پایداری است تا آنجا که به هر چشم طماعی از جانب دشمنان، تیری زهرآگین رها میکنند تا کور شود هر آنکه نتواند دید.
راستی ما چه کم داریم؟ حسرت کدام کشور و ملت آرامشمان را به هم میزند؟ خود را با کدام کشور مقایسه میکنیم. با کشورهای صنعتی، کشاورزی، خدماتی غرب یا شرق؟
این خاک و این آفتاب و باد و باران در مناطق مختلف کشور از زمینهای بائر تا دایر و کویر و جنگلها گرفته تا کوهها و ارتفاعات بلند روایتها و حکایتها دارند از مردان مرد ما، چنانکه گذشته پرافتخاری داریم و حال امروزیمان اگر چندان خوب نیست، همتی باید و مدیریتی کارآمد و حرکتی که متحد و باصلابت جلو دشمنان غدّار بایستیم چنانکه تاکنون ایستادهایم. اگر موجیم که آسودگی ما عدم ماست و اگر کوهیم که از این بادها نلرزیم و اگر دشتیم که حدیث فتح میخوانیم و اگر رودیم که میرویم تا به دریا برسیم، جز این اندیشهای نداریم که سر دشمنان را به سنگ زنیم چه آمریکا باشد و چه اسرائیل که خود آمریکاست و استقلالی و هویتی ندارد. ما میمانیم و آنها نمیمانند. چونان که ماندیم در طول قرنها خود را دستکم نگیریم که افتخار جهانیان هستیم. افسوس که هنوز هم نمیدانیم چه داریم و چه کم داریم؟
والسلام