سرمقاله 18 تیر 1404 محمد عسلی دشمن دانا به از نادان دوست
هرچند سن و سالمان از هفتاد گذشته و به هشتاد نزدیک شده است اما گاهی ایجاب میکند به سنین پائینتر برویم و در دبستان دوباره کتاب فارسی سال سوم یا چهارم را بخوانیم و سرمشقهای مشق و درسمان را دوبارهنویسی کنیم. وقتی با گچ سفید روی تخته سیاه برایمان معلم سرمشق داد و نوشت: «دشمن دانا به از نادان دوست» آن روزهای کودکی ما فقط به درست و خوش خط نوشتن کلمات بسنده میکردیم و چندان نمیدانستیم دشمن چه کسی و دوست کدام است؟ اما وقتی ما را مصیبتی پیش آید که قدر عافیت بدانیم، علت مصیبت را اگر ندانیم بازندهایم و دوباره از یک سوراخ گزیده میشویم.
اگر عدالت به این معنی باشد که هر چیزی در جای خودش باشد باید بنگریم که در سازماندهی افرادی که مملکت را اداره میکنند هر کدام در جای خودشان نشستهاند یا خیر؟
آیا ما کارهای بزرگ را به افراد کوچک سپردهایم و کارهای کوچک را به افراد بزرگ که از بیخردی بعضی از مدعیان بیشتر ضربه میخوریم تا از دشمنان دانایی که با حسن استفاده از نقاط ضعف ما به مقاصد خود میرسند و یا نزدیکتر میشوند؟
اگر روابط سازمانی بر مبنای شفافسازی باشد و هیچ کس جرأت نکند که ضعف یا جرم و گناهی را پنهان کند و تعارف و مصلحتطلبی در کار نباشد آن وقت دوستان دانا بر دشمنان دانا چیره میشوند اینکه با هر ضربتی دشمنان را نادان تلقی کنیم و خود را دانا اشتباه بزرگتری مرتکب شدهایم و به دوستان نادان فرصت عرضاندام میدهیم.
دشمن دانا از نادان دوست وقتی بهتر است که نقاط ضعف و قوت ما را به ما مینمایاند و نیز نقاط ضعف و قوت خود را نیز آشکار میسازد.
کسانی که قادر نیستند در زندگی شخصی خود مدیر خوبی باشند و فرزندانشان را به خوبی هدایت و مدیریت کنند چگونه میتوانند جامعهای را و یا حداقل اداره کوچک و بزرگی را مدیریت کنند؟
آیا ما یک بانک اطلاعاتی از اشخاصی که برای ارائه کارهای بزرگ و مسئولیتپذیر انتخاب و یا انتصاب میکنیم داریم؟
آیا ضوابطی متقن برای انتخاب مدیران در ردههای مختلف تدوین کردهایم یا به توصیه فلان و بهمان و رایزنی مصلحتطلبانه بعضی نمایندگان مسئولان را انتخاب میکنیم
آیا تاکنون از خود سئوال کردهایم دشمنان ما یعنی دشمنان نظام یا دشمنان ایران چه کسانی با چه دیدگاههایی هستند و چه ایراداتی به عملکرد ما دارند؟
آیا صدا و سیما و رسانههای مکتوب و برخط ما از آزادی و اراده ی حرفهای برخوردارند تا به ایرادات و اشکالاتی که با جوسازی از طریق رسانههای بیگانه و معاند اطلاعرسانی میشوند پاسخ مناسب و مدلل بدهند یا از کنار آن بیتفاوت و خنثی میگذرند و به ارائه سخنرانیهای خستهکننده میپردازند؟
جنگ 12 روزه اخیر درسهایی به ما داده که اگر نیک بنگریم ارزش آنها از خساراتی که به بار آوردهاند بیشتر است.
نخست اینکه میزان ضربهپذیری خود و دشمن را محک بزنیم و بدانیم از کی، کجا، چگونه و چرا خوردیم. بدون تعارف، اینک ما نیاز به آینه گی داریم به شفافیت و حرف حق گوش کردن و روی از واقعیت نگردانیدن.
به نظر میرسد هنوز کسانی هستند که بگویند خاطر اعلیحضرت جمع باشد که اتفاقی نمیافتد و آن اتفاق در سال 57 افتاد ولی در سال 1404 نیفتاد. چرائی آن را باید صرفا در حمایت و فهم سیاسی مردم خودمان بدانیم نه در آنکه هیچ نقطه ضعفی نداریم.
در جنگ 12 روزه ما به دشمن ضربات مهلکی زدیم که به گفته خودشان بیش از 5/1 میلیارد دلار برآورد شده است ولی ضربات سختی هم خوردیم که میتوانستیم نخوریم زیرا برای از دست دادن حتی یک انسان کوچک یا بزرگ نمیتوان نرخی حتی به دیه معین کرد، چه بسا فقدان او را هیچ انسان دیگری پر نکند.
برای حفظ هر آنچه داریم و برای به دست آوردن هر آنچه باید داشته باشیم به وحدت نیاز داریم. وحدتی که از بالا به پائین و از پایین به بالا میتواند شکل دهنده قدرتی باشد که دشمنان از آن بیمناکتر شوند زیرا اگر هدف جنگ رژیم صهیونیستی و آمریکا با ایران تغییر رژیم و برهم زدن امنیت و ایرانستان کردن ایران بود نه تنها به آن هدف نائل نشد بلکه ناخواسته وحدت همه ایرانیان را رقم زد. این نقطه مثبت جنگ را بیگانگان هم رسانهای کردند.
هر کشوری با هر ایده و روش و منشی بدون داشتن رهبر و سازمان اطلاعات و امنیت و ارتش و نیروهای نظامی و انتظامی اداره نمیشود. اما وقتی جنگ سرد یا گرمی بین دو کشور حتی به سالیان استمرار و ادامه مییابد هدف اصلی رهبر است برای ضربه زدن و بعدی سایر تشکیلات امنیتی و اداری چه با سخنهای تند و سخیف برای کوچک شمردن و چه با حملات نظامی که ما چه در طول جنگ تحمیلی 8 ساله و چه در محدوده جنگ 12 روزه شاهد آن بودهایم. اما مردم فهیم و هوشمند ما چنان ضربهای به دشمنان وارد کردهاند که انتظارش را نداشت و تمام بودجههایی که برای ترساندن و یا ترغیب ایرانیان به شورش و قیام صرف کردند به هدر رفت. هرچند ترامپ رئیس جمهور آمریکا قبل از جنگ 12 روزه با همین استدلال رادیو و تلویزیون فارسی صدای آمریکا را موقتا تعطیل کرد و گفت شما نتوانستهاید کاری کنید و بودجهها را هدر دادهاید.
این مطالب را همه خوانندگان به خوبی میدانند و فهم کردهاند اما آنچه بیش از هر زمانی باید به آن توجه کرد و سرمشق قرار داد و تمرین کرد همین سخن نظامی گنجوی است که سروده است:
«دوستی با مردم دانا نکوست
دشمن دانا به از نادان دوست
دشمن دانا بلندت می کند
بر زمینت میزند نادان دوست»
در تاریخ ایران نادانهای چندی داشتهایم که سرنوشت کشور را تغییر دادهاند، غایرخان که سبب حمله مغولان به ایران شد. مشاورانی که نادرشاه را تحریک کردند تا چشم رضاقلی میرزا را کور کند. مهد علیا مادر ناصرالدین شاه قاجار که سبب تحریک شاه برای کشتن امیرکبیر شد. میرزا ابراهیم کلانتر که دروازه شهر شیراز را به روی آقامحمدخان گشود و موجب شکست لطفعلیخان زند شد و همه خائنان وطن فروشی که در جنگ 12 روزه اخیر به رژیم ضهیونیستی آدرس مراکز نظامی و محل سکونت سران را دادند و یا همدست دشمن شدند هرچند به اهداف خود نرسیدند اما در افکار عمومی مردم رشید و شجاع ایران زمین روسیاه شدند.
فقط با دوستان دانا میتوانیم از این سوراخ دوباره گزیده نشویم.
والسلام