مي گويند جذب بازيکنان اسطوره اي اما پا به سن گذاشته در باشگاه هاي عربي بيشتر به دليل مخاطبان پرشماري است که در فضاي مجازي دارند . از اين گفته مي توان به اين نتيجه رسيد که فضاي مجازي بيش از آنچه برخي تصور مي کنند اهميت دارد . بسياري از نويسندگان ستون و مقاله در روزنامه ها نيز ترجيح مي دهند که مطالب آنها در فضاي مجازي مورد توجه قرار گيرد . شايد به همين دليل است که اغلب آگهي هاي تبليغاتي به فضاي مجازي منتقل شده اند به طوري که حتي شما وقتي سوره اي از قران را جستجو مي کنيد در کنار آن با آگهي هايي برخورد مي کنيد که کوچکترين سنخيتي با موضوعي که جستجو کرده ايد ندارد .
واقعيتي که امروز در فضاي مجازي با آن مواجه هستيم در گذشته هم وجود داشته است . به هر حال در هر زماني جايي يا وسيله اي براي شنيده شدن صداي مردم وجود داشته است . کساني که بالاي شصت سال سن دارند و در زمان رونق سينما از تماشاگران پر و پا قرص آن بوده اند مي دانند که قبل از شروع فيلم چقدر آگهي پخش مي شد. به هر حال سينما در آن زمان پر مخاطب بود .
الصاق آگهي روي تابلوهاي واقع در تقاطع هاي شلوغ هم مويد اين ادعاست . زماني بود که شما براي پيدا کردن اشخاصي که دنبال آنها بوديد به قهوه خانه ها مي رفتيد اما هم اکنون بايد در فضاي مجازي به دنبال آنها باشيد! فضاي مجازي به يک تريبون عمومي تبديل شده است و بسياري به آن خو گرفته اند و به بخشي از زندگي آنها تبديل شده است . از چند ماه پيش به اين طرف که دسترسي به وات ساپ و اينيستاگرام و ساير سايت ها دشوار گرديد بسياري از مردم مبادرت به خريد فيلتر شکن کردند و اين ممنوعيت هيچ حاصل و نتيجه اي نداشت جز اين که فروشندگان فيلترشکن ميلياردها تومان پول به جيب زدند .
ممنوعت استفاده از پيام رسان هايي نظير وات ساپ براي بسياري از مردم خصوصا جوانان شباهت زيادي به ممنوعيت استفاده از اکسيژن را داشت و بدان مي مانست که مردم براي استفاده از اکسيژن ممنوع شده مبادرت به خريد کپسول اکسيژن کنند !
ظهور فضاي مجازي به منزله ي باز شدن پنجره اي براي گفت و گو بود چرا که تا پيش از آن همه ي مردم به تريبون هاي عمومي دسترسي نداشتند تا بتوانند اظهار وجود کنند و کساني که عنوان سخنگوي مردم را زينت بخش نام خود کرده بودند به دليل برخي ملاحظات و محدوديت ها ناگزير به نگاه گزينشي بودند که پاسخگوي نياز مردم نبود . البته سخن گفتن از فضاي مجازي به عنوان يک فرصت بي نظير بدان معنا نيست که بخواهيم آسيب هاي ايجاد شده در اين فضا را انکار کنيم . پر واضح است که از هر چيز خوبي مي توان سوء استفاده کرد کما اين که مي توان از علاقه ي مردم به موسيقي و آواز براي توليد ترانه هاي مستهجن بهره برد . اما وجود چنين آسيب هايي در فضاي مجازي توجيه کننده نفي آن نيست .
در گذشته هاي دور افراد علاقمند به آشنايي با اخلاق و آثار بزرگان علم و ادب گاهي زحمت سفرهاي طولاني و پر خطر را بر خود هموار مي کردند و چه بسا چند سال براي استفاده از محضر يک دانشمند ناگزير به ماندگاري در يک شهر دور از زادگاه و موطن خود مي شدند اما اکنون امکان دسترسي روزآمد به آثار علمي ، سخنراني ها و شرکت در کنفرانس ها وجود دارد و بدون ترديد ، جهان در 20 سال آينده شاهد تحولات شگرف فرهنگي و علمي خواهد بود و نسلي که هم اکنون دوران طفوليت را پشت سر مي گذارد در آينده اي نه چندان دور دنيا را به گونه اي ديگر خواهد ديد و خواهد خواست لذا مقاومت در برابر چنين رويداد اجتناب ناپذيري به منزله باد پيمودن و آب در هاون کوبيدن است .
گاهي شنيده ميشود که مي گويند اين نسل دين گريز است و نسل هاي قبلي در برابر آنچه مي شنيدند مطيع بودند . در حالي که چه بسا قديمي ها اساسا دريافت و برداشت درستي از آنچه مي شنيدند نداشتند و به قول استاد مطهري هرهري مذهب بودند و پرسشي هم که چالش برانگيز بود مطرح نميکردند . اين مزيت نيست که کسي پيرامون آنچه مي بيند و مي شنود پرسشي و اعتراضي نداشته باشد . نسل هاي بعدي بي شک فرزندان زمانه ي خود خواهند بود و مسلمأ که در جريان بده و بستان هاي فرهنگي شاهد ريزش ها و رويش هاي فراوان خواهيم بود تا جايي که نمي توان از افراد انتظار داشت که رفتاري مانند رفتار گذشتگان خود داشته باشند . مشکل شکاف بين نسلي به کساني برمي گردد که ادعاي پاسخگويي و تبيين دارند اما حاضر نيستند دانش خود را روزآمد کنند و اهل تفقه در دين باشند به همين دليل تنها به تخطئه و تکفير بسنده مي کنند در حالي که بزرگان دين سيره و سلوکي ديگر داشتند . وقتي باران پرسش ها باريدن مي گيرد و از کوه ها سرازير مي شود رودها شکل مي گيرند و هنگامي که رودخانه ها به هم مي پيوندند سرنوشتي جز رسيدن به دريا ندارند و جريان تند رود خيلي چيزها را از سر راه خود کنار مي زند و دريا بيش از پيش جلوه گري مي کند و تلاقي موج ها با يکديگر موج هايي بزرگتر را ايجاد مي کند و امواج کوچک دچار استحاله مي شوند و اين دگرديسي ها تا آنجا ادامه پيدا مي کند که برآيند تعاملات علمي و فرهنگي انسان هاي پويا و انديشمند نهايتا به ظهور تمدني جديد بيانجامد .
اگر تا ديروز اين امکان وجود داشت که بتوان مانع دسترسي انسان هاي زيستمند در برخي از نقاط جغرافيايي به وسايل ارتباطي شد از اين پس روند رو به رشد هم سخني ، همزباني را به دنبال خواهد داشت و تداوم همزباني ، همدلي را نويد مي دهد و همدلي پتانسيلي دارد که کم کم خطوط قراردادي کشيده شده بين انسان ها که بوي رنگ و نژاد و پول و قدرت مي دهد را کمرنگ و محو مي کند .
شايد دنياي فرداي پيش رو ديدني تر و قابل تحمل تر از دنياي امروز باشد.
دنياي پيش رو ، تلخ يا شيرين ، تيره يا روشن و ... هر چه باشد . گريز ناپذير است .