در دنیای سیاست دروغ و فریب بخشی از ابزار پیشبرد امور است چرا که مسئولین کشورها به دنبال بیرون کشیدن گلیم مردم خود از آب هستند و اگر دیر بجنبند ، قافیه را باخته اند. همین داستان غزه را در نظر بگیرید که پرمدعاترین رژیم در زمینه ی رعایت دموکراسی و مردم سالاری در غرب آسیا چگونه حق انتخاب فلسطینی ها را برای سکونت در سرزمینی که سالها در آن زندگی کرده اند نادیده می گیرد و حتی حکم دیوان بین المللی لاهه که احکامش برای همگان الزام آور است را شوکه کننده و غیرقابل انتظار توصیف می کند . البته چنین حکمی پیش از آن که محکوم کننده ی نسل کشی در غزه باشد ، تقبیح کننده ی کشورهای حامی اسرائیل است . در حال حاضر راه حل دو کشوری که هم به عنوان یک سند بین المللی به ثبت رسیده و هم کشورهای عربی پیرامون آن اتفاق نظر دارند ملحوظ نظر سازمان ملل است که البته اسرائیل به سادگی زیر بار آن نمی رود زیرا اگر بنا بر پذیرش آن بود این همه هزینه های مادی و اخلاقی را متحمل نمی شد . شاید تصمیم گیری در مورد قدس یا همان اورشلیم دشوارترین تصمیم برای اسرائیل باشد چرا که با توجه به اهمیت این شهر برای یهودیان ، مسیحیان و مسلمانان و تاثیر مالکیت آن در رونق صنعت گردشگری که پس از کعبه مسلمانان بیشترین درآمد زایی را دارد ، چشم بستن بر روی واگذاری آن به فلسطینی ها به زعم جریان های تندرو اسرائیلی گناهی نابخشودنی باشد . اما مسئله این است که ماجرا به اندازه ای پیچیده شده که این بار با توجه به کشتار بیش از 30 هزار فلسطینی بازگشت به نقطه ی اول دشوار باشد و حکام عربی که از سوی مردمشان تحت فشار قرار دارند نتوانند با این مسئله کنار بیایند . در حال حاضر مصر در حال تغییر موضع به نفع فلسطینی هاست و اردن نیز به عنوان متولی بیت المقدس نمی تواند تماشاگر باشد . مقاومت عراق با دستاویز قرار دادن مسئله ی غزه بی محابا به پایگاه های آمریکایی حمله می کند و حتی گاهی حملاتش را به پایگاه های آمریکایی در سوریه هم گسترش می دهد . میدان داری یمن در دریای سرخ ، در واقع واکنشی منطقه ای به جانبداری غربی ها از اسرائیل است و هراس آمریکا فراتر از این که ناشی از واکنش های پراکنده ی گروه های مقاومت باشد بیشتر به ائتلاف جریان های مقاومت معطوف شده که تحقق آن حتی برای حکام عربی هم مخاطره آمیز جلوه می کند .
تبعات جنگ غزه به اندازه ای دامنه دار است که جنگ اوکراین را هم تحت الشعاع قرار داده و هزینه های صرف شده در شرق اروپا را بی نتیجه گذاشته است تا جایی که آمریکا ناچار شد برای گرفتن موافقت ترکیه در بحث پیوستن سوئد به ناتو موضوع تحویل جنگنده های اف 16 را در دستور کار قرار دهد و چهره ی مخدوش شده ی بایدن در عرصه ی سیاست خارجی را ترمیم نماید .
این که روسیه و چین تا چه اندازه از داستان غزه سود برده اند نشان می دهد که نتانیاهو در تصمیم گیری هایش با بایدن هماهنگ نیست و کار را به رسوایی کشانده است . مسلما آمریکایی ها نیز برای قربانی کردن فرزند نامشروع خود که اسرائیل باشد می توانند روی فشار دوستان منطقه ای خود نظیر عربستان حساب باز کنند تا این کشور شکل گیری کشور فلسطینی را شرط برقراری ارتباط با اسرائیل اعلام کند و آفریقای جنوبی هم کار را به دیوان بین المللی لاهه بکشاند .
این گونه که به نظر می رسد نتانیاهو اولین قربانی جنگ غزه است و بایدن در نوبت دریافت ضربه های مهلک ترامپ در این مسئله قرار دارد هر چند ترامپ سخنی به زیان اسرائیل بر زبان نخواهد آورد اما هیچ تعهدی به دفاع از سیاست خاورمیانه ای بایدن نخواهد داشت.
طرف های پیروز در ماجرای غزه کشورهایی را شامل می شود که بدون کمترین هزینه ی مادی و انسانی و اخلاقی به آنچه می خواستند رسیده اند و می توانند به خاطر سکوت یا اتخاذ تصمیمات ملایم از اسرائیل امتیاز بگیرند . مسئله ی دیگری که به عنوان موضوعی داخلی در اسرائیل دنبال می شود ، حاشیه نشینی گروه های تندرو یهودی است که به دنبال ائتلاف با نتانیاهو او را ناگزیر به اتخاذ سیاست های مخاطره آمیز کردند و هژمونی نظامی اسرائیل که به بهای میلیاردها دلار تبلیغات به دست آمده بود را به باد دادند. مسلما دستگاه قضایی در اسرائیل با پیگیری پرونده های مالی نتانیاهو زمینه ی برکناری او را در چارچوب دموکراسی ادعایی مبتنی بر تفکیک قوا به سرانجامی از پیش تعیین شده خواهد رسانید و برای اولین بار مردم جهان شاهد ایجاد تفرقه در بین گروهی خواهند بود که با ایجاد شکاف در بین کشورهای اسلامی آنها را به خود مشغول کردند و زمینه ی سقوط چند رژیم عربی را فراهم ساختند .
اگر ماجرا به همین منوال پیش برود ، حکومت خودگردان هم از چشم فلسطینی ها خواهد افتاد و این امر به پیچیدگی های کار خواهد افزود . زیرا حکومت خودگردان از یک سو با حماس همراهی نکرد و از سویی دیگر جرات همداستانی با اسرائیل را نداشت و با ملغی کردن چندین دیدار حساس سعی کرد به کشتار در غزه واکنش نشان دهد .
در حال حاضر مصر ، عربستان و اردن در موقعیت مناسبی برای همگرایی در بحث تعیین تکلیف جنگ غزه قرار دارند زیرا اقدام آفریقای جنوبی موجب شرمساری اعراب و مسلمانان گردید به طوری که السیسی بلافاصله تحت فشار افکار عمومی اعلام کرد که گذرگاه های منتهی به فلسطین باز است در حالی که قبلا اینگونه نبود و بدون هماهنگی با اسرائیل امکان کمک رسانی وجود نداشت .
در یک نگاه کلی باید گفت که منطقه غرب آسیا به دنبال بازیابی جایگاه تاریخی خود جغرافیای جدیدی را جستجو می کند به طوری که یهودی ها سهمی متناسب پیشینه ی تاریخی خود داشته باشند نه فراتر از آن . باید دید زلزله رخ داده در غرب آسیا خانه ها را بر سر چه کسانی آوار می کند.