وقتي دلي ذوق پريدن دارد خواه ناخواه بال مي گشايد، مثل بچه پرنده، سقوط مي کند، زمين مي خورد، روي دو پا مي ايستد، بال هايش را باز مي کند، اطرافش را مي پايد، به صداي مادرش گوش مي دهد، خطرات اطراف را احساس مي کند، از پائين به بالا نگاه مي کند، بال بال مي زند، مي جهد، به سمت لانه مي پرد، شاخه به شاخه ارتفاع را دور مي زند، از هراس مي کاهد و نهايتاً پرواز را مي آموزد و آسمان را در مي نوردد.
عصرمردم همان پرنده کوچک تازه از تخم درآمده بود که در خوف و رجا به پرواز درآمد، دانه چيني کرد. دانه ها را از پوست درآورد، و طعم تلخ و شيرين واژه ها را به آسياب ذائقه برد، بددلي ها را تحمل کرد و در پيوندي عاشقانه مادر شد.
از دل عصرمردم، ماهنامه وزين عصر پنجشنبه متولد شد. آسمان شهرهاي ايران را به پروازي مداوم دور زد و مرزهاي آبي و خاکي را از سر گذراند ...
بچه پرنده هاي ديگري با طول پروازي کمتر در استان هاي جنوبي لانه کردند مانند عصر خوزستان، عصر عشاير، عصر کهگيلويه، عصر آباده، عصر مرودشت، عصر استهبان، عصر اوز، عصر ني ريز، عصر گراش، عصر مُهر، عصر فيروزآباد، عصر سعادت شهر، عصر قائميه و عصرهاي ديگر از پس هم سر از تخم درآوردند. بعضي به هفته نامه هاي وزين و ماندني تبديل شدند مانند عصر ني ريز که پس از 12 سال به ني ريزان تغيير نام داد. عصر اوز که پس از 14 سال با نام پسين اوز منتشر شد و عصر فسا که کم و بيش هنوز نفس مي کشد.
وقتي پس از 9 سال انتشار مرتب ماهنامه  ادبي هنري عصر پنجشنبه در نوجواني با نا کامي از چشم خوانندگان دور شد و عمرش با جفا به سر رسيد ماهنامه ديگري پس از 3 سال دوران فترت به نام هنگام متولد شد. هنگام دربه دري را تجربه کرد و پس از چند سال در آتش بي مهري ها سوخت. «آتش» از خاکستر آن قوت گرفت و خود ماهنامه ادبي ديگري شد که چند ماهي است شعله مي کشد و نور و گرما مي افزايد.
اينک عصرمردم لانه آراسته، ديگخانه چاپ را در کنار خود دارد، دانشگاهي شده با دانشجوياني که از پس تجربه ي پرواز در آسمان هاي ديگران جولان مي دهند و در روزنامه هاي ديگر تجربه خود را به کار مي گيرند... اما افسوس که امروز همه نشريات روزهاي روزه داري را تجربه مي کنند و قوت لايموت را به ديگخانه چاپ مي فرستد. کاغذ روزنامه از کيلو دو هزار تومان ظرف سه سال به 35 هزار تومان رسيده و ناپيدا شده و ديگر مواد چاپ نيز در چرخه تورم پيدا و پنهان، سخت و گران به دست مي آيند.
فضاي مجازي و بهتر است بگويم فضاهاي مجاز ميداندار جنگي نابرابر شده اند که گاه ويروس هاي مخربند و گاه ترميم کننده زخم هاي ناسور شده روح. اما آسان و ارزان و بيشتر مجاني به دست مي آيند و در همه وقت بمباران اطلاعاتي مي کنند و ما هم عصرمردم را مدتي است بر بال امواج سوار کرده ايم در سايت هاي مختلف تا خوراکمان رايگان به سفره دلها نشيند.
عصرمردم از آغاز کار وسيله خوراک را با وام بانکي تجربه کرد و دست از حمايت ديگران کشيد و به خودکفايي رسيد. توفان تورم و گراني اينک کمر اين درخت ريشه در اعماق را خم کرده و سرو قامتش را به زمين مي سايد. ليکن هنوزا هنوز نيروي محرکه عشق، فعال و بيدار مقابل تهاجم بي مهري ها و گراني ها ايستاده و سر خم نمي کند.
عصرمردم تاکنون 26 بار در دادگاه هاي مطبوعاتي استان قضاوت شده و سرافراز از حصار مدعيان شاکي بيرون پريده و قفسي را نديده.
دل خوش به نجاتي از بندهاي وابستگي و رهايي از انديشه هاي ناميمون است زيرا عصرمردم در آغاز نگارش نام خود را از آيه شريفه والعصر گرفت و از آن برکت و پايداري دريافت کرد.
علاقه و کرامت نويسندگان شهير استان و کشور براي چاپ آثارشان در روزنامه عصرمردم نشانه رويکرد ادبي و توفيقي است که در طول 26 سال روزنامه عصرمردم و اينک مؤسسه مطبوعاتي عصر نو با زير مجموعه نشريات ادبي و استاني به اين مهم دست يافته اند.
اميد که مسئولان وزارتخانه فرهنگ و ارشاد اسلامي بتوانند با تمهيد امکانات مادي به ويژه کاغذ مورد نياز نشريات دستاوردهاي عاشقانه و مسئولانه اي که به سختي در طول سال هاي انقلابي حاصل شده حفظ نموده و اجر و قدر نهند.
والسلام