آمارها از رشد نگرانکننده اعتیاد در برخی مناطق کمبرخوردار شیراز حکایت دارد؛ مناطقی که فقر، بیکاری، ناآگاهی و نبود مهارتهای زندگی، بستری برای رشد انواع آسیبهای اجتماعی فراهم کرده است. معاونت اجتماعی دادگستری فارس میگوید سن مصرف مواد در برخی نقاط حاشیهای به زیر ۱۳ سال رسیده و در کنار آن، جایگزینی مواد روانگردان بهجای مواد سنتی، جامعه را با تهدیدی تازه روبهرو کرده است. از سوی دیگر، رئیس حوزه پیشگیری از آسیبهای اجتماعی بهزیستی فارس، ریشه این بحران را مجموعهای از عوامل فردی، خانوادگی و اقتصادی میداند و معتقد است نبود همکاری میان دستگاهها، حلقه مقابله با آسیب را ناتمام گذاشته است.
*چهره واقعی اعتیاد در مناطق حاشیهای*
در کوچههای باریک محلهای در حاشیه جنوب شیراز، کودکان با توپ پلاستیکی بازی میکنند و چند قدم آنسوتر، بوی تند مواد صنعتی در هوا پیچیده است؛ جایی که مرز میان بازی و دود، خطرناک باریک شده است.
علی فاتحی، معاون اجتماعی پیشگیری از آسیبهای اجتماعی و معاون قضایی دادگستری فارس، در گفتوگو با عصرمردم میگوید: بدیهی است انواع آسیبهای اجتماعی بهویژه اعتیاد، مفاسد اخلاقی و رفتارهای پرخطر در مناطق کمبرخوردار و حاشیه کلانشهرها بروز بیشتری دارد و شیراز نیز از این قاعده مستثنی نیست.
او با استناد به پیمایشهای میدانی و برآوردهای علمی میافزاید: اعتیاد در کنار رفتارهای پرخطر، مهمترین و پرتکرارترین آسیب اجتماعی در مناطق کمبرخوردار شیراز است. آمارهای اطلس آسیبهای شهری نشان میدهد در ۱۳ منطقه پیرامونی شیراز، که محل سکونت بسیاری از خانوادههای حاشیهنشین در بافتهای غیرمجاز است، مصرف مواد مخدر بهویژه مواد صنعتی و روانگردانها به شیوههای پرخطر مانند استنشاق، تدخین و تزریق شیوع فراوانی دارد.
فاتحی در ادامه از دو پدیده نگرانکننده سخن میگوید: نخست، کاهش سن مصرف مواد که در سالهای اخیر به زیر ۱۳ سال رسیده است. دوم، جایگزینی مواد روانگردان و صنعتی بهجای مواد سنتی. ترکیبات جدید و بسیار خطرناک این مواد، که اغلب توهمزا هستند، علاوه بر تخریب سلولهای مغزی، پیامدهای رفتاری و هیجانی شدید برای فرد و جامعه ایجاد میکنند و در درازمدت، عوارض جبرانناپذیری بر جای میگذارند.
به گفته او، در کنار جرائم مرتبط با مواد مخدر مانند کشت، خرید و فروش و توزیع، آسیبهای دیگری همچون سرقت، فروش مشروبات الکلی و تنفروشی نیز در این مناطق در حال گسترش است.
*برنامههای پیشگیری؛ مسیر دشوار اما ادامهدار*
فاتحی با نگاهی انتقادی به تمرکز سیاستها بر مقابله بهجای پیشگیری میگوید: به اندازهای که در حوزه مبارزه با مواد مخدر هزینه میشود، به پیشگیری پرداخته نشده است و اگر این مهم زودتر مورد توجه قرار میگرفت، اکنون در چنین وضعیت مخاطرهآمیزی نبودیم.
او با اشاره به برنامههای دستگاه قضایی و نهادهای همکار در سالهای اخیر ادامه میدهد: در دهه اخیر، دستگاههای دولتی و سازمانهای مردمنهاد اقدام به اجرای طرحهایی در حوزه پیشگیری از مصرف مواد کردهاند. برخی از این طرحها در میانه راه متوقف شدهاند و برخی در میان تغییر مدیران گم شدهاند، اما معاونت پیشگیری از وقوع جرم قوه قضاییه در چارچوب وظایف قانونی خود، برنامههایی را در سطح استان فارس دنبال میکند.
به گفته فاتحی، از جمله این برنامهها میتوان به "طرح جامع پیشگیری و کنترل اعتیاد"، "قاضی در مدرسه" برای آگاهسازی دانشآموزان، اجرای "نظام مراقبت اجتماعی دانشآموزان (نماد)"، "آموزش و توسعه سمنها در حوزه پیشگیری"، و "پایش مراکز ترک اعتیاد" اشاره کرد.
*چالشها و کمبودها؛ میدان نابرابر مبارزه با اعتیاد*
معاون اجتماعی و پیشگیری از وقوع جرم دادگستری فارس با اشاره به نابرابری امکانات در میدان مقابله با اعتیاد میگوید: در حالیکه شبکه اعتیاد از منابع مالی گسترده برخوردار است، ساختار مقابله با آن با کمبود شدید امکانات روبهروست و همین امر سلاح برنده اعتیاد است.
او میافزاید: چالش دیگر، کندی جریان امور در سیستم مقابلهای است. یک تصمیم تا بخواهد از مرحله اندیشه به عمل برسد، زمان زیادی میبرد؛ در حالیکه در سیستم اعتیاد، فاصله تصمیم تا عمل آنی است. افزون بر این، در سیستم ضداعتیاد بین انجام وظیفه و عدم انجام آن تفاوتی احساس نمیشود، اما در سیستم اعتیاد، پاداش و مجازات بهموقع است؛ نتیجهاش انگیزه و سختکوشی بیشتر در جبهه مقابل است.
فاتحی یکی از ضعفهای مهم را در عرصه رسانه و تبلیغات میداند و میگوید: سیستم مقابلهای از ابزارهای جذاب رسانهای برای آگاهیبخشی بهره نمیگیرد، در حالیکه نیروهای جبهه مقابل، همواره از تازهترین و پرکششترین ابزارهای تبلیغاتی برای جذب مشتری استفاده میکنند.
*زنجیره ناتمام مقابله با آسیبهای اجتماعی*
در ادامه این گفتوگو، اعظم فرمانی، رئیس اداره اورژانس اجتماعی پیشگیری از آسیب ها و بازتوانی اعتیاد بهزیستی فارس نیز تصویر متفاوت اما مکملی از واقعیت اعتیاد در مناطق کمبرخوردار ارائه میدهد.
او در گفتگو با عصرمردم میگوید: آسیبهای اجتماعی ناشی از مجموعهای از عوامل فردی، خانوادگی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی هستند. در مناطق حاشیهنشین، به دلیل فقر مالی، نبود مهارتهای زندگی و تعصبات قومی، احتمال بروز آسیبها از جمله اعتیاد بیشتر است.
فرمانی تأکید میکند که نمیتوان تنها یک عامل را مسئول دانست: برخی افراد به دلیل ویژگیهای شخصیتی، سبک تربیتی یا مشکلات روانی، مستعدترند. استرسهای دوران بارداری مادر، اختلالات ذهنی یا جسمی و حتی طرد شدن از خانواده، تابآوری فرد را کاهش میدهد و در مواجهه با شکست یا ناامیدی، او را به سمت مصرف مواد میکشاند.
او در توضیح گروههای در معرض خطر میگوید: در زمینه اعتیاد، نوجوانان بیش از دیگران در معرض آسیباند، در حالیکه در خشونتهای خانگی، زنان و در کودکآزاری، کودکان بیشترین آسیب را میبینند؛ اما هر سه گروه جزو گروههای آسیبپذیرند.
*تلاشها و کاستیها در مسیر درمان و حمایت*
به گفته رئیس اداره اورژانس اجتماعی بهزیستی فارس، دستگاههای مختلف در حوزه آسیبهای اجتماعی هر کدام بخشی از وظایف را بر عهده دارند: بهزیستی، علوم پزشکی، آموزشوپرورش، نیروی انتظامی و دستگاههای امنیتی هر یک دستورالعملها و برنامههایی دارند و با توجه به امکانات خود در ارائه خدمات موفق بودهاند.
او به بخشی از فعالیتهای بهزیستی در این زمینه اشاره میکند: در بهزیستی مراکز اورژانس اجتماعی، مراکز ترک اعتیاد و ماده ۱۶ برای معتادان متجاهر، خانههای امن برای زنان خشونتدیده و مراکز شبهخانواده برای نگهداری کودکان دارای معلولیت یا بیسرپرست فعال است.
اما او نیز مانند فاتحی بر ضعف هماهنگیها تأکید دارد: بسیاری از طرحها در حوزه آسیبهای اجتماعی نیازمند همکاری چند دستگاه است.
وقتی یکی از حلقهها به درستی کار نکند، زنجیره همکاری پاره میشود و طرحها به نتیجه نمیرسد. گاهی موازیکاریها نیز باعث تشدید آسیبها میشود.
*پیشگیریِ فراموششده در سایه مقابله*
مروری بر سخنان دو مقام قضایی و اجتماعی استان فارس نشان میدهد که مسئله اعتیاد در مناطق حاشیهای نهتنها ناشی از فقر اقتصادی است، بلکه ریشه در شکاف فرهنگی، ضعف آموزش و کمتوجهی به پیشگیری دارد.
در حالیکه سیستم اعتیاد با سرعت، منابع مالی و تبلیغات جذاب حرکت میکند، جبهه مقابله هنوز درگیر بروکراسی، کمبود بودجه و فقدان هماهنگی میان دستگاههاست.
در حقیقت، اعتیاد در حاشیهها نه فقط پیامد فقر، که نشانهی شکاف عدالت اجتماعی است؛ جایی که آموزش، امید و فرصتها غایباند و مواد مخدر جای خالی آنها را پر میکند.
شاید زمان آن رسیده که نگاه از "مقابله" به "پیشگیری هوشمندانه" تغییر کند؛ پیشگیریای که از مدرسه و خانواده آغاز شود و با آموزش مهارتهای زندگی، آگاهی رسانهای و عدالت اجتماعی در توزیع خدمات ادامه یابد.
تا زمانی که زنجیره مقابله کامل و هماهنگ نشود، حاشیهها همچنان کانون اصلی آسیب باقی خواهند ماند و هر کودک گرفتار در دام اعتیاد، نشانهای است از زنجیرهای که هنوز کامل نشده است.