تاريخ ننوشته را مي توان از ميان آثار به جاي مانده نوشت و يا اعماق زمين را جستجو کرد به جز آثاري از قصرها، ارگ ها، قلعه ها و ابزارهاي فرسوده يا عبادتگاه هايي چند در دوران هاي مختلف تاريخي که توسط پادشاهان و يا ثروتمندان بنا شده، هيچ خانه، کوچه، خيابان و محل هايي که مردم عادي در آنها روزگار گذرانده به کميت و کيفيت ديده نشده و يا بسيار مختصر و کم بها که پژوهشگران از آن گذشته اند مفهوم اين تحقيق آن است که سلسله هاي پادشاهي و جهان گشايان مردم را و هم ملت هاي تحت فرمان را به مثابه ابزار قدرت، ابزار توليد و يا سرباز و نگهبان تربيت مي کردند و هر طبقه اي را در جاي خود بدون ورود به طبقه ديگر مي خواستند. نتيجه آنکه قدرت شمشير و نظاميگري حتي براي جهانگشايان بنامي چون شاهان سلسله هاي مختلف، اسکندر مقدوني، چنگيز خان مغول، آتيلا، تيمور، ناپلئون، هيتلر و امثالهم باثبات نماند و تحولات و تغييرات تاريخي موجب شکست، چند پارگي و زوال تمدن هاي مصر، چين، هند، ايران و امثالهم گرديد.
آنچه امروز براي همگان محسوس است و بشريت از آن بهره مي برد يا جنبه علمي و کشف و اختراع دارد و يا جنبه هاي ديني و اخلاقي است که پيروان اديان مختلف به آنها پاي بندند.
آنان که ساختار حکومت را بر پايه دانش و آگاهي توأم با رعايت اخلاق در تعاملات اجتماعي بنا کرده و مي کنند تمدن سازهاي امروزي اند و فردا از آن ايشان است.
به قول ژان مونه فرانسوي: «در مسابقات جهاني آينده برد از آن ملتي است که بهترين مجموعه هاي تعليم و تربيت را در اختيار دارد...»
سلطه ها و قدرت هاي مادي و نظامي هرچند مي توانند اسباب و شرايط بهبود اقتصاد را براي معيشت مردم فراهم کنند اما در کشاکش چالش هاي سياسي و اقتصادي بين کشورها زوال پذير مي نمايند چنانکه تاريخ گذشتگان هم در عهد عتيق و هم در تاريخ معاصر بيانگر و راوي اين حقيقت است.
با اين وصف بايد پاسخي براي اين سئوال داشت که: «آينده از آن کدام ملت است؟»
پيشرفت هاي علمي و صنعتي کشورهايي مانند آلمان، سوئد، ژاپن، آمريکا و ديگر کشورهاي پيشرفته مرهون تعليم و تربيت يا آموزش و پرورش متناسب با نيازهاست و آينده نگري براي بهتر و برتر بودن براي رشد و توسعه و آمادگي دفاع در مقابل دشمنان حال و آينده و حفظ امنيتي که حاصل آن رونق اقتصادي، سياسي و فرهنگي متناسب با خواست و باورهاي اخلاقي ملت هاي هدف است آينده را تضمين مي کند.
هيچ شک نبايد داشت که سرمايه گذاري در تعليم و تربيت براساس نيازهاي کشور با توجه به شناخت استعدادها و قابليت هاي دانش آموزان و دانشجويان در مقاطع مختلف تحصيلي اعم از مدرسه و دانشگاه موجب توسعه، رشد، ثبات و رشد و شکوفايي اقتصاد خواهد شد.
کودکان و نوجوانان امروز، آينده سازان فردايند که اگر به خوبي و براساس نياز جامعه آموزش نديده باشند و تجربه انجام کارهاي سخت را نداشته باشند کشور در مسابقات، و رقابت هاي سياسي و اقتصادي و هم فرهنگي بازنده خواهد بود.
تربيت معلمان حرفه اي و آگاه و به روزرساني دانش و توان علمي آنان در واقع شالوده و اساس آموزش و پرورش است. رضايت خاطر معلمان، زمينه شوق و علاقه آنان را براي تدريس و تعليم بهتر ايجاد مي کند و عملکرد آنها در رقابت با يکديگر تعالي دستآوردهاي آموزشي و تربيتي را در پي خواهد داشت.
تدوين کتاب هاي درسي توسط پژوهشگران، نويسندگان، هنرمندان و اديبان بنام از يک سو ايجاد فضاي مناسب آموزشي و آماده سازي تجهيزات و وسايل آموزشي از سوي ديگر ضلع سوم مثلث باثباتي است که نويد محصولات آموزشي بهتر را به همراه دارد.
متأسفانه به هر دليل ايران ما در مقاطع مختلف تاريخي به ويژه در صد ساله اخير در رقابت با کشورهاي پيشرفته از آموزش و پرورش قوي و توسعه يافته بهره مند نشده و هنوز در خوان اول که ترميم حقوق معلمان است مانده ايم.
هر زمان که آموزش و پرورش به نسبت نهادها و ارگان هاي مختلف ديگر بيشترين بودجه کشور را به خود اختصاص دهد و آن بودجه با معيارهاي کارشناسي شده به مصرف برسد آن زمان زيربناي اقتصاد آموزش و پرورش ما پاسخگوي نيازهاي تعليم و تربيت خواهد بود و ما مي توانيم به آينده با شرايط بهتر اميدوار باشيم.
والسلام