وارد حساب کاربری خود شوید

نام کاربر *
کلمه عبور *
مرا به خاطر بسپار

ایجاد یک حساب کاربری

فیلدها با ستاره (*) مشخص شده اند مورد نیاز است.
نام *
نام کاربر *
کلمه عبور *
تائید رمز عبور *
پست الکترونیک *
تأیید ایمیل *
کپچا *
Reload Captcha

    ترميم زخم پيري جمعيت در سايه ي احساس هم سرنوشتي

    توسط اسماعیل عسلی/ سردبیر روزنامه عصرمردم 20 فروردين 1402 160 0
    سرمقاله "اسماعیل عسلی" 20 فروردین 1402          ترميم زخم پيري جمعيت در سايه ي احساس هم سرنوشتي
    بحران پيري جمعيت به عنوان عاملي بازدارنده در برابر بروز کارکردهاي اصلي يک جامعه در بسياري از کشورهاي جهان به عنوان معضلي که بايد براي آن چاره انديشي شود مطرح است . حتي برخي از کشورها ي توسعه يافته که از رهگذر جذب نيروهاي جوان مهاجر قادر به جبران کمبود بخشي از نيروهاي جوان هستند نيز دغدغه مندان را در اين خصوص به چاره انديشي واداشته اند چه رسد به کشورهايي که با صدور جمعيت جوان و تحصيلکرده مواجه هستند .
     تغيير سبک زندگي ، کاهش ميل به ازدواج ، سقط جنين ، فاصله ي زياد ازدواج تا اولين فرزندآوري ، افزايش سن ازدواج ، مهاجرت ، فروپاشي بنيان خانواده و کاهش امکان تولد فرزند از جمله عواملي هستند که شيب پيري جمعيت را تندتر مي کنند .
    پيري جمعيت موجب از دست رفتن جمعيت مولد خواهد شد که روي توسعه و رشد اقتصادي تاثير منفي خواهد گذاشت و روند پويايي اقتصادي را کند خواهد کرد و نهايتا به ايجاد بحران هويتي مي انجامد و تبعات امنيتي نيز خواهد داشت که جبران آن زمانبري بالايي دارد.
    پيري جمعيت موجب نياز به نيروي خارجي و مهاجر مي شود و به رواج اشتغال نيروهاي غيربومي مي انجامد که کشور را در معرض مخاطرات امنيتي قرار مي دهد زيرا با غلبه ي جمعيت کارآمد غير بومي ديگر از وجود احساس هم سرنوشتي خبري نخواهد بود .
    ناگفته نماند در کشورهايي که وحدت ملي با مذهب و دين گره خورده ، برهم خوردن توازن جمعيت که از نتايج پيري آن است ، پيگيري سياست هاي مبتني بر باورهاي مشترک را غيرممکن مي کند و وحدت رويه ملي را با چالش جدي مواجه خواهد ساخت  !
    در ميان کشورهايي که با بحران پيري جمعيت مواجه هستند هم کشورهاي توسعه يافته وجود دارند و هم در حال توسعه و جهان سومي لذا نمي توان از تنگناهاي معيشتي و اقتصادي به عنوان علت تامه پيري جمعيت ياد کرد
    بازدهي پايين فعاليت کشاورزي و دامداري در کشورهايي که با خشکسالي زنجيره اي مواجه مي شوند ، مهاجرت به حاشيه ي شهرهاي بزرگ را اجتناب ناپذير جلوه مي دهد و خانواده هاي مهاجر که قبلا به فرزندان به عنوان نيروي کمکي نگاه مي کردند ديگر انگيزه اي براي فرزند آوري بالا ندارند لذا چنين مسئله اي نيز مي تواند به پيري جمعيت دامن بزند .
    آنچه دغدغه مندان را در ايران به چاره انديشي در برابر بحران پيري جمعيت واداشته در نگاه اول به حراست از هويت ملي باز مي گردد چرا که برخورداري از ريشه ي مشترک قومي، تاريخي ، تمدني ، انديشگاني و ديني و مذهبي براي احساس هم سرنوشتي و وحدت رويه در مواجهه با تهديدهاي دروني و بيروني اثرگذاري غيرقابل انکاري دارد . طبيعتا ترس از تاثير پيري جمعيت بر احساس امنيت نيز از تبعات چنين نگاهي است  !
    ما نمي توانيم منکر دست و پا زدن جامعه ي ايراني بين سنت و مدرنيسم و تاثير آن بر کاهش زاد و ولد باشيم چرا که رويکرد به مدرنيسم آبشخور اصلي تغيير سبک زندگي است هرچند تلاش براي بازآفريني فضاي سنتي با هدف ترميم زخم پيري جمعيت هم چالش برانگيز است و هم موفقيت آميز نخواهد بود لذا در چنين شرايطي بايد از راهکارهاي مبتني بر نوآوري با نيم نگاهي به ايجاد احساس هم سرنوشتي بهره برد . ناگفته نماند که رانت بازي ، خويشاوند سالاري ، فساد اقتصادي و شکاف طبقاتي و رفتارهايي که به وحدت ملي آسيب مي رساند موجب از بين رفتن احساس هم سرنوشتي در بين آحاد مردم مي شود  !
    ترديدي نيست که آنچه يک جامعه را با هر ترکيب و ساختاري سر پا نگه مي دارد ، احساس هم سرنوشتي است به اين معنا که اکثريت قريب به اتفاق مردم به اين باور برسند که سرنوشت مشترکي در انتظار آنهاست . مسلما با احياي احساس هم سرنوشتي که در جريان ناکارآمدي و سوء مديريت و ترويج فساد آسيب زيادي ديده مي توان با کمترين هزينه و بيشترين دستاورد به جنگ پيري جمعيت رفت. رويکردي که تاثير آن به مراتب بيشتر از برخي راهکارهاي کم اثر و هزينه بر و دستوري است . اين که ما دوران مرخصي زايمان را افزايش دهيم و سياست هايي را در پيش بگيريم که زنان بيشتر وقت خود را در خانه بگذرانند و به مادرهاي جوان کمک هزينه بپردازيم و به تبليغات دائمي براي ترغيب خانواده هاي جوان به فرزند آوري دل خوش کنيم ، تنها به عنوان راه حل کمکي مي تواند مطرح باشد و بدان مي ماند که بخواهيم خودرو فاقد بنزين را هل بدهيم !
    اگر تاملي نتيجه بخش و هدفمند بر بسياري از عوامل پيري جمعيت در جامعه داشته باشيم مي توانيم به نقش کاهش احساس هم سرنوشتي در بي تفاوتي نسبت به آنچه در حال روي دادن است پي ببريم . نمونه ي بارز آن مهاجرت است که کشوررا از نيروهاي انساني تحصيلکرده و يا ثروتمند و سرمايه گذار خالي مي کند .
    در جامعه اي که احساس هم سرنوشتي موج مي زند هر رفتاري يک پيوست ملي نيز دارد . حتي ازدواج و فرزند آوري . اگر شرايط به گونه اي باشد که تولد يک فرزند براي زن و شوهر فراتر از جنبه هاي عاطفي و احساسي و غريزي ، يک رويداد ملي تلقي شود که بر تمامي شئونات کشور تاثيرمي گذارد، ديگر نيازي به تبليغات و حتي دادن برخي امتيازات ترغيب کننده هم نيست . در جامعه اي که شاهد تفاوت انگيزه ها براي رفتارهاي مشابه در بعد فردي و حتي اجتماعي هستيم نمي توانيم از وجود احساس هم سرنوشتي دم بزنيم .
    از جمله نشانه هاي وجود احساس هم سرنوشتي در يک جامعه اين است که قانون گذاري ها و رفتارها و مناسبات اقتصادي و تعاملات اجتماعي در خدمت هدفي واحد و آرماني باشد . در چنين شرايطي شاهد افزايش برآيند نيروهاي وارد شده بر يک نقطه و رسيدن به اهداف والا از جمله حراست از جواني جمعيت خواهيم بود.
    اين که همه به تبعات ويرانگر روند پيري جمعيت اذعان داشته باشند و در عين حال شاهد گونه اي همگرايي براي مقابله با آن نباشيم معنايي جز اين ندارد که احساس هم سرنوشتي در جامعه ي ما آسيب ديده و نيازمند ترميم است . شکي نيست که در سايه سار احساس هم سرنوشتي نه تنها مي توان با پديده ي پيري جمعيت مقابله کرد بلکه قادر خواهيم بود بر بسياري از چالش هاي اجتماعي فائق آييم .
     
    شماره روزنامه:7731
    این مورد را ارزیابی کنید
    (1 رای)
    آخرین ویرایش در یکشنبه, 20 فروردين 1402

    ارسال نظر

    لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.
    از ارسال دیدگاه های نا مرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.
    لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.
    در غیر این صورت، «عصر مردم» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.