با نگاهي ژرف درمي يابيم که در هر رويداد تلخي، جاي خالي افراد کاردان ديده مي شود . وقتي تخريب ساختماني قديمي براي ساخت و ساز موجب آوار شدن ساختماني در همسايگي آن مي شود يعني اين که فردي کاردان و برخوردار از تجربه در کنار کارگران نبوده و همه چيز با شتاب و بدون برنامه ريزي دنبال شده است.وقتي زلزله اي نه چندان شديد خانه ها را بر سر ساکنان آوار مي کند، وقتي سيل ويرانگر، کوهي از لاي و لجن را به راه انداخته و از رهگذر مسلخ و گرداب مي سازد و زماني که توفان تورم همه را با خود مي برد و... در تمامي رويدادهايي از اين دست نهايتا به نقشي که نابجايي ها ايفا کرده اند پي مي بري و از خود مي پرسي آنها که بهترين دوران زندگي خود را در دانشگاه ها سپري کردند تا با کسب دانش و تجربه بتوانند مرهمي بر زخم هاي ناسور شده باشند اکنون کجا هستند ؟. وقتي همه منتقد هستند و در جستجوي مطلوب يعني اشکال کار در جاي ديگر است!
اين که خداوند از ميان صدها هزار انسان افرادي انگشت شمار را براي انجام رسالت پيامبري برمي گزيند يعني او مي داند رسالت را در چه محلي قرار دهد و بار ابلاغ پيام را بر دوش چه کساني بگذارد . وقتي پيامبر(ص) با وجود اين که ابوذر را راستگوترين فرد مي داند اما حاضرنمي شود کاري که نيازمند فکر و برنامه ريزي است را به او واگذار نمايد يعني اين که غير از صداقت و راستگويي، مولفه هاي ديگري هم براي برخورداري از توانايي انجام کار مورد نياز است.
اولين سازواره اي که همزمان با شکل گيري اش در ايران، نظم و دسته بندي و برنامه ريزي را به مفهوم واقعي کلمه با خود به ارمغان آورد، ارتش بود چرا که تا پيش از آن ، زندگي با شيوه هاي سنتي و به دور از برخي ملاحظات و پيچيدگي ها دنبال مي شد . به همين ترتيب جامعه ي ايراني به موازات استقبال از مظاهر نوين تمدن، به سمت سبکي نوين از زندگي سوق داده شد که قاعدتا مي بايد چند ويژگي از جمله سرعت، دقت و نظارت، زمان بندي، برنامه ريزي و تخصص در آن برجسته باشد.
تمامي اينها مولفه هايي بودند که بايد براي همسويي با جهان در حال توسعه ملحوظ نظر قرارمي گرفتند.اما متاسفانه تغيير ابزار نوين با تغيير رفتاري متناسب با فرهنگ استفاده از ابزار همراه نبود که دردي صد ساله است به هر حال بايد بپذيريم که کشورهاي توسعه يافته ظرف سالها تلاش براي عبور از فضاي سنتي به جهان مدرن هزينه پرداخته و بابت اشتباهات خود به پرداخت تاوان ناگزير شده بودند . لذا اگر قرار باشد ما نيز بخواهيم همان مسير طولاني را بدون عبرت گرفتن از اشتباهات آنان طي کنيم تا پنجاه سال ديگر هم به اين قافله نمي رسيم. ترديدي نيست که ما بايد از نقطه اي به نقطه ي بعدي برسيم اما هزينه اي که مي پردازيم نبايد معادل با هزينه اي باشد که پيشگامان اين راه پرداخته اند .
بي شک همواره در برابر راه هاي تازه و ايده هاي نو مقاومت وجود دارد که به انحاء گوناگون خود را نشان مي دهد . مردمي که به اقتضاي نقش تاريخي خود بايد در مسير توسعه در تمام ابعاد اعم از توسعه فرهنگي و اقتصادي و سياسي و اجتماعي گام بردارند با موانعي ريز و درشت مواجه هستند که عبوراز برخي موانع با بهره گيري از تجارب کشورهاي توسعه يافته امکان پذير است و در جاهايي که بايد از پتانسيل هاي بومي و تجارب تاريخي کمک بگيريم نيز نيازمند ميدان داري دانشمندان و فرهيختگان هستيم . در چنين شرايطي مهمترين رسالت افراد تحصيلکرده همراهي با مردم با وجود تمامي کاستي ها و دشواري هاست . رنجش با کوچکترين کم نگري که ريشه در بافت نگاه هاي محافظه کارانه و سنتي دارد و انتخاب راه آسان تر، چاره ي کار نيست بلکه همه بايد بمانند و با همگرايي کارها را پيش ببرند و درک واقع بينانه اي از شرايط خطير کشور داشته باشند .
مسلما ما تا رسيدن به شرايطي که شاهد حاکميت شفافيت 100 درصدي و شايسته سالاري به معناي دقيق کلمه باشيم فاصله ي زيادي داريم اما با انتخاب راه هاي بينابيني و تحمل برخي کژتابي ها مي توان از وارد شدن آسيب هاي بيشتر به اين کشتي در دريايي توفاني جلوگيري کرد .
ما در شرايطي با دشوارترين چالش هاي اقتصادي و اجتماعي و فرهنگي دست و پنجه نرم مي کنيم که شاهد ايجاد تغييرات محسوس در صف بندي هاي جهاني هستيم . بحث جابجايي قدرت ها و ظهور قدرت هاي جديد همواره بحران هاي بزرگي نظير جنگ هاي جهاني را بر ساکنان کره زمين تحميل کرده است . اگر چه از چندين سال پيش تحليلگران بين المللي منتظر يک رودررويي ناگزير بين شرق و غرب بودند اما عواملي دست به دست هم دادند و به سرعت وقوع اين مواجهه افزوده اند و ما که به تازگي طولاني ترين جنگ منطقه اي را با پيامدهاي ناخوشايندش پشت سر گذاشته ايم با توجه به تحريم ها و دگرگوني هاي پيش رو در منطقه بيش از هر زمان در تاريخ کشورمان نيازمند تعقل ، همگرايي ملي، اعتماد به نفس و کار و تلاش هستيم و ديگر تاب و تواني براي دامن زدن به بازي هاي جناحي، انحصارطلبي و سهم خواهي و مديريت ناکارآمد نداريم.
امروزه کساني هستند که نظير آن دو جوان ايجي براي رهانيدن ساحل نشينان سبکبار از هجوم سيلي که در راه است خود را به آب و آتش مي زنند و بدون اعتنا به سخنان درشتي که به آنها حواله مي شود در مسير خود همه را به چاره جويي فرا مي خوانند .
صد البته که نااميدي چاره ي کار نيست اما تکيه بر بالش خوش خيالي و دل بستن به سخنان نخ نما شده و حقير توصيف کردن دشمن هم حد و اندازه اي دارد. ما در منطقه اي مين گذاري شده حرکت مي کنيم که هر گام حساب نشده اي مي تواند مخاطره آميز باشد. تنها با ره توشه اي از تجارب تاريخي و با پذيرش پيشاهنگي خردمندان عرصه اقتصاد و فرهنگ و استقبال از شايسته سالاري مي توان قالي خوش بافت و گلرنگ ايران را از آب گل آلود آشوبي که جهان را در بر گرفته است بيرون کشيد.