وارد حساب کاربری خود شوید

نام کاربر *
کلمه عبور *
مرا به خاطر بسپار

ایجاد یک حساب کاربری

فیلدها با ستاره (*) مشخص شده اند مورد نیاز است.
نام *
نام کاربر *
کلمه عبور *
تائید رمز عبور *
پست الکترونیک *
تأیید ایمیل *
کپچا *
Reload Captcha

    همه شاخ و برگ ها ريشه دارند  

    توسط اسماعیل عسلی/ سردبیر روزنامه عصرمردم 23 مهر 1400 293 0
    سرمقاله سردبیر اسماعیل عسلی 24 مهر 1400           همه شاخ و برگ ها ريشه دارند

    در گذشته هاي دور فرمانرواياني که پس از پيروزي و به دست گرفتن قدرت بر منطقه اي چيره مي شدند سعي مي کردند تمامي نشانه ها و نمادهايي که يادآور هژموني و رد پاي فرمانروايان قبلي بود را مضمحل ساخته و يادماني جديد بر پا کنند تا بدين وسيله هيبت و شکوه انقياد آورخود را به رخ مردم بکشند . خوشبختانه در نظام هاي مردمسالار که بر اساس مانيفست اوليه آن قواي مجريه و قضائيه و مقننه از استقلالي هر چند نسبي برخوردارند شاهد چنين رويدادهاي پر هزينه اي در شکل گسترده اش نيستيم . اما در عين حال نمي توانيم منکر تغيير رويه ها و دگرگوني رويکردها به دنبال برخي جابجايي ها باشيم . به هر حال هر نظامي خود را موظف مي داند که با هدف جامه ي عمل پوشانيدن به وعده هاي خود پاسخگويي به نيازهاي عامه را با تغيير در اولويت ها ، برنامه ريزي ها و قانونگذاري ها آغاز کند که صد البته اگر چه در زمانبري آن ترديدي نيست اما اجتناب ناپذير است . در ابتداي انقلاب اين مشکل را داشتيم که برخي افراد هر چه را به رژيم گذشته مربوط و منسوب مي دانستند بدون درک و تحليلي واقع بينانه از انگيزه ها و اهداف و نتايجش ، آن را تخطئه مي کردند و تصورشان اين بود که تمامي اقدامات ، راهکارها و حتي مطالعات صورت گرفته به منزله ي ابزاري در خدمت طاغوت بوده که هدفي خاص و غير مردمي را دنبال مي کرده است. اصولأ نگاه مطلق گرايانه به دستاوردهاي تاريخي و تمدني و الصاق برچسب خوب مطلق يا بد مطلق به حوادث تاريخي ، اقدامات و برنامه هاي گذشتگان ، رويکردي واقع بينانه براي برخورد با داشته ها و خيز برداشتن براي تحصيل نداشته ها نيست. کم نگري به بخش هاي مهمي از تاريخ ايران به گسست هاي ذهني که آفتي براي بهره مندي از تجارب تاريخي است ، دامن مي زند  ؛ در حالي که ما براي اثبات وجود مشترکات فرهنگي و باستاني با سرزمين هاي مجاور خود نيازمند جانمايي گذشته هاي دور و نزديک در حافظه تاريخي خود هستيم . هر چه نگاه سلبي نسبت به گذشته و ارزش هاي نهفته در آن عميق تر باشد بيانگر تفاوت نگاه اداره کنندگان امور نسبت به ديدگاه هايي است که زماني با تار و پود زندگي و فرهنگ و تمدن اين مرز و بوم درآميخته بوده است . بايد باور کنيم که براي اثبات و نهادينه کردن يک ديدگاه لزوما نيازمند نفي مطلق ساير ديدگاه ها نيستيم . هر چند ما هنوز هم با ديدگاه هايي مواجه ايم که برخورد سلبي را گونه اي انقلابي گري تلقي مي کنند اما عموم مردم و بخش قابل توجهي از مجريان امور به کنه بسياري از واقعيت ها وقوف پيدا کرده و ديگر از آن شتابناکي در داوري ها و پافشاري بر کژتابي ها در برخورد با واقعيت هايي که پس از طي پروسه هاي تاريخي و تحولات اجتمايي نمود عيني پيدا کرده اند خبري نيست . روند مال خود کردن شخصيت هاي علمي و هنري و تاريخي نيز در جريان روشنگري هاي صورت گرفته دچار دگرديسي هاي واقع بينانه اي شده و اينگونه نيست که بتوان با حذف بخشي از تاريخ و به نمايش گذاشتن برشي عرضي از يک مقطع تاريخي پازل مخدوش شده ي هويت جويي را با پرسش هاي گوناگون مواجه کرد . موقعيت جغرافيايي ايران و قرار گرفتن اين سرزمين در کانون تلاقي شرق و غرب و شمال و جنوب، آن را به کلکسيوني از خرده فرهنگ ها و اقوام و آداب و رسوم گوناگون تبديل کرده به طوري که حتي مليت و مذهب نيز در آن قابل تفکيک از يکديگر نيستند . گاهي که از روي ناگزيري و براي فهم بيشتر يک مطلب به کنکاش پيرامون ريشه هاي يک واژه مي پردازيم سر از ناکجا آبادهايي در مي آوريم که با برخي مطلق نگري ها سر سازگاري ندارد . رويش ها و ريزش هاي رخ داده دراين سرزمين تنها به جريان هاي سياسي و شخصيت ها و ديدگاه هاي اقتصادي محدود نمي شود بلکه هر انديشه اي پس از ورود به اين سرزمين ضمن تاثيرگذاري بر رفتارها از تاثير پذيري نيز در امان نمانده و آنچه از برخورد امواج در اين درياي پر خروش حاصل شده تلفيقي از نگاه هايي است که در طول زمان بومي شده است .لذا بايد اذعان داشت که هر گونه توفيقي در حوزه ي فرهنگ تنها با لحاظ کردن پيوست هاي بومي و گرايش هاي ملي قابل دسترسي است و اين گونه نيست که يک جريان فکري بتواند با در پيش گرفتن راهي تجربه نشده و رودررويي تمام عيار با نحله هاي گوناگون فکري ، تضمين کننده ي ماندگاري خود باشد چرا که پس از مدتي مانند شمعي که در رهگذار توفان قرار گرفته به خاموشي مي گرايد .
    انديشه ها نيز مانند عناصر دائما در فرآيند آميزش و تفکيک دچار دگرديسي مي شوند به طوري که مديريت و مهندسي تلاقي انديشه ها کاري سخت دشوار به نظر مي رسد . ظرفيت هاي ناديده انگاشته شده ي فرهنگي ايران زمين از قدرت هاضمه بالايي برخوردار است به طوري که مي تواند تاثيري جهاني و فرامنطقه اي در حوزه هاي انديشگاني از خود بر جاي بگذارد . تصور کنيد آنچه اکنون در يمن رخ مي دهد نمي تواند بي ارتباط با گسيل گروهي از ايرانيان در عهد ساساني به اين سرزمين باشد .چه کسي مي تواند منکر اين در هم تنيدگي ها باشد اين که ناچاريم براي درک بهتر برخي رويدادها تاريخ را به سمت گذشته ورق بزنيم و باور کنيم که هزاران کيلومتر مربع واقع شده بين اروند و شامات صدها سال عرصه درگيري رومي ها و ايراني ها بوده و اين درگيري ها پس از تضعيف دو قدرت بزرگ شرقي و غربي در پوشش بهانه هايي ايدئولوژيک تداوم يافته است . قايل شدن آبشخوري منحصر به فرد براي رفتارهاي گوناگون با هيچ منطقي سازگار نيست لذا کساني که به دنبال برنامه ريزي براي فعاليت هاي فرهنگي هستند ناگزير بايد بر تمامي رويش هاي فرهنگي و سهم جريان هاي فکري بر زايش هاي صورت گرفته ظرف هزاران سال صحه بگذارند و به دنبال ترسيم الگوهاي غيرقابل تاسي نباشند . همه ي شاخ و برگ ها ريشه دارند !

    شماره روزنامه:7315
    این مورد را ارزیابی کنید
    (1 رای)
    آخرین ویرایش در شنبه, 24 مهر 1400

    ارسال نظر

    لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.
    از ارسال دیدگاه های نا مرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.
    لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.
    در غیر این صورت، «عصر مردم» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.