وارد حساب کاربری خود شوید

نام کاربر *
کلمه عبور *
مرا به خاطر بسپار

ایجاد یک حساب کاربری

فیلدها با ستاره (*) مشخص شده اند مورد نیاز است.
نام *
نام کاربر *
کلمه عبور *
تائید رمز عبور *
پست الکترونیک *
تأیید ایمیل *
کپچا *
Reload Captcha

    حراست از مرزهاي هم سرنوشتي

    توسط اسماعیل عسلی/ سردبیر روزنامه عصرمردم 30 شهریور 1400 343 0
    سرمقاله سردبیر" اسماعیل عسلی" 31 شهریور 1400       حراست از مرزهاي هم سرنوشتي

    جنگ تحميلي اگر چه در بازه ي زماني هشت ساله اتفاق افتاد اما تا سالها انگيزه ها ، افت و خيزها ، شکست و پيروزي ها و تصميم گيري هاي پيرامون آن به عنوان رويدادي تاريخي بر سر زبان ها خواهد بود . خوشبختانه اين جنگ به تغييرات مرزي و جغرافيايي که هدف از راه اندازي آن بود منجر نشد اما به ازاي هر نفر که از دو طرف درگيري جان خود را از دست داد مي توان داستاني را رقم زد چرا که شهادت و فقدان افراد که اغلب هم جوان بودند روي تعداد اعضاي خانواده ، افسردگي والدين شهدا و همچنين بستگان عاطفي و سببي و نسبي آنها تاثير گذار بوده و اين گونه نيست که با قبول قطعنامه و بازگشت نيروهاي طرفين به مرزهاي خود بتوان آثار و عوارض جنگ را تمام شده تلقي کرد .
    آنچه مسلم است انگيزه آغاز کننده ي جنگ و دفاع کنندگان يکسان نبوده است کما اين که اهداف کشورهاي حامي عراق نيز سر در آبشخوري متفاوت داشت . در واقع ، اين زاويه نگاه به جنگ است که مشخص مي کند چه کساني در اين غوغاي جهانگير به اهداف خود دست يافته اند . بي ترديد رژيم بعثي عراق نتوانست پس از هشت سال جنگ و تحمل تلفات فراوان و صرف هزينه هاي گزاف به هدف خود که جداسازي خوزستان از ايران و سيطره کامل بر اروند رود بود دست يابد . ايرانيان نيز در بحث دفاع از سرحدات و حفظ تماميت ارضي نمايشي در خور تحسين و پشيمان کننده داشتند . اما کساني که مي خواستند با روشن کردن آتش جنگ بين دو کشور مسلمان ، بازاري براي فروش اسلحه تدارک ببينند و از هراس رژيم صهيونيستي که نيروي زرهي عراق و نيروي هوايي و دريايي ايران را خصوصا پس از وقوع انقلاب خطري بالقوه براي خود مي ديد ، بکاهند و ذهن گردانندگان جمهوري اسلامي را به جاي سازندگي و جبران عقب افتادگي ها به جنگ معطوف کنند ، توفيقاتي داشتند .
    زماني که مي خواهند پيامدهاي چنين جنگي را در نظر بگيرند به جمع جبري ريزش ها و رويش ها ، از دست رفته ها و به دست آمده ها و همچنين پيامدهاي تاريخي و جغرافيايي و منطقه اي و جهاني جنگ مي پردازند آن هم نه از نگاه طرفين درگير بلکه از سوي کساني که تخصص آنها ارزيابي تاثير جنگ هاي منطقه اي بر اقتصاد و فرهنگ و سياست است . از اين منظر نيازمند تحليل هاي زيربنايي و ساختاري پيرامون دلايل گوناگون اين جنگ هستيم .
    در جنگ هاي راهبردي همواره بين انگيزه هاي اقتصادي و سياسي و فرهنگي شاهد گونه اي همراستايي هستيم در حالي که برخي از ژنرال هاي عراقي با صدام بر سر اهدافي که از جنگ دنبال مي کرد همداستان نبودند اگر چه ناگزير و بي چون و چرا تبعيت مي کردند . سياستمداران عراقي هم از اين که بتوانند ائتلافي ضد ايراني را در جهان عرب رهبري کنند اطمينان نداشتند ضمن اين که اشتراکات فرهنگي و مذهبي بين ايران و عراق مانع از همراهي برخي از عراقي ها با گردانندگان حزب بعث مي شد . غرب و شرق هم اگر چه از رهگذر چنين جنگي مي توانستند بازار اسلحه خود را گرم نگاه دارند اما هرگز خواهان پيروزي تمام عيار طرفين درگير نبودند و ظرف اين مدت به دنبال جنگي نقطه اي و کم دامنه به منظور حفظ امنيت مسير ترانزيت نفت در منطقه ي خليج فارس بودند کما اين که در جنگ نفتکش ها واکنش نشان دادند !
    يکي از اهداف صدام از حمله به ايران به دست گرفتن رهبري اعراب و سلطه بر کانون هاي نفت خيز منطقه بود . رژيم بعثي در حمله به کويت و تهديد عربستان اين نکته را به اثبات رسانيد .
    ما هر چه از تاريخ شروع و پايان جنگ تحميلي فاصله مي گيريم نيازمند تحليل هاي واقع بينانه تر سياسي و اقتصادي از جنگ هستيم ، ادبيات جنگ هم بايد به سمتي حرکت کند که در بيان آثار اجتماعي جنگ دست بالايي داشته باشد زيرا حتي بهترين جنگ ها با بالاترين نتايج هم دردناک است چرا که به هر حال آنچه را که در جنگ به دست مي آوريم در برابر آنچه از دست مي دهيم بسيار ناچيز است . ما حتي اگر موفق مي شديم 1000 ميليارد دلار خسارت وارد شده به کشور را هم از عراق بگيريم نمي توانست معادل خون هاي عزيزي باشد که در اين جنگ بر زمين ريخت .
    معمولا اختلاف نظر هايي که پيرامون نحوه ي مديريت جنگ و بهره گيري از بزنگاه هاي آن پس از اتمام جنگ مطرح مي شود صرفا به درد تدريس در دانشگاه هاي نظامي و محافل سياسي مي خورد و تاثيري بر توافق هاي حاصل شده پس از جنگ نخواهد داشت .
    همين که بخواهيم تکيه بر توان داخلي را به عنوان بزرگترين دستاورد جنگ ملحوظ نظر قرار دهيم براي ما کافي است چرا که چنين باوري مي تواند زيربناي اصلي توسعه قرار گيرد . چنين نگاهي متعلق به آحاد مردم است نه گروهي خاص چرا که اکثريت قريب به اتفاق مردم ايران در اين جنگ سهيم بودند . بمباران ، موشک باران و حتي حملات شيميايي مختص جبهه هاي جنگ نبود . در زمان موشک باران و جنگ شهرها اغلب نقاط شهري و بعضا روستايي کشور منطقه ي جنگي محسوب مي شد لذا مرزبندي هاي صورت گرفته در اين خصوص آفت وحدت ملي است و بر احساس هم سرنوشتي بين مردم تاثير منفي مي گذارد . حتي دختربچه ي دبستاني که براي رزمندگان نامه مي نوشت نيز در اين جنگ سهم داشت . پر واضح است که همه ي مردم در امنيتي که دستاورد جنگ بود سهيم هستند اما براي حراست از مرزهاي هم سرنوشتي نيازمند اين هستيم که آحاد مردم را رزمنده به حساب آوريم زيرا احساس پشتگرمي براي کساني که در جبهه ها مي جنگيدند ارزشي فراتر از جنگ افزار داشت . جنگ در همه جا جريان داشت حتي شکيبايي نامزد رزمنده اي که به شهادت رسيده بود را نيز بايد در فهرست هزينه هاي جنگ نوشت .هزينه هاي روحي و رواني و عاطفي در کوران جنگ کم نبودند . تحمل ديدن اجساد از هم گسيخته ي همسايه اي که خانه اش بمباران شده بود نيز به شجاعت نياز داشت و خيلي هزينه هاي ديگر که تنها در ادبيات جنگ مي تواند بازگو شود ، ادبياتي که دوران طفوليت خود را پشت سر مي گذارد .

    شماره روزنامه:7298
    این مورد را ارزیابی کنید
    (1 رای)
    آخرین ویرایش در چهارشنبه, 31 شهریور 1400

    ارسال نظر

    لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.
    از ارسال دیدگاه های نا مرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.
    لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.
    در غیر این صورت، «عصر مردم» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.