وارد حساب کاربری خود شوید

نام کاربر *
کلمه عبور *
مرا به خاطر بسپار

ایجاد یک حساب کاربری

فیلدها با ستاره (*) مشخص شده اند مورد نیاز است.
نام *
نام کاربر *
کلمه عبور *
تائید رمز عبور *
پست الکترونیک *
تأیید ایمیل *
کپچا *
Reload Captcha

    از آنجا به اينجا رسيديم

    توسط اسماعیل عسلی/ سردبیر روزنامه عصرمردم 23 خرداد 1402 109 0
    سرمقاله "اسماعیل عسلی" 23 خرداد 1402          از آنجا به اينجا رسيديم
    در تقسيم بندي رفتارها به شايسته و ناشايسته توجه به پيامدها و دستاوردهاي آن حائز اهميت شاياني است زيرا هيچ رفتاري في نفسه خوب يا بد نيست بلکه بايد ديد در چه شرايطي، با چه هدفي و چه هزينه و دستاوردي صورت گرفته است . در اين خصوص آنچه اهميت دارد شکل و ظاهر رفتار نيست بلکه نتيجه ي کوتاه مدت و درازمدتي است که از آن ناشي مي شود . براي نمونه دزدي مصاديق فراواني دارد و اين گونه نيست که تنها به کيف قاب ها و راهزن ها و سارقين به عنف اطلاق شود . هر چند وقتي دزدي با زور و خشونت همراه مي شود ، ضرورت برخورد با آن در اولويت قرار مي گيرد اما اگر بخواهيم به ارزيابي رفتارها بر اساس نتايج آنها بپردازيم دير رسيدن به يک نشست و معطل گذاشتن شرکت کنندگان در مراسم نيز به منزله دزديدن وقت آنها و بي ارزش تلقي کردن عمر و وقت کساني است که دقايقي از زندگي خود را به بيهودگي و انتظار گذرانيده اند .
    شايد وقت آن رسيده باشد که باور کنيم بي توجهي به جزئيات و نتايج درازمدت برخي رفتارها موجب مي شود که به تدريج شاهد رواج رفتارهايي زشت و زننده در جامعه باشيم .
    مشکل بزرگي که هم اکنون در جامعه ي ما خودنمايي مي کند نگاه ويژه به برخي رفتارها و ابراز حساسيت نسبت به آنها و بي توجهي و سهل انگاري در برابر رفتارهاي زشت ديگر است که از بس ساده و بي اهميت تلقي شده اند ، کراهت و زشت نمايي خود را از دست داده اند .
    بايد باور کنيم که شاخص هاي اخلاقي نيز مانند شاخص هاي اقتصادي بر روي يکديگر تاثير مي گذارند و همان گونه که کاهش توليد به تورم دامن مي زند و از ارزش پول ملي مي کاهد ، بي توجهي به حقوق ديگران با رفتارهاي مشمئزکننده نيز موجب رواج بي اخلاقي در تمامي ارکان جامعه مي شود . به همين دليل ما نيازمند توجه به نتايج رفتارها در مقام ارزيابي آنها هستيم .
    براي نمونه مي توان گفت يکي از رايج ترين رفتارها در جامعه ي ضد ارزشي ما سفارش پذيري است که متاسفانه برخي آن را راهي براي گره گشايي تلقي مي کنند در صورتي که اگر مسئولين و کارگزاران در هر سطحي دوستان و اطرافيان و خويشاوندان خود را به پيگيري کارهايشان از راه هاي قانوني عادت دهند به تدريج همگان خود را با قوانين وفق مي دهند و اتفاقا با چنين رويکردي در صورتي که قانون ايرادي هم داشته باشد پس از مدتي مشخص مي شود زيرا قانون خوب به روان شدن و سرعت انجام کارها ياري مي رساند و قانون بد به ايجاد گره مي انجامد اما تا زماني که به وساطت ها و حمايت هاي غيرقانوني براي پيشبرد کارهايمان چشم اميد داريم هرگز به سراغ پيگيري کارهايمان از طريق قانوني نمي رويم .
    بچه هاي ما در دوران تحصيل به گونه اي تربيت نمي شوند که با مصاديق گوناگون تجاوز به حقوق ديگران آشنا شوند به همين دليل تعريف آنها از دزدي و قتل و بسياري از جرايم ديگر به رفتارهايي خاص محدود مي شود.
    اخلاق يک درس مستقل از ساير درس ها نيست که متولي خاصي داشته باشد زيرا اخلاق بايد در حين عمل آموزش داده شود . اين که ما در کنار مربي يک رشته ورزشي شخصي را به عنوان استاد اخلاق بگذاريم تا بازيکنان نکات اخلاقي را از او ياد بگيرند بيشتر با هدف دست و پا کردن شغل براي فردي بيکار صورت مي گيرد در حالي که پيشوايان ديني و بزرگان علم و دانش و صنعتگران و ورزشکاران و صاحبان تمامي حرفه ها ، اخلاق را در حين عمل به کارآموزان منتقل مي کنند  .
    اصولا هر امري که به نوعي به اخلاق مربوط باشد نمي توان به صورت مستقل به آن پرداخت و حساب جداگانه اي براي آن باز کرد . زيرا همان گونه که نمک و چاشني هاي غذايي به خوراک طعم و مزه مي دهند ، رعايت نکات اخلاقي در حين کار و عمل نيز به رفتار ما عمق و ابهت و معنويت مي بخشند . همان گونه که ما نحوه ي راه رفتن و غذا خوردن و احوالپرسي کردن و آداب اجتماعي را به فرزندمان ياد مي دهيم بايد ارزش هاي اخلاقي را نيز با رفتارمان به آنها منتقل کنيم آن هم نه از سن خاصي بلکه از بدو تولد و با رفتار و کردار نه اين که افرادي را با هيأت و هيبتي خاص متولي آموزش اخلاق و ترويج ارزش ها بدانيم و بابت کاري که در اين خصوص انجام مي دهند براي آنها حقوقي در نظر بگيريم .
    اين گونه کارها بدان مي ماند که ما ستاد برگزاري مراسم تشکر از خداوند راه اندازي کنيم و براي آن متولي خاصي در نظر بگيريم در حالي که تشکر از خدا و به ياد خدا بودن بايد در لحظه لحظه زندگي ما جاري باشد . در يک جامعه ي ارزشي تمامي مردم متولي امور معنوي هستند زيرا فرض بر اين است که خداباوري امري فطري است . مگر مي شود براي امانتداري و مهرباني و درستکاري ستاد راه اندازي کرد . امور کيفي که قابل اندازه گيري با معيارهاي کمي نيستند  !
    اگر "خوشا آنان که دايم در نمازند " را اين گونه معنا کنيم که " خوشا به حال کساني که هميشه در حال نماز خواندن هستند " به خطا رفته ايم . اين سخن حکيمانه يعني خوشا به حال کساني که رفتار و گفتار و پندار آنها به منزله ي عبادت خداوند است .
    جامعه ي ارزشي جامعه اي است که اخلاق و ارزش ها با رفتارها درآميخته اند و به گونه اي درهم تنيده هستند که نمي توان آنها را از هم جدا کرد . لذا به جاي نگاه جزيره اي به امور معنوي و اخلاقي و تعريف سازو کارهاي اداري براي آنها در راستاي مصداق يابي و يقه گيري ، بايد به دنبال ارزشي کردن رفتارها بود .
    درخت هم سايه دارد و هم ميوه و هم با حرکت ريشه هايش در اعماق زمين از خاک مراقبت مي کند و هم مظهر سرزندگي و شادابي است و هم اکسيژن توليد مي کند و هزاران دستاورد ديگر هم دارد . کساني که از درخت تنها به دنبال سايه ي آن هستند و به ميوه و ساير دستاوردهايش توجهي ندارند به ترکستان هم نمي رسند .
    خشت اولي که در امر گزينش ها کج گذاشته شد تکيه بر اخلاق و نگاه سياسي و فرمان پذيري بدون پيوند آن با تخصص و تجربه و توانايي و کارآيي بود . از آنجا به اينجا رسيديم.
     
    شماره روزنامه:7781
    این مورد را ارزیابی کنید
    (1 رای)
    آخرین ویرایش در سه شنبه, 23 خرداد 1402

    ارسال نظر

    لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.
    از ارسال دیدگاه های نا مرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.
    لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.
    در غیر این صورت، «عصر مردم» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

    آرشیو روزنامه

    Ad Sidebar
    Ad Sidebar-3