تقريبا 10 ماه مانده به دوره دوازدهم انتخابات مجلس شوراي اسلامي. هر چند عرف حکومت هاي مردم سالار اين است که فعاليت احزاب از ديرباز تعيين کننده ديدگاه نامزدهاي انتخاباتي است و مرتبا در جريان سخنراني ها و جلسات حزبي و مصاحبه هاي مطبوعاتي عملکرد دولت ها مورد نقد و بررسي قرار مي گيرد. اما نظر به اينکه در کشور ما احزاب فعالي حضور ندارند و معمولا در فاصله تعيين شده براي تبليغات انتخاباتي نامزدها فرصت حضور و اعلام نظر دارند هم مطبوعات و هم مردم کمتر به شناخت ديدگاه و عملکردهاي گذشته نامزدهاي انتخاباتي آگاه مي شوند و براساس عرف گذشته شور و حال انتخاباتي توسط قوميت ها و بيشتر در ميان آنها سر و صدا دارد و در کلانشهرها آن اتفاق مهمي که در شأن انتخابات مجلس شوراي اسلامي همانند سالهاي اول انقلاب باشد نمي افتد.
پس جا دارد براي آماده سازي اذهان و افکار عمومي بدون ذکر نام نامزد خاصي در راستاي تبيين اهميت جايگاه مجلس قوي و خردورز، افکار عمومي را تحت تأثير قرار داد و برخلاف تبليغات جهت داري که از طرف مخالفان نظام و دشمنان مي شود شرايطي فراهم کرد که مردم نسبت به انتخاب اصلح حساس شوند و متوجه ضرر انتخاب افراد ناکارآمد بشوند.
طبيعي است به هر ميزان رقابت هاي انتخاباتي بين افراد باتجربه، تحصيلکرده، صاحب نظر و مردم آشنا صورت گيرد هم حضور مردم بيشتر خواهد شد و هم نامزدهاي قوي تر با کسب آراء بيشتر راهي مجلس مي شوند.
بالطبع ميدانداري دانشگاه ها و حضور دانشجويان و فعاليت خودجوش آنان مي تواند بازار انتخابات را گرم کند، فرهنگيان، اصناف، کارگران و ديگر اقشار مردم نيز هر يک به نوعي تشويق مي شوند دست به انتخاب بزنند. اگر باز هم مسئله شوراي نگهبان و تأييد افرادي باشد که سابقه فعاليت مثمرثمري نداشته اند و کساني با هزينه و صرف پول هاي کلان ديگ و اسباب راه اندازي کنند و وعده هاي نشدني بدهند باز هم مجلسي خواهيم داشت که نتواند به رسالت و وظيفه خود عمل کند. اما اگر راه هايي باز شوند که فرصتي براي نامزدهايي ايجاد شود که هنوز خود را محک نزده اند که چند مرده حلاجند به دور از بعضي سخت گيري هاي غيرمنطقي طبعا حضور بيشتري از مردم را در انتخابات آينده خواهيم داشت.
اينکه چه بايد کرد و چگونه و کي فرصت را به مردم بدهيم تا نسبت به انتخابات حساس شوند و به شأن و اهميت مجلس بيش از پيش پي ببرند همه کساني که دستي بر آتش دارند مي بايد حضوري فعال داشته باشند و صرفا به همان هفته تبليغات بسنده نکنند.
آنچه مهم است اينکه بيشتر افکار عمومي را تحت تأثير اهميت قانون اساسي و مفاد آن قرار دهيم.
هيچ شک نبايد داشت که اگر در يک بررسي و پژوهش مشخص شود درصد بالايي از مردم ما از قانون اساسي و محتويات مترقيانه آن بي اطلاع هستند، همانگونه که نسبت به بسياري از وقايع مثبت هم بي اطلاعند لازم مي آيد که افکار عمومي در اين خصوص توجيه شوند. زيرا به صورت حرفه اي نه دولت و نه ديگر قواي مملکتي در معرفي و تشريح شرايطي که با آن مواجه بوده اند کار کارشناسي نکرده اند و حتي در موضع دفاعي هم نتوانسته اند يا نخواسته اند از ابزارهاي رسانه اي موجود استفاده مطلوب نمايند.
گذشته از ضعف هاي مديريتي، ندانم کاري ها، به کارگيري کساني که در جايگاه واقعي خود نيستند و انتخابات و انتصابات غيراصولي و غير کارشناسانه که مي بايد توسط احزاب يا نامزدهاي انتخاباتي نقد و تحليل شود اگر دولت کار مثبتي هم انجام داده جاي طرح و بحث دارد.
اگر اذهان و افکار عمومي تحت تأثير تبليغات سوء و يا حتي صادقانه فضاهاي مجازي قرار دارد مي توان به گونه اي پاسخي براي تمامي ايرادها و اتهامات داشت و خلاء بي پاسخي را رفع کرد. کافي است فضايي ايجاد کنيم که اهميت مجلس بيش از پيش مطرح و مطمع نظر باشد.
فرصتي باقي است اگر هوشيار باشيم و فقط به همان يک هفته مجاز تبليغات انتخاباتي دل خوش نکنيم. اينکه چه بگوئيم، چه نگوئيم، چگونه بگوئيم و چه زماني مخاطبان را مورد خطاب قرار دهيم کار حرفه اي و تجربي در حوزه انتخابات اصلح است. اميد که از همين امروز در انديشه و عمل باشيم که فردا خيلي دير است.
والسلام