سرمقاله "اسماعیل عسلی" 3 خرداد 1402 آزادسازي خرمشهر رويدادي فراموش نشدني
جنگ هشت ساله قله اي بلندتر از سوم خرداد سال 61 ندارد چرا که دراين عمليات يگان هاي وابسته به ارتش و سپاه و نيروهاي مردمي در سايه ي همگرايي ، عملياتي را به سرانجام رسانيدند که نيروهاي اشغالگر را وادار کرد به ناتواني خود اذعان کنند و حاضر به پرداخت خسارت شوند . اين که تصميم به ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر تا چه اندازه با منافع ملي و شرايط منطقه اي و صف بندي هاي جهاني مطابقت داشته وظيفه ي آگاهان به امور نظامي و استراتژيست هاست و هر کسي نمي تواند به چنين ميداني ورود کند زيرا نيازمند نگاه از دور و نزديک به اين تصميم است ولي آنچه در اين ميان بيش از هر چيزي حائز اهميت است اين که فتح خرمشهر به دليل ويژگي هايي که آن را از جنگ هاي کلاسيک متمايز مي ساخت و با فداکاري همراه بود و شگفتي و تحسين آگاهان نظامي را به دنبال داشت و ماشين جنگي دشمن را از کار انداخت و ايران را در موقعيتي برتر قرار داد در دل تاريخ ثبت شد .آزادسازي خرمشهر هژموني ملت ايران را به رخ جهانيان کشيد و به قدري هيبت آفرين بود که از آن پس با تداوم جنگ ، شرق و غرب براي پيشگيري از تکرار چنين حماسه اي تصميم به حمايت همه جانبه از صدام گرفتند زيرا حتي تصور تکرار چنين رويدادي براي آنها بيشتر به يک کابوس وحشتناک شباهت داشت لذا به شهادت تاريخ از آن پس هرگاه رزمندگان در جبهه هاي گوناگون پيروزي هاي چشمگيري به دست مي آوردند غربي ها با بهره گيري از نفوذ خود در نهادهاي بين المللي در جهت تعديل فضا و ارائه ي مشاوره هاي نظامي به فرماندهان عراقي و در اختيار قرار دادن تصاوير ماهواره اي از تحرکات ايراني ها و تجهيز ارتش عراق به سلاح هاي شيميايي و موشک هاي دوربرد و تمرکز برروي صدور قطعنامه ها که تماما به زيان ايران بود، زمينه ي فرسايشي شدن جنگ را فراهم کردند ! در جريان جنگ هشت ساله که بي گمان جزئيات آن ظرف سالهاي آينده بيش از پيش آشکار خواهد شد ما از يک طرف توسط ميگ هاي روسي و ميراژهاي فرانسوي و لژيونر هاي آفريقايي و عربي و سلاح هاي شيميايي ساخت آلمان و همچنين کمک هاي مالي رژيم هاي مرتجع عربي و مشاوره هاي نظامي غرب به صدام روبرو بوديم و از طرفي ديگر ناگزير شديم با اقتصادي کوپني کشور را اداره کنيم و به ويراني زيرساخت هاي اقتصادي تن دهيم که تداوم همان رويه اقتصادي در اشکال ديگر و گره خوردگي اقتصاد با تحريم هاي همه جانبه وضعيت فعلي را براي ما رقم زد.
اين که دستاوردهاي خارجي جنگ بيش از دستاوردهاي داخلي آن بوده يا بالعکس موضوعي است که نياز به تحقيق و پژوهش مبتني بر آمار و ارقام دارد اما آنچه مسلم است جمهوري اسلامي با کسب تجربه از آنچه ظرف اين هشت سال رخ داد ، حرکت به سمت خودکفايي در حوزه ي دفاعي خود را بيشتر با هدف جلوگيري از تکرار چنين جنگي دنبال کرده است زيرا آنچه رژيم بعثي را به تجاوزگري واداشت تحليلي بود که از وضعيت به هم ريخته ي ارتش و فروپاشي تشکيلات ستادي آن و پايين بودن قدرت بازدارندگي ايران تحت تاثير منازعات داخلي داشت . به هر تقدير همان گونه که انقلاب از سر ناگزيري و پس از نااميدي از اصلاح امور رخ داد ، مقاومت در برابر تجاوز و دفاع از خاک نيز با وجود خسارت ها و تلفات جبران ناپذيري که داشت اجتناب ناپذير مي نمود چرا که دشمن حدي براي تجاوزگري خود متصور نبود .
از منظر سياسي آنچه در يک جنگ بيش از هر چيز ديگري حائز اهميت است مهندسي و مديريت آن در ميدان با هدف کسب امتيازي است که پاي ميز مذاکره به درد مي خورد و در عرصه ي ديپلماسي اتفاق مي افتد . زيرا شرايط ميداني است که نتيجه ي مذاکرات را رقم مي زند از اين رو هوشياري اداره کنندگان جنگ آنجا خودنمايي مي کند که بتوانند از مزيت هاي به چنگ آورده در ميدان جنگ در پاي ميز مذاکره براي گرفتن خسارت استفاده کنند . در غير اين صورت جنگ براي جنگ به خودي خود فاقد ارزش است چرا که هيچ جنگي تاکنون هميشگي نبوده و بالاخره طرفين ناگزير به پذيرش صلح هستند . در واقع پيروزي واقعي بر اساس امتيازاتي که طرفين پس از جنگ به دست مي آورند مورد ارزيابي قرار مي گيرد. نگاه بزرگوارانه ي ايران به مردم عراق و تفاوتي که بين طرفداران حزب بعث با اکثريت عراقي ها وجود داشت موجب مي شد که بسياري از شهرهاي عراق از حمله ايراني ها در امان باشد که با منطق جنگ کلاسيک زاويه داشت هر چند بعدها ناگزير به استفاده از موشک هاي دوربرد با هدف بازدارندگي شديم !
جنگ هشت ساله يک پيام بزرگ هم داشت و آن اين که در منازعات نظامي چيزي که حرف اول را مي زند اقتصاد است زيرا بدون پشتوانه ي اقتصادي تجهيز رزمندگان و تامين رفاه مردم و انگيزه دادن براي اين که اميد به پيروزي وجود داشته باشد غير ممکن است . اين که همواره دو کشور در حال جنگ در تمامي رودررويي هاي نظامي به دنبال اين هستند که طرف مقابل از ادعاي خود بازگردد و علي رغم ميل باطني و هدفگذاري هاي قبلي به صلحي تن بدهد که شايد پيش از آن هم در دسترس بوده است به همين نکته ي ظريف بازمي گردد .
قاعدتا در رودررويي هاي نظامي اگر چه همت و شجاعت و قدرت روحي رزمندگان ، دشمن را دچار هراس مي کند اما در منطق سياسي دشمن بايد بيش از جنگجويان فداکار از مغزهاي متفکري بترسد که جنگ را اداره و مديريت مي کنند زيرا نتيجه ي تصميم گيري چنين کساني است که رسيدن به اهداف تعيين شده با کمترين هزينه و بيشترين دستاورد را محقق مي سازد .
ما در جنگ هشت ساله بيش از 200 عمليات بزرگ و کوچک انجام داديم که با پيروزي ها و شکست هايي همراه بود اما فتح خرمشهر به دليل دستاوردهايي که داشت يا مي توانست داشته باشد همواره به عنوان جنگي تمام عيار بر تارک تاريخ رودرويي هاي نظامي مي درخشد و رويدادي است که فراموش شدني نيست .