در زمانهای دور و دورتر مینشستی زیر درخت و به زیبائی و تنوع رنگها خیره میشدی و میاندیشیدی که چگونه بوتهای از خاک سر برون میآورد و درختی میشود میوه میدهد و در چهار فصل، چهار شکل پیدا میکند، شاید از خود نمیپرسیدی که چرا؟ به هر غروب و طلوع که خورشید رفت و آمدی داشت تو را به فکر وا میداشت که چرا رفت و چرا آمد؟ و به کجا رفت؟
این اندیشهها و هزاران اندیشه دیگر در طول میلیونها سال، کتابهایی حجیم از تصورات به درست و غلط شدند و تو بارها زاده شدی به همین شکل با تفاوتهایی از هوشمندی و استعداد... تا به اینجا رسیدی که اگر به اطرافت نگاه کنی و به عادت، از کنار اشیاء عبور نکنی در هر کدام از وسایل و ابزارهایی که میبینی صدها فکر و اندیشه روند تاریخی اندیشه خود را در آنها به ضرورت درک میکنی که چه کسانی با چه افکار و وسائل ابتدایی و پیشرفته، راههایی را طی کردهاند تا به این ابزار یا کشف و اختراع رسیدهاند و میبینی کودکی که در سالیان دور، دست راست و چپ خود را از یکدیگر تشخیص نمیداده حالا دارای یک جهانبینی و درک و شناسایی ابزاری است که دستآورد مطالعات پیشینیان هست. او در حالی زندگی میکند که لحظه به لحظه همه چیز نو و نوتر میشوند و به شکل و شمایل متفاوتی تولید میگردند. به گونه ای که از آن لوحهای فلزی که به هر بار مصرف، شسته میشدند و از آن پوستهایی که پس از دباغی قابلیت ثبت نگارش خط و نقاشی مییافتند و از آن کاغذهایی که از درخت پاپیروس تولید میشدند تا کاغذهای الوانی که به جنس و شکل متنوع در بازار امروز یافت میشوند دیگر یا خبری نیست و یا به مرور در حال گذار و عبور از تاریخ تولیدند.
پس نمیتوان همانند 50 یا 30 سال قبل میزان مطالعه را بر اساس زمان خواندن کتاب محاسبه کرد و گفت: میانگین میزان مطالعه ایرانیان 20 دقیقه یا 10 دقیقه یا کمتر در روز است!
وسیله کوچکی که تلفن همراه یا موبایل نام گرفته و در دست کودک سه ساله تا مرد و زن 90 ساله هم هست صدها، بل بیشتر ابزار کارآمد را در خود چنان ذخیره دارد که اگر از مجاز به حقیقت تبدیل شوند کامیونها هم قادر به حمل آن نخواهند بود. هرچند شاید کمتر کسی به این موضوع بیاندیشد که همه چیز در حال شدن از سختافزار به نرمافزار است. پول، کالا، سیاست، اقتصاد، فرهنگ، تمدن و حتی ابزارهای نظامی هم با هدایت نرمافزارهای مجازی کارآیی دارند که از یک مبدأ یا مرکز دستور میگیرند و ما بدون آنکه بدانیم و یا توجه کنیم اراده و اختیارمان در دست سایتهای مرکزی در چند نقطه از کشورهایی است که اگر اینترنت را قطع کنند و ارتباطشان را با ما بسته کنند دچار بحران و خلأیی خواهیم شد که جبران خسارت آن را نمیتوان برآورد کرد!
و حالا هوش مصنوعی به جای ما فکر می کند برایمان سیاست، فرهنگ و نوع زندگی تعیین می کند و حتی شعر هم می گوید...
راستی ما به کجا میرویم؟ در این راهگذر آمدنها و رفتنها؟ سرنوشتمان چگونه رقم خواهد خورد؟
ما حتی اصالت را از تولیدات کشاورزی و باغی گرفتهایم. ما حتی روند تولید مثل را در حیوانات حلالگوشت تغییر دادهایم چنانکه گاوهای مولد شیر که خوراک روزانه و همیشگی ماست، پستانهایشان را به لولههایی وصل کردهایم که به جای دو یا سه کیلو شیر در شبانهروز دویست یا سیصد لیتر شیر و یا بیشتر تولید میکنند.
این تغییرات و تحولات ناشی از فنآوریهای نوین، میزان مطالعه ما را از کتاب و نوشته و طرح و رنگ تجسمی به برداشتها و مطالعات لحظهای ما در ابزارهای الکترونیکی انتقال دادهاند و هنوز به درستی نمیدانیم که با این سرعت جابهجائیها از یک طرف و از طرف دیگر با این اندیشههای زودگذر و فرّار چه آیندهای پیش رو داریم؟ آیا نگاه دومی به تغییرات مطالعاتی داریم؟
آیا میتوانیم به درستی بگوئیم که حافظه یک کودک 3 الی 4 ساله مخزن چند صد، نام و نشان ابزاری است که در گذشته حتی یکی از آنها هم نبوده تا او آنها را شناسایی کند؟
به نگاه دوم بازگردیم و بدانیم که در آیندهای نه چندان دور کتاب، روزنامه و دفترهای یادداشت را همانند مجسمههای سر شکسته دوران باستان باید در موزهها ببینیم!
یا در فضای مجازی شنا کنیم. راه برویم. بخوابیم و به تصاویر و واژههایی لبخند بزنیم که در اختیار ما نیستند تا آنها را لمس کنیم.
ما در آینده، بچههای تولیدیمان را به شکلهای مختلف در مجاز نامگذاری میکنیم و ارتباط عاطفیمان با آدمها و قهرمانانی خواهد بود و عشقهایمان با دختران و زنانی که اصالتا وجود ندارند. نسل بشر در مجاز چنان به انقراض خواهد رفت که خود نخواهد توانست از آن پیشگیری کند مگر همه چیز و همه کس اصالت خود را بازیابند.
این همان نگاه دوم فراموش شده است.
والسلام