وارد حساب کاربری خود شوید

نام کاربر *
کلمه عبور *
مرا به خاطر بسپار

ایجاد یک حساب کاربری

فیلدها با ستاره (*) مشخص شده اند مورد نیاز است.
نام *
نام کاربر *
کلمه عبور *
تائید رمز عبور *
پست الکترونیک *
تأیید ایمیل *
کپچا *
Reload Captcha

    عاشقانه ها

    توسط محمد عسلی/ مدیر مسئول روزنامه عصرمردم 21 فروردين 1402 185 0
    سرمقاله "محمد عسلی" 21 فروردین 1402         عاشقانه ها
    دستي است بر کلنگ و اراده اي که آن را بلند مي کند و فرود مي آورد تا زمين را بشکافد و چشمي که خاک را مي کاود شايد گم کرده اي پيدا شود و شايد هم که نه!
    دستي است بر بيل و پايي که همراهي مي کند تا باغچه اي آماده شود و بذري به اميدي که سبز شود تا ناني به کف آيد و دست هايي به سوي آن دراز شوند شايد از پس آن رنجي که تحمل مي شود و آرامشي، خوابي و آرزويي براي بامدادي که خورشيد روي نمايد و چشمي به آسمان باز شود و احساس شود در ورودي حياطي که بند کفش ها بسته مي شوند و دکمه هاي پيراهني در شکاف هاي جامه جا خوش کنند.
    دستي است و انگشتان تعليم ديده اي که مي توانند به خوبي بچرخانند مهره هاي آهني را که مي دوزند آهن پاره هاي قالب ديده را با چشماني به عادت، باز تا چهار چرخه اي بپيمايد راه هاي دراز را که طلب مي کنند، آب، نان و قوتي که به قولي در کارند و دويدني سيري ناپذير به وقت عمر راننده اي که از گردش زمانه آموخته است دويدن ها را.
    چشمي است که روي صفحه سفيد کاغذ، کلمات را به انتخاب برمي گزيند با نقشي که دنبال مي کند اسب تيزرو احساس را تا نشان دهد که آدمي چقدر ظالم، مظلوم، گستاخ و مهربان است و همه عمر در تضادي نهان و آشکار از آدم ديگري مي ربايد، نان را احساس را، آدميت را و مهرباني را...
    و وقتي مي ميرد دنباله ماجرا را ديگري دنبال مي کند تا قيام قيامت و آنگاه که زمين مي چرخد چه چرخيدني!
    اسبي است و سواري که بر روي زين نشسته و پاي مي فشارد تا به تاخت نمايشي از قدرت خان را به چشم زارع در حال کار بکشد تا محصول بييشتري را در حال داشتن و نداشتن توليد کند و اسارت داوطلبانه را براي همه عمر رقم زند... دستي است که مي چرخاند فرمان چهار چرخه اي را در چهارراه هاي چه کنم براي يافتن مسافري که از هر سوي رانندگان ديگري جلو پاي او مي ايستند و دست ديگري که بلند مي شود به علامت نه!
    زباني است و دهاني باز تا حرف هايي از آن در گوش هاي مفت فرو رود شايد احساسي، خشمي، خواسته اي، آرزويي و انتظاري در انتظار بمانند و اميدي براي فردا و فرداهاي ديگر وعده داده شوند. شايد هم که نه!
    قلم هايي که به قضاوت احکامي صادر مي کنند از پس اراده اي تا درهاي زندان به روي خاطيان باز شود و يا آزادي دربند شده اي را رقم زنند به صواب يا به عقاب!
    و همين ديروز در حاشيه شمالي قله طاسک پيرمرد آفتاب سوخته اي را ديدم که نهالي در دل زمين مي کاشت و مي گفت درختان گردويي که چهل سال قبل کاشته شش سال است سرما بي رحمانه غنچه هايش را سوزانده و محصولي نصيب من و خانواده ام نشده. گفتم حال چه مي کاري گفت: گردو
    نگاهي به خورشيد داشت و نظر اندازي که بارقه اميد را در چشمانش به آرزوي باراني براي رويشي ديگر نويد مي داد.
    آن دست هاي گلين از پس گذر از 60 سال هنوز جان داشته و به راه بودند. ولي دست هاي لاغر اندام جوانکي که در کنار اتومبيل شاسي بلند گران قيمت ايستاده بود و دکمه هاي گوشي موبايلش را جابه جا مي کرد مي لرزيد با آن چهره زرد آفتاب نديده و چشم بر آسمان ندوخته!
    دستي مي بينم که در چهار ديواري ساختمان اداري، قلمي را مي چرخاند و انديشه اي را رقم مي زند تا دستمزد ملتي را در لحظه به غارت برد به اميد فراري به آن طرف مرزها براي گذران بقيت عمر در کانادا چونان خاوري که هويت باختري را بر خاوري ترجيح داد و مي بينم که ميدان داري در فروش سبزي خوراکي به آن قدرت رسيده که در کاخ به زندگي اشرافي عادت کرده چنانکه دست هايش نه بوي سبزي مي دهند و نه آثاري از سبزي دارند. لباس هايي به روز با عطر و بويي فرانسوي بر تن مي کند و از کنار اتومبيل پيکان استاد و تنها دکتراي سازه دانشگاه شيراز با غرور و به تاخت عبور مي کند.
    به قول حافظ :
    اسب تازي شده مجروح به زير پالان
    طوق زرين همه بر گردن خر مي بينم
    و اگر عاشق ها بذر عاشقانه ها را در مزرعه احساس نمي کاشتند و دست ها به صداقت به کار نمي آمدند اميدي به سلامت نمي بود اما پيرمردي که گردو مي کاشت مرا به سلامت جامعه اي که به دور از نگاه ما شهري ها دست هايش را در دل خاک فرو مي کرد اميدوار نمود.
    والسلام
     
    شماره روزنامه:7732
    این مورد را ارزیابی کنید
    (1 رای)
    آخرین ویرایش در دوشنبه, 21 فروردين 1402

    ارسال نظر

    لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.
    از ارسال دیدگاه های نا مرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.
    لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.
    در غیر این صورت، «عصر مردم» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.