کشورهايي مانند ايران که با بحران پيري جمعيت روبرو هستند بايد به موازات اقداماتي که در راستاي بالا بردن نرخ زاد و ولد دنبال مي کنند در صدد کاهش آمار تلفات انساني ناشي از مرگ هاي غير طبيعي باشند . شرايط اقليمي ايران به گونه اي است که نه تنها خشکسالي بلکه ترسالي و بارش برف و باران نيز براي مردم مشکل ساز و در مواردي مخاطره آميزاست به دلايل گوناگون از جمله ناايمن بودن ساختمان ها ، ساخت و ساز در مسير رودخانه ها ، انسداد مسيل هاي طبيعي و پستي و بلندي شهرها و مسيرهاي کوهستاني و لغزنده بودن جاده ها و همچنين کم عرض شدن رودخانه هايي که از وسط شهر عبور داده شده اند . به طور کلي به نظر مي رسد که هر رويدادي اعم از طبيعي و غيرطبيعي که ناشي از خطاي انساني و عدم رعايت استانداردهاست سالانه جان بسياري از هموطنان ما را مي گيرد .

رتبه 8 از 10 ايران در سوانح طبيعي ، کشور ما را در رديف 10 کشوري قرار داده که بيشترين سوانح طبيعي را دارند . ضمن اين که بخش قابل توجهي از تلفات انساني در ايران به سوانح رانندگي و جاده اي مربوط مي شود که اگر سهم نقص فني خودروها که عامل بخشي از تصادفات است را جدا کنيم ، آنچه باقي مي ماند خطاي انساني و غيراستاندارد بودن جاده هاست که بايد مورد توجه قرار گيرد.

قرار داشتن بسياري از روستاها و شهرهاي ايران روي خط زلزله و گسل هاي فعال ، کشور ما را در رديف زلزله خيز ترين مناطق جهان قرار داده است . افزايش 60 درصدي وقوع زلزله ظرف سالهاي اخير لزوم بازنگري در نحوه ي ساخت و سازها و بهسازي خانه ها و مناطق مسکوني و بازسازي مناطق آسيب ديده و همچنين خانه هاي واقع شده در بافت هاي قديم شهرها و همچنين ضرورت حصول اطمينان از ايمني ساختمانهاي پرجمعيت نظير دانشگاه ها و مدارس و ادارات را بيش از پيش ضروري کرده است  . هم اکنون در بسياري از مناطق واقع شده در بافت قديم کلان شهرها امکان رفت و آمد خودورهاي امدادي وجود ندارد .

مشکل ديگري که منجر به جان سپردن افراد مي شود وقوع حوادثي نظير آتش سوزي و مرگ خاموش ناشي از نشت و پراکنده شدن دي اکسيد کربن خصوصا در هنگام شب است که ساليانه جان 7657 نفر را مي گيرد که اگر حوادث ناشي از کار در محيط هاي ناايمن را هم به آن بيفزاييم به آمار قابل توجهي مي رسيم . زيرا به طور متوسط ساليانه 13000 مورد حادثه در حال انجام کار داريم که معمولا به مرگ 700 تا 800 نفر مي انجامد و نکته ي تاسف بار اين که اغلب جان باختگان زير 40 سال سن دارند .

ايران در موضوع خودکشي در جايگاه پنجاه و هشتم جهان قرار دارد به طوري که از هر يکصدهزار نفر 125 نفر اقدام به خودکشي مي کنند که 6 نفر جان خود را از دست مي دهند و سن افرادي که مبادرت به خودکشي مي کنند نيز بين 15 تا 35 سال است که البته بخشي از دلايل آن به ناسازگاري بين ذائقه هاي فردي و شيوه هاي سنتي زندگي مربوط مي شود و بخش ديگر آن به شکست در زندگي ، ورشکستگي مالي ، عدم موفقيت در تحصيل ، مشکلات روحي و رواني و پايين بودن ظرفيت افراد براي تحمل مصايب و چالش هاي غيرقابل پيش بيني بازمي گردد .

اعتياد ، وابستگي به مصرف مشروبات الکلي ، روابط پرخطر جنسي ، دعواهاي خانوادگي و ناموسي ، منازعات خياباني ، مرگ در حال ارتکاب جرم و ساير آسيب هاي اجتماعي را نيز بايد به دلايل مرگ و ميرها افزود . با توجه به اين که در اغلب موارد جوانان ، قربانيان اصلي مرگ هاي غير طبيعي هستند ، آثار و پيامدهاي اجتماعي و اقتصادي زيانباري دارد.

متاسفانه ما کمتر با تحليل هاي مبتني بر آمار مرتبط با دلايل مرگ و ميرهاي غير طبيعي که مي تواند براي دغدغه مندان مسائل اجتماعي روشنگر و راهگشا باشد برخورد مي کنيم . اين که مرگ و ميرها بيشتر در چه سنيني اتفاق مي افتد قابل دستيابي است اما براي پيدا کردن راه حل نيازمند ورود به جزئيات و انگيزه هايي هستيم که زمينه ساز حوادث ، برخوردها ، سهل انگاري ها و بي تفاوتي هاست . ما هنوز آمار دقيقي از افراد مبتلا به بيماري هاي رواني که عامل بسياري از خشونت ها و حوادث است را در اختيار نداريم و معمولا براي بيان انگيزه ها به اعتياد و انحراف اخلاقي و همچنين بي احتياطي در حين انجام کار و رانندگي اشاره مي کنيم . در حالي که برخورداري از تمرکز و متعادل بودن در حال انجام کار يا رانندگي و بازي و حتي شرکت در مراسم و آيين هاي شاد و سوگواري نقش مهمي در آسيب زايي دارد .

تکليف جاده هاي غيراستاندارد و سازه هاي ناايمن و قرار داشتن کشور در مسير ترانزيت مواد مخدر و چالش هاي ناشي از بيکاري و بلاتکليفي روشن است اما متوليان و دغدغه مندان مسائل اجتماعي براي برنامه ريزي و اقدامات پيشگيري کننده نيازمند اطلاعات دقيق ديگري نيز هستند که اين گونه اطلاعات حتي به فرض محرمانه بودن نيز بايد دراختيار کارشناسان مورد اعتماد قرار گيرد . وقتي حتي سکونت افراد ناهمگن در يک آپارتمان و ترکيب نامتعارف جمعيتي مي تواند زمينه ساز برخورد و تشديد خشونت در جامعه باشد ، نبايد از تاثير ساير جزئيات غافل بود .

مسلما اگر تعريفي که ما از امنيت داريم جامع و مانع باشد ، اتخاذ تمهيدات پيشگيرانه براي مراقبت از جان مردم در عرصه هاي گوناگون با دقت بيشتري دنبال خواهد شد . گاهي حتي دانستن اين موضوع که افراد گرفتار شده در دام اعتياد ، مشروبات الکلي و همچنين رفتارهاي پرخطر جنسي از لحاظ ميزان ايمان مذهبي ، تحصيل ، برخورداري مادي و جايگاه طبقاتي و محل سکونت در چه وضعيتي هستند مي تواند به تقسيم بندي هايي منجر شود که تصميم گيري را آسانتر مي کند .