دلايل زيادي وجود دارد که ما بتوانيم بر اساس آن مدعي شويم در دنياي نفرت انگيزي زندگي مي کنيم . جهاني لبريز از بزه کاري و هنجار گريزي به طوري که اگر بخواهيم آمار گردش مالي فعاليت هاي ضد انساني و غيراخلاقي را در نظر بگيريم گردش مالي توليد و فروش مواد مخدر در جهان ساليانه بين سه تا چهار هزار ميليارد دلار است ! حدود 35 ميليون نفر از اختلالات ناشي از مصرف مواد مخدر رنج مي برند که از هر 7 نفر تنها يک نفر به امکانات مالي دسترسي دارد . ميزان مرگ و مير ناشي از مصرف مواد مخدردر جهان در حدي است که مي توان آن را در فهرست پنج عامل اصلي مرگ و مير قرار داد و ساليانه 450 هزار نفر در جهان بر اثر اعتياد مي ميرند که سهم ايران از اين ميزان 4 هزار نفر در سال است .
گردش مالي 401 ميليارد دلاري فروش اسلحه در جهان معادل يکصد برابر بودجه اي است که صرف عمليات صلحباني سازمان ملل مي شود .
بر اساس آمار صندوق جمعيت سازمان ملل سالانه حدود 5000 زن در قتل هاي ناموسي جان خود را از دست مي دهند .
سالانه 683 هزار زن تنها در ايالات متحده آمريکا مورد آزار جنسي قرار مي گيرند و سهم ساير کشورها نيز به نسبت جمعيت ، نوع فرهنگ و جغرافيا چيزي در همين حد است با نوساناتي که بعضا سر در آبشخور آمار غيرواقع بينانه دارد !
اسرائيل از محل صدور 3000 زن روسپي به خارج از کشور ساليانه يک ميليارد دلار درآمد کسب مي کند .سهم برخي کشورها در آسياي جنوب شرقي از اين ميزان هم بالاتر است ضمن اين که اين تنها بخشي از آمارهاي مربوط به تجارت جنسي است که کشورها به انعکاس آن تن مي دهند . براي نمونه مي توان به افزايش 300 درصدي کودکان روسپي در هلند اشاره کرد که اخيرا رسانه اي شده است !
تراکم ميزان فاحشه خانه ها در سوئيس به حدي است که مردم اين کشور احساس مي کنند مورد تهاجم قرار گرفته اند .
بر اساس آمارهاي جهاني در طول دو دهه بين سالهاي 1981 تا سال 2000 برخي جرايم در برخي کشورها افزايش قابل ملاحظه اي داشته است که 6 مورد آن عبارتند از : سرقت از مجتمع هاي مسکوني ، سرقت خودرو ، سرقت هاي سازماندهي شده و گروهي ، قتل ، تجاوز و خودکشي !
افزايش ساليانه آمار ابتلاي به ايدز به عنوان شاخص ترين بيماري ناشي از رفتارهاي خطرناک جنسي در جهان بيانگر آسيب هاي ناشي از افسارگسيختگي هاي اخلاقي است !
از هر چهار کودک در جهان يک کودک مورد آزار و خشونت فيزيکي قرار مي گيرد که خشونت جنسي 26 درصد اين موارد را تشکيل مي دهد
براي نمونه در آمريکا سن اغلب کودکان سياه پوستي که بر اثر خشونت کشته مي شوند بين 10 تا 19 سالگي است.
خيانت به همسر علت اصلي بسياري از طلاق هاي رخ داده در کشورهاي گوناگون است . البته آمار قتل هاي ناموسي در کشورهايي نظير پاکستان ، هند و افغانستان به دليل اين که اختلاف بر سر چنين موضوعاتي معمولا به محاکم قضايي نمي کشد و خود مردم مبادرت به مجازات زنان و دختران مي کنند بسيار بالاست !
آمار خودکشي در جهان به اندازه اي بالا رفته که در فهرست يکي از 10 علت مرگ قرار گرفته است .
اگر به اين موارد بيسوادي ، بيماري ، رواج دروغ و خيانت در امانت و نسل کشي و جنگ هاي خانمانسوز و مهاجرت هاي ناشي از بدرفتاري دولت ها و وضعيت ناهنجار اقتصادي و فقر و پولشويي را بيفزاييم متوجه مي شويم که در جهاني آلوده به انواع مفاسد زندگي مي کنيم . جهاني که در شان انساني پر مدعا نيست . لذا بايد از خود بپرسيم که آيا اين جهان را ما ساخته ايم ؟ جالب اينجاست که متوليان سمت دهي به اخلاق انسان ها و کساني که وظيفه ي پالايش روح پيروان اديان و مذاهب گوناگون را به عهده دارند و بابت آن حقوق دريافت مي کنند و براي خود جايگاهي ويژه در نظر گرفته اند نيز در ايجاد جنگ و خونريزي و وقوع قتل هاي بيشمار دست کمي از سياستمداران ندارند و گاهي با تحريک ، گاهي با سکوت و گاه با اتخاذ سياست هاي مبتني بر نژاد پرستي و برتري طلبي، گروه هاي انساني را به جان هم مي اندازند که جنگ هاي مذهبي و منطقه اي و نسل کشي و آواره کردن انسان ها از زادگاهشان تنها بخشي از اين اقدامات ويرانگر است !
و اين در حالي است که ما در جهان ارتباطات زندگي مي کنيم و اين امکان براي پيشوايان صاحب نفوذ تمامي اديان و مذاهب و کساني که مردم از آنها به دليل نفوذ معنوي شان حرف شنوي دارند وجود دارد که به گفت و گو روي خوش نشان دهند و به جهانيان و مخاطبان خود تفهيم نمايند که تمامي اديان و مذاهب هدف مشترکي را دنبال مي کنند و سعادت و خوشبختي که گمشده ي تمامي انسان هاست در سايه ي همزيستي مسالمت آميز و صلح و دوستي قابل دسترسي است . اما نه تنها چنين اتفاقي نمي افتد بلکه هر روز شاهد انشعاب و چند دستگي مذاهب و فرق گوناگون در اديان مختلف هستيم . جالب اينجاست که ادعاي همه ي آنها هم يکي است يعني همه از نيکوکاري ، صلح و آشتي سخن مي گويند و اتفاقا راه حل ها يي که ارائه مي دهند نيز شباهت زيادي با يکديگر دارد اما معلوم نيست چرا براي رسيدن به تصميمي واحد به توافق نمي رسند . شايد مشکل اصلي آنها دکان داري باشد ! جاي شگفتي است که اغلب اديان و مذاهب نيز منتظر منجي و نجات بخش هستند و از همه جالب تر اين که قرار است منجي مورد نظر آنها صلح و آشتي را بر جهان حاکم کند ! اما معلوم نيست که اگر آن منجي بيايد و همه را به آشتي دعوت کند و به دنبال تخته کردن دکان هاي گوناگون باشد با مخالفت باندهاي مافيايي و کساني که از رهگذر تجارت هاي غير اخلاقي براي خود کاخ هاي افسانه اي ساخته اند روبرو نشود ! چه جهان شگفت انگيزي داريم .