وارد حساب کاربری خود شوید

نام کاربر *
کلمه عبور *
مرا به خاطر بسپار

ایجاد یک حساب کاربری

فیلدها با ستاره (*) مشخص شده اند مورد نیاز است.
نام *
نام کاربر *
کلمه عبور *
تائید رمز عبور *
پست الکترونیک *
تأیید ایمیل *
کپچا *
Reload Captcha

    چرا در ايران انقلاب شد؟

    توسط محمد عسلی/ مدیرمسئول روزنامه عصرمردم 12 بهمن 1399 398 0
    سرمقاله محمد عسلی 12 بهمن 1399           چرا در ايران انقلاب شد؟

    انقلاب به معناي دگرگوني بنيادين با قيام و رفرم «اصلاحات» تفاوت ماهوي دارد. بعد از انقلاب کمونيستي روسيه در سال 1917، انقلابي مردمي با ايدئولوژي ديني و مذهبي به گستردگي انقلاب اسلامي ايران سراغ نداريم.
    انقلابي که تمامي معيارهاي نظامي، ايدئولوژيک و ديدگاه هاي ملي گرايي و ليبراليسم را پشت سر گذاشت و کشورهاي جهان را به حيرت و تعجب وا داشت.
    انقلابي که توانست براي اولين بار در طول تاريخ از خط قرمز آمريکا عبور کند و هيبت و بت آمريکا را بشکند.
    انقلابي که رهبر کبير آن با دست هاي خالي بدون اسلحه و صرفا با افشاگري و تنوير افکار عمومي شجاعانه و بي محابا توانست اکثريت قريب به اتفاق توده هاي مردم را با شعارهاي اسلامي مديريت کند و در جهت پشتيباني از فروپاشي نظام پادشاهي تمامي احزاب چپ، راست، ملي، ليبرال و حتي کمونيست ها را با خود همراه و همدل نمايد.
    اين انقلاب برآمده از يک خواست ملي تمام عيار بود. خواستي که ريشه در اعمال سياست زور و قلدري رضاخاني داشت و اشرافيت و فساد محمدرضا پهلوي و طايفه هزار فاميل. خواست ملتي که از حضور بي چون و چراي آمريکائي ها و اسرائيلي ها در حياتي ترين مراکز امنيتي و نظامي ايران ناراضي و ناراحت بودند و مي خواستند مستقلا و بدون وابستگي هاي سياسي و فرهنگي و نظامي کشورشان را خود اداره کنند.
    خواست ملتي که از تبعيض، فاصله طبقاتي، فقر، اعتياد و بيکاري به تنگ آمده بود و همه وقت مشاهده مي کرد که منافع ملي و ذخائر ارزي آنها بيشتر صرف خريد اسلحه، و حمايت هاي شاهانه از دوستان و هنرمندان خارجي مي شود.
    خواست روستائياني که از نعمت آب لوله کشي، برق، جاده آسفالته، شبکه گازرساني و خط تلفن و مراکز بهداشتي محروم بودند و اصلاحات ارضي نتوانسته بود معيشت و نيازمندي هاي اوليه آنها را تأمين کند.
    آري انقلاب اسلامي ايران نه کودتاي نظامي بود و نه کودتاي خزنده و نه از حمايت آمريکا يا کشورهاي اروپايي برخوردار بود.
    انقلاب اسلامي ايران برآمده از يک روح جمعي و اراده ملي بود که سر از پا نشناخته مقابل توپ، تانک، مسلسل و نيروهاي نظامي تا دندان مسلح شاه ايستادند و چنان مقاوم و استوار اعتراضات شبانه روزي خود را در خيابانها و شهرها ادامه دادند که براي شاه جز فرار راهي باقي نگذاشتند.
    در اهميت انقلاب اسلامي همين بس که:
    اِلوين تافلر جامعه شناس و نويسنده نامدار آمريکايي در کتاب «جابه جايي در قدرت» در بخش پاياني آن عنوان کرد: «اين پرسش که کدام کشور بر قرن بيست و يکم مسلط خواهد شد، بازي هيجان انگيزي است، اما در واقع طرح اين پرسش غلط است يا حداقل به شکل درستي مطرح نمي شود. زيرا بزرگترين تحول امور جهاني از پيدايش دولت ملي به اين سو، يعني ظهور گلادياتورهاي جهاني را ناديده مي گيرد. گروه جديدي خود را به صحنه جهاني پرتاب مي کند و بخش هاي قابل توجهي از اقتداري را که روزگاري تنها در کنترل کشورها بود به چنگ مي آورد، وقتي آيت ا... خميني حکم اعدام سلمان رشدي را صادر کرد و کتاب آيات شيطاني اش را تحقيرآميز اعلام نمود، براي همه حکومت هاي جهان، پيامي تاريخي فرستاد. اين پيام فورا از طريق ماهواره و تلويزيون و مطبوعات انتقال يافت، اما آن را کاملا غلط فهميدند. مي توان استدلال کرد که کتاب سلمان رشدي، لحن بدي داشت و از روي تعمد بسياري از مسلمانان را رنجانده است و کل مذهب را به باد استهزاء گرفته و قرآن را زير پا گذاشته است. در واقع آيت ا... خميني همه اينها را گفته است. اما پيام واقعي او اين نبود بلکه آيت ا... به جهان مي گفت که دولت ملي، ديگر تنها يا حتي مهم ترين بازيگر صحنه جهاني به شمار نمي آيد.
    آيت ا...خميني نه تنها سلمان رشدي را به مرگ تهديد کرد بلکه وي بنيادي ترين حق هر دولت ملي، يعني حق حاکميت و حق حفاظت از شهروندان در داخل خاک کشورش را به منازعه مي خواند. آنچه آيت ا... خميني واقعا به ما مي گفت اين بود که دولت هاي «داراي حاکميت» به هيچ وجه حق حاکميتي ندارند، بلکه در معرض حق حاکميت عالي تر شيعه قرار دارند که او خودش آن را تعريف مي کرد. وي در واقع تمامي ساختار قانون و رسوم بين المللي را به منازعه خواند...»(صفحه 690 و 691)
    آبراهاميان، استاد تاريخ در کالج باروک دانشگاه نيويورک در کتاب «ايران بين دو انقلاب» به تحليل انقلاب اسلامي مي پردازد و در بخشي از نوشته هاي خود آورده است: «در واقع در تاريخ معاصر جهان، انقلاب اسلامي پديده بي همتايي است، زيرا نه يک گروه اجتماعي جديد مجهز به احزاب سياسي و ايدئولوژي هاي غير ديني، بلکه روحانيون سنتي مجهز به منبر و مدعي حق الهي در نظارت بر عملکرد همه مقامات غير روحاني، حتي عالي ترين نهاد متشکل از نمايندگان منتخب ملت را به قدرت رساند.
    وي دو عامل مهم در رهبري انقلاب اسلامي را بدينگونه شرح داده است: «عامل نخست شخصيت، به ويژه زندگي ساده آيت ا... خميني و خودداري او از سازش با حاکميت فاسد زمان بود.
    وي مي نويسد: در کشوري که بيشتر سياستمدارانش در آسايش و رفاه به سر مي بردند، آيت ا... خميني زندگي رياضت منشانه اي داشت و مانند توده مردم رفاه مادي چنداني نداشت. در جامعه اي که رهبران سياسي آن هزار چهره و اهل زد و بند و خويشاوندپرستي هاي اصلاح ناپذيري بودند. آيت ا... خميني سرسختانه هر گونه سازش را رد مي کرد و همچون «مردان خدا» که نه در جست و جوي قدرت ظاهري، بلکه در پي اقتدار معنوي هستند، عمل مي کرد.
    دو عامل تعيين کننده ، جايگاه برجسته آيت ا... خميني، هوشياري او به ويژه در رهبري طيف گسترده اي از نيروهاي سياسي و اجتماعي است...»
    علاوه بر الوين تافلر و آبراهاميان نويسندگان، پژوهشگران و تاريخ نويسان مطرحي در سطح جهاني درباره انقلاب اسلامي ايران به تحليل و تفسير برخاسته اند که همگي انقلاب اسلامي ايران را برآمده از يک اراده ملي دانسته و رهبري انقلاب را در به ثمر رسيدن انقلاب اسلامي ستوده اند.
    جان. اِل. اسپوزيتو در کتاب «انقلاب اسلامي ايران و بازتاب جهاني آن» که مجموعه اي از نوشته هاي پژوهشي و ميداني با دلائل و مستندات متقن است مي گويد: «دوست و دشمن معتقدند انقلاب ايران، تأثير بسزايي بر جهان اسلام و غرب داشته است. اين انقلاب براي برخي، منبع الهام و انگيزش بوده است...»
    در واقع علت انقلاب اسلامي ايران منتج از يک اراده آهني همگاني بود که مي توان به طور خلاصه دلائل آن را به شرح زير خلاصه نمود:
    اصلاحات ارضي که بسياري از دهقانان را در اداره زمين ها و کشت و کار ناتوان کرد و نهايت با فروش زمين ها به شرکت زراعي آريامهر از دولت رها شده و به يار هم نرسيدند.
    امتيازات داده شده به غرب، روابط و پيوند پنهاني و غيرمستقيم با اسرائل، هزينه هاي بيهوده تسليحاتي، فساد رايج ميان بزرگان دولتي، رکود و نابساماني در بخش کشاورزي، افزايش هزينه هاي زندگي، کمبود مسکن و گسترش روزافزون حلبي آبادها، شکاف فزاينده ميان فقرا و ثروتمندان، سرکوب روزنامه ها و احزاب سياسي، ايجاد دولت ديوان سالار حجيم و زير پا گذاشتن قانون اساسي...»
    منابع:
    1-حادثه انقلاب اسلامي از نگاه برخي انديشمندان غربي نوشته سيد مهدي هربکندي
    2-کتاب ايران بين دو انقلاب نوشته آبراهاميان
    3-کتاب جابه جائي در قدرت نوشته اِلوين تافلر

    شماره روزنامه:7120
    این مورد را ارزیابی کنید
    (1 رای)
    آخرین ویرایش در یکشنبه, 12 بهمن 1399

    ارسال نظر

    لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.
    از ارسال دیدگاه های نا مرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.
    لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.
    در غیر این صورت، «عصر مردم» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

    آرشیو روزنامه

    Ad Sidebar
    Ad Sidebar-3