روزنامه عصر مردم در سراسر جهان یک پورتال خبری آنلاین آنلاین و منبع برای محتوای فنی و دیجیتال برای مخاطبان با نفوذ خود در سراسر جهان است. شما می توانید از طریق ایمیل یا تلفن به ما بپیوندید.
+(98) 713-234 8010-13
هر کسي که نام ايران را مي شنود به گونه اي آن را تصوير مي کند و اين سرزمين براي او تداعي کننده ي نقشه ها ، نام ها ، نشان ها ، مکان ها ، هنرها ، آيين ها ، باورها ، لباس ها و لهجه ها و سنت هاي گوناگون است . کساني که جغرافيايي خاص را در نام ايران جستجو مي کنند با اوج و فرودها و قبض و بسط هاي فراواني مواجه مي شوند چرا که ابتدا بايد ايران را از مصر و ليبي در جنوب غرب تا مرز سرزمين سکاها در شمال شرق و از مرزمقدونيه درغرب تا جنوب شرق و رود سند و گنگ را ترسيم کنند و با عبور از سلسله هاي پادشاهي و خلافت ها و حکومت ها ي محلي و ملوک الطوايفي شاهد حذف و اضافه هاي فراواني باشند .
کساني هستند که ايران را نه در جغرافيايي خاص بلکه در نام هايي بزرگ جستجو مي کنند . از کورش و داريوش و آريوبرزن و سورنا گرفته تا ارد و بزرگمهر و ابومسلم و يعقوب ليث و ابوريحان و پورسينا و رازي و فردوسي و مولانا و حافظ و سعدي و ....
کساني هستند که نام ايران براي آنها يعني تخت جمشيد ، پاسارگاد ، نقش رستم و نقش رجب و غار شاپور و تاج محل و مسجد جامع عتيق و ميدان نقش جهان و بازار وکيل شيراز و بيستون و.....
ايران را مي توان با زيباترين شعرهاي سروده شده در جهان و نقش و نگارها و سنگ نبشته ها و سکه هاي ضرب شده و فرش هاي نفيس در ادوار گوناگون و مجسمه ها و خطوط زيبا به خاطر آورد .
ايران مي تواند يادآور صحراهاي سوزان و کويرهاي لم يزرع ، کوههاي سربه فلک کشيده و قله هاي برفي و دشت هاي حاصلخير و سواحل گسترده و جنگل هاي انبوه و سرسبز باشد .
براي بعضي ها ايران يعني مردان و زناني در لباس هاي چشم نواز و رنگارنگ و لهجه ها و گويش هاي گوش نواز و سازها و نواهاي روح بخش و حرکاتي موزون فراخور پيشه ها و دغدغه هاي دروني و بيروني و دست ساخته هاي هنرمندانه
براي بعضي ها ايران آميزه اي از رويدادهاي تلخ و شيرين و شکست ها و پيروزي ها و قحطي ها و فراواني ها و ترسالي ها و مرگ ومير ها و زاد و ولدها و دگرگوني ها و جشن ها و سوگواري هاست . از جشن ها و سوگ هاي اساطيري تا اعياد و سوگ هاي آييني
و از نگاه کساني که به زباني غير از فارسي سخن مي گويند و در جغرافيايي ديگر زيست مي کنند ، ايران يعني سرزمين فرصت ها ، پل پيروزي ، معادن غني و گستره اي آبي - خاکي که نفت مانند خون در شريان هايش جريان دارد و سرزمين انسان هاي باهوشي است که نانشان اغلب در سفره ي ديگران است .
ايران براي عده اي مانند لباسي فاخر است که بر تن خود مي پوشانند و تاجي است که برسر مي گذارند و عده اي ديگر از آن به عنوان نردباني براي صعود و بالا رفتن استفاده مي کنند .
اين که از کدام پنجره به اين سرزمين و مردمش بنگريم مي تواند افقي متفاوت را پيش روي ما بگشايد و به ما انگيزه بدهد که به آن بباليم و قد بکشيم و زندگي را در قاب تاريخي پر فراز و نشيب به ديوار عمر بکوبيم .
ما در روزگاري به سر مي بريم که ارتباطات گسترده تمامي اين نگاه ها را به هم درآميخته و پنجره هاي زيادي را به روي اين منظره ي باشکوه که ايرانش مي خوانيم ، گشوده است .
از تاريخ به جغرافيا ، از نام ها به هنرها و آيين ها و سازه هاي باشکوه و از کوير سوزان به دشت هاي حاصلخيز و از سواحل خوش آب و هوا تا بلندي هاي بادگير همه و همه در واژه ي مقدس ايران خلاصه مي شود و در کنار همه ي آنچه گفته شد اين سرزمين ، تاريخي دارد به ژرفايي مفهوم انسان .
هر چند بناهاي تاريخي ، راه ها و کاروانسراها ، هنرها ، دستباف ها و دست ساخته ها و آثار نظم و نثر برجاي مانده از گذشته، بخشي از تاريخ هستند اما آنچه بيش از هر چيز ديگر روايتگر آمد و شد مردمان و عملکرد فرمانروايان و شکست و غلبه ي دشمنان و دگرگوني باورهاست ، روزگاري است که ما در آن به سر مي بريم . اگر در محاورات روزمره واژه اي غيرايراني مي بينيم يعني کساني آمده اند و ماندگار شده اند و اگر هم رفته اند اثري از خود برجاي گذاشته اند . ما در طول هزاران سال داد و ستد فرهنگي به موازات تاثيرپذيري ها ، تاثيرگذاري هاي فراواني داشته ايم و داعيه ي مالکيت بر دانگي از تاريخ تمدن بشري داريم . هم از اين رو تاريخ را مي توان در سيماي مردم اين ديار به تماشا نشست . تاريخ تنها آن چيزي که مي شنويم و مي خوانيم نيست بلکه آنچه به چشم مي آيد و در رفتار و کردار و گفتار ما جلوه گري دارد نيز بخشي از تاريخ است
در جايي مي خواندم که چند پژوهشگر علاقمند به طبيعت و محيط زيست در قطب شمال زمين را تا عمق چند کيلومتر حفر کردند تا رسيدند به مقداري خاکستر در اعماق برفها و يخ ها و آب هاي منجمد ، ضخامت اين ميزان از خاکستر نشسته بر چهره ي زمين را اندازه گرفتند و تخمين زدند که چند هزار سال پيش آتفشان هايي فوران کرده و اين خاکسترها را بر سراسر کره ي خاکي پاشيده است . اين کشف بزرگ و ارزشمند به دليل بکر بودن آن سرزمين و لايه هاي برفي و يخي که سالها دست نخورده باقي مانده بودند حاصل شد. هر چند نمي توان ايران را سرزميني بکر و دست نخورده توصيف کرد چرا که ما قرن ها به عنوان چهارراه تاريخ شاهد آمد و شد اقوام زيادي بوده ايم که زبان و فرهنگ و گنجينه هاي ما را در نورديده اند و با آنها تعاملات ناگزيري داشته ايم، اما از ميزان داشته ها مي توان به نداشته ها پي برد بي آن که گوشمان بدهکار گزافه گويي ها و کم نگري ها باشد . سفر به اعماق چندان هم دشوار نيست !! اين سرزمين متعلق به تمامي کساني است که در تمامي طول تاريخ در پرآوازه شدن آن نقش داشته اند و آشتي جويانه در آفرينش فرهنگي درآميخته با نگاه مردمي ديرپا سهيم شده اند و طي هزاران سال براي دست به دست کردن هويتي که به آن مي باليم بر تلاش خود افزوده اند .
لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.
از ارسال دیدگاه های نا مرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.
لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.
در غیر این صورت، «عصر مردم» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.