با توجه به منابع متعدد تاريخي نوشتن پيرامون شخصيت امام علي (ع) چندان دشوار نيست چرا که اکثريت قريب به اتفاق مذاهب اسلامي در مورد ويژگي هاي شخصيتي ايشان اتفاق نظر دارند . آنچه موجب انشعاب ديدگاه ها پيرامون علي ابن ابي طالب مي شود نتيجه گيري معطوف به جايگاه عيني ايشان است . پيشگامي علي (ع) و پيوستن به پيامبر (ص) و پيروي از او در سخت ترين شرايط ، شاگردي ايشان نزد پيامبر (ص) از دوران کودکي تا رحلت حضرت محمد (ص) ، اقرار و اذعان سه تن از خلفاي راشدين به برتري علمي و دانش علي (ع) و بهره گيري از اشراف ايشان بر معاني قرآني و شان نزول آيات در نشست هاي مشورتي ، نقش تعيين کننده ي علي (ع) در جنگ بدر ، احد ، خندق و خيبر که اگرچه جايگاه ايشان را به عنوان يک جهادگر بي نظير نسبت به ديگران ممتاز ساخت اما موجب ايجاد کينه هاي عميقي شد که بعد ها در رويدادهاي گوناگون خود را نشان داد . نسبت ايشان با پيامبر (ص) به عنوان پسر عمو و داماد چندان حائز اهميت نيست چرا که علي (ع) هرگز براي دفاع از صلاحيت خود براي تصدي امر پيشوايي مسلمين به آنها اشاره نکرده است . از جمله ويژگي هاي بارز امام علي (ع) انعطاف ناپذيري او در اجراي فرامين الهي است که هر چه از رحلت پيامبر فاصله مي گيريم تحت تاثير وابستگي هاي قبيله اي و تعصبات عربي کمرنگ تر مي شود . امام علي (ع) شخصيتي انتقاد پذير و اهل مشورت بود و اگر چه در زمان پيشوايي ايشان شاهد بيشترين منازعات داخلي بوديم اما امام علي (ع) هرگز در هيچ يک از جنگ ها پيشگام نبود بلکه تنها پس از اتمام حجت و حصول اطمينان از بي تاثيري نصايح بر طرف مقابل مبادرت به جنگ مي کرد . امام علي (ع) هرگز براي خود و فرزندان خود به دليل نسبتي که با پيامبر (ص) داشتند امتيازي قائل نبود و حتي در دوران پيشوايي خود نيز به بستگان نزديک خود مسئوليتي واگذار نکرد و در يک مورد حتي از انتصاب يکي از فرزندان عباس به والي گري اظهار پشيماني کرد زيرا او بر خلاف مصلحت مردم رفتار کرده بود . حضرت علي (ع) همان گونه که مردم را نصيحت مي کرد از مردم حرف شنوي داشت و دليل اصلي پذيرش خلافت پس از قتل عثمان را اصرار مردم عنوان کرد و بر اين باور بود که خلافت در نزد او به اندازه ي عطسه ي يک بز هم ارزش ندارد . امام علي (ع) هرگز براي خود و بستگان و نزديکانش در زمان بروز اختلاف و نياز به داوري و قضاوت دادگاهي ويژه تشکيل نداد و حتي زماني که بر سر مالکيت زره با فردي عادي اختلاف پيدا کرد مانند شخصي معمولي در محضر قاضي حاضر شد و حتي زير بار اين موضوع هم نرفت که قاضي نام او را با کنيه بر زبان بياورد و نام طرف مقابلش را بدون کنيه ذکر کند .
علي (ع) اهل کار و فعاليت و ابداع و نوآوري بود و هرگز بابت ايراد سخنراني و پاسخگويي به پرسش هاي مردم از آنها چيزي طلب نکرد و حتي در زماني که طرف مشورت 3 خليفه ي اول بود مانند يک کارگر در نخلستان عرق مي ريخت و چندين قنات احداث کرد و چندين هکتار نخلستان را به دست خود راه اندازي کرد و کارآفرين و فعال بود و نه تنها دست گيرنده اي نداشت بلکه به بذل و بخشش معروف بود .
در هيچ کجاي تاريخ ثبت نشده است که شخصي به دليل انتقاد از ايشان دستگير و يا زنداني شده باشد . گاهي برخي از مخالفانش حتي در حال نماز با خواندن آياتي که داراي تعريض و تعبير خاصي بود ايشان را مورد هجمه قرار مي دادند و ايشان تنها با استدلال و منطق محکمي که داشت پاسخ مي گفت .
با ابن ملجم مرادي که ايشان را در مسجد کوفه مورد حمله قرار داد آن گونه عادلانه رفتار کرد که نقل زبان ها شد و به عنوان معيار و الگو در تاريخ ثبت گرديد .
قضاوت هاي علي (ع) به اندازه اي دقيق و مبتني بر آموزه هاي قراني بود که تاکنون چندين کتاب در اين زمينه توسط مسلمانان انديشمند اعم از شيعه و اهل سنت نوشته و به چاپ رسيده است .
شايد براي برخي اين پرسش مطرح باشد که چرا در زمان خلافت علي (ع) جامعه ي اسلامي دچار چند دستگي شد و ايشان علي رغم برخورداري از صلاحيت پيشوايي و همچنين عدالت ورزي و دانشوري نتوانست اکثريت مسلمانان را از افتادن در مسير غلط بازدارد . صاحب نظران بر اين باور هستند که گرايش به اشرافيگري و غوطه ور شدن بسياري از مسلمانان در رفاه حاصل از فتوحات و گسيل غنايم به دنبال فتح ايران و روم و مصر و حبشه ويمن و تعصب عربي که اين پيروزي ها را به عرب بودن خود نسبت مي دادند نه منطق اسلامي و همچنين تبعيت از سنت هاي رايج در ايران و روم براي فرمانروايي و از همه مهمتر نژاد پرستي موجب گرديد که روز به روز از ميزان دوستداران عدالت علي کاسته شود و کساني امثال معاويه بتوانند ميدان داري کنند . مسلما اگر علي (ع) اهل سياست ورزي عاري از انصاف و رسيدن به هدف با هر وسيله اي بود ، نتيجه کار آن نمي شد که حتي قادر به تامين امنيت شهر کوفه هم نباشد ولي ايشان بر اين باور نبود که مي توان دين را در پاي فرومانروايي قرباني کرد و به مسلخ فرستاد . اگر ما پس از 14 قرن با سرفرازي از علي (ع) سخن مي گوييم به اين علت است که او يک مسلمان تمام عيار و ششدانگ بود که به ايمان خود خيانت نکرد . او آزاده اي بود که هر انساني با هر دين و مذهبي در برابر فضائلش سر تعظيم فرود مي آورد و او را بزرگ مي دارد . همين فضائل بود که بهترين پايان را براي او رقم زد و با خرسندي از چنين عاقبتي با جهان وداع کرد . وداعي باشکوه .