وارد حساب کاربری خود شوید

نام کاربر *
کلمه عبور *
مرا به خاطر بسپار

ایجاد یک حساب کاربری

فیلدها با ستاره (*) مشخص شده اند مورد نیاز است.
نام *
نام کاربر *
کلمه عبور *
تائید رمز عبور *
پست الکترونیک *
تأیید ایمیل *
کپچا *
Reload Captcha

    کابوس وحشتناک

    توسط اسماعیل عسلی/ سردبیر روزنامه عصرمردم 29 مهر 1399 467 0
    یادداشت طنز سردبیر اسماعیل عسلی 30 مهر 1399کابوس وحشتناک

    الهي به درد چکنم گرفتار بشي کوکب ، الهي هميشه رو آب دنبال نون دست و پا بزني، الهي مثل مارگزيده ها به خودت بپيچي ، الهي به هر چي دست بزني خاکستر بشه ، به روز سياه بشيني که هر چي رشته بودم پنبه کردي، نکبتي ! کي گفت گره گشايي کني ، بختم برگشت عقلم دادم دست تو که راه خونه ي خودت هم گم مي کني ، سيب کرمو ، گردو پوک ، انجير آب نديده ! تو چکارت به دلالي محبت ، همسايه شدي که به اصطلاح مرهم زخم دهن بازکرده ي من باشي ، شدي آينه ي دق ؟!خير سرت يعني حالا خواستگار فرستادي ، نه پول داره ، نه دستش به جايي بنده ، لفظ قلم بلغور کردن که نون و آب نميشه ، دست و دل پاکي به چه دردي مي خوره ؟ مرده شور چک و پوزش ببرن ، همچي از کارآفريني حرف ميزنه انگاري کسي اين روزا براي کار و کارخونه تره خرد مي کنه ، دختر مشنگ من هوش از سرش پريده ، محو زبون بازي اين پسره ي هفت خط شده ، ميگه ميخوام بشم زن هوشنگ ، دوماد آسمون جل هنوز زير لفظي نداده و بعله نگرفته رفته دنبال خونه ي اجاره اي ، دختر من اگه آقا بالاسر داشت افسار پاره نمي کرد ، مسلمون! من بايد به چه زبوني بگم که دوماد بي خاصيت نميخوام ؟
    زن مش غضنفر بد جوري زنجير پاره کرده بود و با شلتاق و کولي بازي دنبال شر مي گشت و به زمين و آسمون گير مي داد !
    يهويي انيسه خانم از راه رسيد . کريم آقا مستاجر زن مش غضنفر که مرض قند داشت و گرفته بودش ، از ترس عربده کشي زن مش غضنفر چپيده بود تو اتاق و تمرين مبارزه با نفس مي کرد ، با شنيدن صداي انيسه خانم دل و جرات به هم زد و آفتابه به دست رفت به سمت دستشويي تا خودش رو سبک کنه که نرسيده به نيمه ي راه با اوج گيري صداي جيغ و داد زن مش غضنفر دوباره به پناهگاه هميشگي خودش برگشت . انيسه خانم چادر از سر گرفت و مچاله کرد و دور کمر پيچيد و به زن مش غضنفر گفت : چه خبرته خانم خانم ها ؟ همه ي اهل محل خبردار شدن ؟
    زن مش غضنفر گفت : چشم ديدن هيچ کسي رو ندارم ! حيف که خاطرت عزيزه انيسه خانم وگرنه ....
    انيسه خانم حرفشو قطع کرد و گفت : وگرنه چي ؟
    زن مش غضنفر گفت : ول کن بابا حوصله داري ، خداوکيلي تو به جاي من بودي، حاضر مي شدي جنازه ي دختر دسته گلت رو بذاري روشونه ي اين پسره ي بي همه چيز ؟
    انيسه خانم گفت : از کي حرف ميزني ؟
    زن مش غضنفر گفت : هوشنگ ، هوشنگ خرخون ، هموني که با عينک ته استکاني هميشه سرش تو کتابه !
    انيسه خانم گفت : تو اين محله ي نفرين شده ما فقط و فقط يه جوون شش دونگ داريم که ميشه رو حرف و حرکاتش حساب کرد ، اونم هوشنگه ، با اين بسته زبون چيکار داري ؟
    زن مش غضنفر گفت : به چه جراتي نصف شب خروس خون اومده خواستگاري دختر من ؟
    انيسه خانم گفت : خواستگاري که دل و جرات نميخواد ، دختر پله ، مردم رهگذر ، بعدش هم ، به من و تو چه مربوطه ؟، اگر دخترت نميخواد ، بگه نميخوام !
    زن مش غضنفر گفت : دل تو دل و حرف تو دهن دختر من نگذار که پر رو ميشه ! مگه اين روزا کسي ميتونه بره دنبال دلش ، نخير ، دل من هم ماشين آنچناني ميخواد ، دل من هم خاويار ميخواد ، دل من هم کوفت و زهر مار ميخواد ، دل من غلط مي کنه و به گور باباش مي خنده که هر چي ديد بخواد... همينطور همينطور ولشون کني همه چي ميخوان ، همون بهتر که با شکم گشنه سگ دوبزنن تا فيلشون ياد هندستون نکنه ، به ايراني جماعت رو بدي آستر هم ميخواد ( در اين لحظه کريم آقا پاورچين پاورچين آفتابه به دست از پشت سر انيسه خانم خودش رو به ديوار ته حياط رسوند و مثل کسي که ويزاي شنگنش اوکي شده باشه با خوشحالي پريد تو دستشويي )
    اينجا بود که زن مش غضنفر مثل کسي که نمک به زخمش پاشيده باشن به انيسه گفت : خداوکيلي نگاش کن ، روز اول که خونه اجاره کرد مي گفت چند وقت ديگه خونه ميخره حالا از ترس کرايه عقب افتاده خجالت مي کشه تو چشم من نيگاه کنه ! کتي کتي ميره دستشويي ، فکر ميکنه با کور تريد ميخوره ، يعني من نديدمش ، حالا هم تا من اينجا هستم همون جا ماندگاره !
    انيسه خانم گفت : سخت نگير مامان رعنا ! خدا رحمتش کنه مش غضنفر اهل مدارا بود ، بذار کريم آقا کارش رو بکنه !بنده ي خدا مريضه
    ( در اين لحظه رعنا دختر زن مش غضنفر از اتاق پنج دري زد بيرون و از پله اومد پايين و سلام کرد . ) انيسه خانم گفت : رعنا جون ، دوستش داري ؟
    رعنا با تعجب گفت : کي ؟
    زن مش غضنفر گفت : کي ؟ بپکي ! هوشنگ خرخون ديگه !
    ( رعنا گل از گلش شکفت ) و گفت : از چي حرف ميزنين ؟
    انيسه خانم رو کرد به زن مش غضنفر و گفت : اين بسته زبون که اصلا تو باغ نيس !
    زن مش غضنفر گفت : چه معني ميده دختر تو باغ باشه ، اصلا غلط مي کنه بره تو باغ !
    انيسه خانم گفت : به حق چيزهاي نديده و نشنيده ، پس اين هوشنگ از کي خواستگاري کرده ؟
    زن مش غضنفر گفت : خواستگاري کنه ؟ مگه از جونش سير شده ، به گور باباش مي خنده از دختر من خواستگاري کنه ! اين روزا خواستگار خوب يعني قاچاقچي ، مال خر ، دلال ، چاچول باز ، همه کاره ، آقازاده خواستگار يعني کسي که دستش به دهنش ميرسه ، من فقط خواب ديدم که هوشنگ اومده خواستگاري دخترم ! خواب ديدم کوکب پا درميوني کرده و آستين بالا زده که اين پسره ي آلاخون والاخون دوماد سر خونه بشه !
    انيسه خانم گفت : خواب ديدي خير باشه ، اين همه معرکه گرفتي که خواب ديدي ؟ بس که پر خوري مي کني ! زن حسابي اگه اين بسته زبون به گوشش برسه که تو به خاطر خواب پريشون ، اين همه تف و لعنش کردي و ازت شکايت کنه چه جوابي داري بدي؟ ميگي خواب ديدم ؟
    زن مش غضنفر رو به انيسه کرد و گفت : تو تو خواب هم مي ديدي که دلار بشه 30 هزار تومن ؟
    انيسه خانم گفت : نه والله ، ولي چه ربطي داره ؟
    زن مش غضنفر گفت :حالا ديدي عقلت رو دزديدن ؟ ! ديدي مغزت کار نمي کنه ؟ تو که غريبه نيستي انيسه خانم ، من از وقتي مش غضنفر سر به سنگ لحد گذاشت پول مي چپونم تو متکا ، بلکه بتونم جهيزيه بخرم ، حالا رسيدم به جايي که مي بينم به اندازه ي اون پول نمي تونم پوشک براي نوه ام بخرم ، هي ميگن بچه بيارين بچه بيارين ، بچه بياريم که تو نجاست خودش اسکي بازي کنه ؟ انيسه جون ما تو خواب هم نمي ديديم به اين روز سياه بيفتيم و افتاديم ، واي به روزي که خواب هم ببينيم !!
    انيسه خانم گفت : خيلي هم چرت و پرت نميگي ، حق داري ، هميشه اولش آدم خواب مي بينه ، حرف حساب جواب نداره ، ولي حالا اگه اجازه بدي کريم آقا از دستشويي بياد بيرون که طفلک تا حالا تمام لباسش بو گرفته .
    زن مش غضنفر گفت : نميخوام که ازش حق گمرکي بگيرم ، بياد بيرون خير سرش ( و رفت تو اتاق )
    کريم آقا با لبخندي رضايت بخش از احساس سبکي و رهايي آفتابه به دست اومد بيرون و رو کرد به انيسه خانم و گفت : خدا از خواهري کمتون نکنه ، معلوم نيست فردا براي من چه خوابي ديده باشه !

    این مورد را ارزیابی کنید
    (1 رای)
    آخرین ویرایش در سه شنبه, 29 مهر 1399

    ارسال نظر

    لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.
    از ارسال دیدگاه های نا مرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.
    لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.
    در غیر این صورت، «عصر مردم» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.