وارد حساب کاربری خود شوید

نام کاربر *
کلمه عبور *
مرا به خاطر بسپار

ایجاد یک حساب کاربری

فیلدها با ستاره (*) مشخص شده اند مورد نیاز است.
نام *
نام کاربر *
کلمه عبور *
تائید رمز عبور *
پست الکترونیک *
تأیید ایمیل *
کپچا *
Reload Captcha

    باريک تر از مو  

    توسط اسماعیل عسلی/ سردبیر روزنامه عصرمردم 18 بهمن 1401 175 0
    سرمقاله "اسماعیل عسلی" 18 بهمن 1401         باريک تر از مو
    در دايره ي قدرت گاهي شاهد رواج اصطلاحاتي هستيم که پس از مدتي به تکيه کلام و ترجيع بند سخن مسئولين تبديل مي شود . از جمله ي اين تکيه کلام ها ، " کار فرهنگي " است . هر چند برخي بدون اين که درک واقع بينانه اي از اين اصطلاح داشته باشند آن را به کار مي برند و هدفشان شانه خالي کردن از زير بار مسئوليت پذيرش کم کاري ها در حوزه ي عمل است از اين رو هرگاه با خبرنگار و گزارشگري سمج مواجه مي شوند از لزوم کار فرهنگي براي عبور از برخي چالش ها سخن مي گويند . متاسفانه برخي از افراد که از بد حادثه وارد جرگه ي فعاليت هنري شده اند براي گرم کردن بازار خود از خاصيت نوشدارويي کار فرهنگي سخن مي گويند و صد البته هدفشان ارتقاء سطح فرهنگ نيست بلکه به دنبال پر کردن جيب خود هستند و اسم برخي از کارهاي موهوم و بي خاصيت را کار فرهنگي گذاشته اند در حالي که مثلا با رفتارهاي پر هزينه اي که نام کار فرهنگي به خود گرفته نمي توان براي بي سرپناهان خانه ساخت يا به کنترل گراني ها پرداخت . هنر مي تواند با سياست رفيق باشد اما ازدواج سياست با هنر منجر به تولد فرزنداني ناقص الخلقه خواهد شد چون در ازدواج طرفين نسبت به هم متعهد مي شوند و چنين تعهدي بوي معامله مي دهد و آفت کار هنري است . اما در دنياي رفاقت ، يک رفيق واقعي راهنما و مشاور خوبي براي دوست خود خواهد بود و چه بسا از او انتقاد کند به هر حال بايد ديد منظور از کار فرهنگي چيست ؟ هدف از کار فرهنگي افزايش سطح ذائقه ي مردم ، تنوير افکار عمومي با بهره گيري از گرايش فطري انسان به زيبايي و هنر است. هنرمند در چنين مسيري مي تواند از هر ابزاري براي ايفاي چنين نقشي بهره گيري کند ولي خودش و هنرش نمي تواند ابزار باشد . اثر يک شاعر يا نقاش زماني به مرحله ي تاثيرگذاري مي رسد که مخاطب بتواند بر واقع نمايي اثر هنري مهر تاييد بزند . اصولا بين يک روايت هنرمندانه با روايتي خشک که يک مورخ آن را نقل مي کند تفاوتي از لحاظ محتوا وجود ندارد بلکه امتياز يک اثر هنري در زاويه ديد و کيفيت روايت جذاب و زيباست . فرض کنيم که يک فيلمنامه نويس براي تحريض خانواده ها به فرزند آوري اثري بنويسد و بهترين کارگردان هم با بهره گيري از بازيگران مطرح به توليد آن بپردازد و فيلم به گونه اي تحريک کننده و برانگيزاننده باشد که مخاطب در حال تماشاي آن آرزومند داشتن فرزند و يا فرزندان زياد باشد ولي همين مخاطب زماني که از سالن سينما بيرون مي آيد و واقعيت بيروني را مي بيند دوباره به همان موضع قبلي خود باز مي گردد زيرا احساس مي کند که با خيالپردازي نمي توان به انکار واقعيت ها پرداخت . چگونه امکان دارد که زوجي بيکار و بي سرپناه صاحب 4 فرزند شوند ؟
    يک شاعر و يا مداح هر چقدر هم که در بکار گيري واژه هاي احساس برانگيز مهارت داشته باشد با شعر گفتن و شعر خواندن نمي تواند مشکل رکود و تورم را حل کند لذا اگر شاعري معتقد باشد که براي عبور از مشکلات اقتصادي بايد از شاعران مداح حمايت کرد ، به بيراهه رفته است ! گاهي کار فرهنگي اين است که کار فرهنگي صورت نگيرد زيرا اطلاق فرهنگي بودن بر برخي رفتارها ، مشمئز کننده است !
    در آموزه هاي ديني وظيفه ي هنر توجيه کردن نيست بلکه توصيف کردن است آن هم توصيفي دلپذير و تاثيرگذار از واقعيت بيروني نه چيزي که وجود خارجي ندارد ! ما در مقام توجيه تلاش مي کنيم واقعيت را عين عدالت بدانيم در حالي که وظيفه ي يک هنرمند ، توصيف و تمجيد از عدالتي است که عينيت دارد .
    در آموزه هاي بزرگان دين " بزرگترين تفريح ، کار کردن است " بر همين مبنا مي توان گفت بزرگترين تبليغ و کار فرهنگي درست کار کردن است . وقتي بانوي خانه غذايي بسيار لذيذ درست کرده نه تنها نيازي به تعريف و تمجيد از دست پخت خود ندارد بلکه گاهي از باب شکسته نفسي و تواضع خطاب به ميهمانان مي گويد از غذاي خانه ي خودتان هم بازمانديد . ولي مهمانان با خوردن و لذت بردن از طعم و عطر و خاصيت غذا خواه ناخواه زبان به تحسين مي گشايند . به همين دليل است که سعدي مي فرمايد : مشک آن است که ببويد نه آن که عطار بگويد .
    کار يک هنرمند و فرهنگور بالا بردن سطح توقعات و تلطيف سليقه ي مردم است تا روز به روز خواستار وضعيتي بهتر باشند نه فراخواني آنها به قناعت کردن به آنچه هست . هنرمند آرمانگراست لذا همواره با مناعت طبع به پيرامون خود مي نگرد و به دنبال چيزي بالاتر از آنچه هست مي گردد به همين دليل حتي اگر وارد بهشت هم بشود به نکته گيري خود ادامه مي دهد و آرزويي فراتر از نشستن در کنار جويبار شير و عسل و خوردن انواع ميوه ها و .... خواهد داشت . يک مورخ به دليل اين که الزاما بايد به اصول و استانداردهاي روايت رخدادها پاي بند باشد هرگز وارد ميدان بزرگنمايي و يا کوچک نمايي و کم نگري نمي شود ولي يک کاريکاتوريست به دليل تعهدي که به هنر خود دارد و به دنبال گنجانيدن پيامي ارزشمند در لفاف اثر خود است در چنين چارچوبي نمي گنجد و نگاه منتقدانه را چاشني کار خود مي کند.
    يک مدير دانا مي داند که بهترين تبليغ براي توليدات کارخانه اش اين است که کيفيت کالاي توليدي بالا باشد . برخي از کارخانه ها که به دليل گمنامي کالاي توليدي خود قادر به متقاعد کردن جهانيان براي خريد کالايشان نبودند با بسته بندي کالا و ريختن آن به دريا سعي مي کردند کيفيت کالاي توليدي خود را نشان دهند در نتيجه وقتي کالاي توليدي آنها توسط امواج به ساحل ساير کشورها مي رسيد و از آن استفاده کرده و به کيفيت آن پي مي بردند خريدار آن مي شدند .
    ما هر چقدر هم که در اين باره سخن بگوييم در پايان به اين نکته ي باريک تر ز مو مي رسيم که بهترين تبليغ ، عمل است .
     
    شماره روزنامه:7694
    این مورد را ارزیابی کنید
    (1 رای)
    آخرین ویرایش در سه شنبه, 18 بهمن 1401

    ارسال نظر

    لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.
    از ارسال دیدگاه های نا مرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.
    لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.
    در غیر این صورت، «عصر مردم» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.