وارد حساب کاربری خود شوید

نام کاربر *
کلمه عبور *
مرا به خاطر بسپار

ایجاد یک حساب کاربری

فیلدها با ستاره (*) مشخص شده اند مورد نیاز است.
نام *
نام کاربر *
کلمه عبور *
تائید رمز عبور *
پست الکترونیک *
تأیید ایمیل *
کپچا *
Reload Captcha

    معرکه گيري با آفتابه دهان تنگ

    توسط محمد عسلی/ مدیر مسئول روزنامه عصرمردم 17 خرداد 1400 329 0
    سرمقاله محمد عسلی 18 خرداد 1400            معرکه گيري با آفتابه دهان تنگ

    در سال 1344 پشت دبيرستان مکتبي، مقابل شير و خورشيد يک زمين بازي بود که معرکه گيرها در آن خودي نشان مي دادند و به قول شيرازي ها چشم بندک مي کردند و با رجزخواني مهره هايي را از پشت گردن و داخل دهان جابه جا مي کردند و يا زنجير به سينه و بازو مي بستند و به اصطلاح با زور بازو آن را پاره مي کردند و يا داستانک هايي به طنز سر هم مي کردند و مردم را مي خنداندند. يکي هم بود که ميموني داشت و آن را مي رقصاند. همه اين بازي ها براي جلب نظر مردم با هدف گرفتن پول بود.
    روزي يکي از معرکه گيرها ترفند جديدي سوار کرد و بعد از آن که عده اي را گرداگرد خود جمع نمود آفتابه اي در ميان گذاشت و بعد از رجزخواني و قسم و آيه و دل مشغول کردن جمع حضار گفت: «اگر هر يک از شما پنج ريال به من بدهد من مي روم داخل اين آفتابه...» عده اي دادند و عده اي هم ندادند. آن معرکه گير مرتب دعا مي خواند و قسم حضرت عباس مي داد و مي گفت: حتي اگر يک نفر هم پول ندهد من داخل آفتابه نمي روم. در اين ميان مرد رندي خطاب به جمعيت گفت: «من پول اين چند نفري که نداده اند را مي دهم ببينم اين آقا چطوري داخل اين آفتابه مي رود؟»
    معرکه گير پولها را داخل کيسه اي ريخت و چند صلوات فرستاد و مدام دورگردي کرد و گفت: «حالا مي بينيد که من چگونه داخل اين آفتابه مي روم.»
    آفتابه را از جا بلند کرد، دهانه آفتابه را روي سر کشيد و چند ورد خواند، اما خبري نشد. پايش را بلند کرد و دوباره چند ورد خواند و به داخل دهانه آفتابه رساند. هرچه زور زد ديد داخل آفتابه نمي رود. آنقدر اين وضعيت را تکرار کرد و رجزخواني کرد که همه خسته شدند. ناگهان همان فردي که پول بقيه را داده بود فرياد زد که آقا معطل نکن، مردم کار دارند، برو داخل آفتابه و راحتمان کن.
    معرکه گير که همه را خسته و معترض مي ديد آفتابه را زمين گذاشت، دور جمعيت چرخيد و گفت: شما همه عقل و شعور داريد. من چگونه مي توانم داخل اين آفتابه بروم؟
    جمعيت خنده تلخي کردند و يواش يواش پراکنده شدند. معرکه گير ماند و آن که پولهايش را مطلب مي کرد. معرکه گير دست او را گرفت و گفت چند تومان کاسبي کرديم نصف نصف صدايت درنيايد تا بروم چاه مرتاض علي دعايت کنم.
    آن روزها، من 16 ساله بودم از آن معرکه گيري درسي گرفتم تا هر کاري که به عقل جور نمي آيد نپذيرم.
    اين حکايت، حکايت بعضي از نامزدهاي انتخاباتي است که وعده هايي مي دهند شبيه آن معرکه گير که مي گفت من داخل آفتابه مي روم تا پول بيشتري تلکه کند.
    متأسفانه سنتي با روش هاي مشابهي تکرار مي شود تا عوام به اميد يارانه 450 هزار توماني و وعده هايي از اين دست پاي صندوق رأي بيايند و به قول آن معرکه گير پنج ريال بدهند و فراموش کنند که چه گذشت و اما بعد:
    کشوري که 54 درصد تورم را در شرايط تحريم تجربه مي کند و از چپ و راست دشمنانش از داخل و خارج براي به زانو درآوردن ملت، صف کشيده و هزينه مي کنند، کشوري که پس از پيروزي انقلاب اسلامي تا به اينک جمعيت سه برابري را تحمل مي کند، کشوري که 8 سال جنگ تحميلي را با خسارت هزار ميليارد دلاري و صدها هزار شهيد، جانباز و آزاده پشت سر گذاشته و سالياني است براي دفاع از ستمديدگان سوريه، يمن، لبنان، فلسطين و عراق مقابل داعش ايستاده و با آمريکا پنجه در پنجه درافکنده و شاهد دستگيري سلطان هاي سکه، ارز، قاچاق و محتکرين بزرگ و کوچک اقلام ضروري مردم است و هنوز تکليف بازگشت آمريکا به برجام و رفع تحريم ها معلوم نيست، چگونه مي تواند اين وعده هاي بزرگ را عملي کند؟
    چرا براي جذب آراء بيشتر به مردم دروغ مي گوئيم وقتي خودِ نامزدهايي از اين دست هم مي دانند مرد عمل به چنين قول و وعده هايي نيستند؟
    يعني مردم را تا اين حد عوام و زودباور فرض کرده ايم؟
    و يا کرسي رياست جمهوري تا به اين حد جاذبه دارد و مهم است که به بعد از انتخابات توجهي نکنيم و پشت سر و پشت وعده ها را ملاحظه نکنيم؟
    راستي با چه تدبير و عقلانيتي خود را اقتصاددان مي دانيم که اين چنين وعده هاي تورم زايي را مي دهيم و به مردم هم مي گوييم. من تورم را تک رقمي مي کنم. اقتصاد را نجات مي دهم و چنين و چنان مي کنم.
    اگر آن معرکه گير زنده مي شد و دوباره کاسبي از اين دست راه مي انداخت او هم حتما آفتابه را در ميان مي گذاشت و مي گفت: اگر به من رأي بدهيد داخل اين آفتابه مي روم.
    اصلاحات اقتصادي آفتابه اي نيست که بعضي نامزدها بتوانند وعده دهند که معجزه و کشف و کرامت مي کنند و داخل آن مي روند.
    خيلي شرايط بايد تغيير کند تا از پس ده ها سال اقتصاد ايران شکوفا شود و تورم تک رقمي گردد. افزايش نجومي حقوق هاي کارگري و کارمندي در سالهاي آتي معضل بزرگ تورمي و حجم نقدينگي بالايي را در چرخه داد و ستدها ايجاد خواهد کرد و تا زماني که ارزش پول ملي در برابر ارزهاي خارجي به تثبيت نرسد، تورم، بيماري اقتصادي و کاهش روزانه توان خريد مردم، ادامه دارد. عاقلانه بينديشيم، عاقلانه سخن بگوئيم و با آمار و ارقام و برنامه حرف بزنيم.

    شماره روزنامه:7211
    این مورد را ارزیابی کنید
    (1 رای)
    آخرین ویرایش در چهارشنبه, 26 خرداد 1400

    ارسال نظر

    لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.
    از ارسال دیدگاه های نا مرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.
    لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.
    در غیر این صورت، «عصر مردم» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

    آرشیو روزنامه

    Ad Sidebar
    Ad Sidebar-3