وارد حساب کاربری خود شوید

نام کاربر *
کلمه عبور *
مرا به خاطر بسپار

ایجاد یک حساب کاربری

فیلدها با ستاره (*) مشخص شده اند مورد نیاز است.
نام *
نام کاربر *
کلمه عبور *
تائید رمز عبور *
پست الکترونیک *
تأیید ایمیل *
کپچا *
Reload Captcha

    چرا در حال گذاريم؟

    توسط محمد عسلی/ مدیر مسئول روزنامه عصرمردم 30 مرداد 1402 119 0
    سرمقاله "محمد عسلی" 30 مرداد 1402         چرا در حال گذاريم؟
    به کجا مي رويم؟ سفري در پيش است، آرام و بي صدا، بي آنکه بدانيم مقصد چيست!
    آري ما در حال گذاريم. گذار از شرايطي که باور و ايمانمان را طوفان حوادث دستخوش تغيير کرده است. ما مردمي دل به خدا بوديم و صبوري و قناعت را قرن ها تجربه کرديم اما امروز شرايط بر ما غلبه کرده است فقر سياه قبل از پيروزي انقلاب اسلامي بيشتر قابل تحمل بود زيرا در شرايطي نبوديم که بدانيم در دنيا چه مي گذرد و مردمان کشورهاي ديگر چه وضعيتي دارند. چند سالي است حريم هاي خصوصي هم به رويمان باز شده اند از بيرون و درون رختخواب هاي ديگران باخبر شده ايم. کانال تلويزيون هاي ماهواره اي ما را برده اند در فضاهايي که با چشم مي بينيم. احساس هاي نهفته مان تحريک مي شوند. فشارهاي عصبي افزون مي گردند اما هر چه دست مي سائيم چيزي در دستمان قرار نمي گيرد.
    به سختي هوايي شده ايم. پرده هاي عصمت را دريده مي بينيم به کس و ناکس بدبين شده ايم و اعتمادمان را به خدا هم از دست داده ايم.
    آنان که در رفاه اند و خانه هاي آنچناني دارند و درآمدهاي کلان حلال و حرام درهم، قرار ندارند و مي خواهند خود را به ناکجاآباد برسانند و آنان که ندارند حرص مي خورند که چرا از دسترنجشان حاصلي ندارند. به نظر مي رسد دچار انقطاع فرهنگي شده ايم کلاهمان را قاضي کنيم و حالمان را از خودمان جويا شويم. رفتارمان در کوچه و خيابان و خانه و اداره و بازار را که گرهي به انديشه مان خورده بازبيني کنيم.
    خوي تلخي آزارمان مي دهد. درد بي درمانمان سرعتي است که حرص را سواره مي برد و مي تازد و مي تاراند همه چيز و همه کس را، به هم دروغ مي گوييم. از هم دزدي مي کنيم. در دلمان به ديگراني که نمي شناسيمشان لعنت مي فرستيم و دشنام مي دهيم.
    نگاه جنسيتي مان را چه در حجاب و چه در بي پردگي برآورد شهوت پراکني مي کنيم و عصمت و عفت را ارزيابي شتابزده مي نماييم.
    راستي ما دچار نوعي نظام گسيختگي اخلاقي شده ايم که اگر از فرهنگ دم مي زنيم. فراموش کرده ايم. فرهنگ يعني رفتار برتر. کدام رفتار را در ترازوي قضاوت فرهنگي مي بينيم در شرايطي که همه خواسته ها در گرو پول و ماديات است و ذره اي از آن کوتاه نمي آييم.
    زندگي ماشيني ما را به اسارت داوطلبانه ترغيب مي کند تا براي رسيدن به هدف هاي مادي، ارزش هاي اخلاقي و تربيتي را فدا کنيم و در تضاد سنت و مدرنيته دست و پا بزنيم.
    ما پسران و دخترانمان را در شرايطي مي بينيم که زندگي مشترک را به فراموشي برده اند و آزادي و رهايي را در تجرد مي بينند و با رؤياهاي دست نيافتني در دوران جواني دست به گريبانند.
    تصور غلطي که چونان موريانه به جانمان افتاده اين است که گره کور خواسته هايمان فقط با پول باز مي شود به نحوي که انتظارات به گونه اي رشد کرده که حتي از آنچه داريم استفاده مطلوب نمي کنيم. راستي درد ما چيست؟
    درد غربت و از خودبيگانگي است يا درد تقليد کورکورانه از زندگي بيگانگان در فضاهاي مجازي. يا درد عدم تشخيص شرايط.
    اسفبار آنکه نه تسليم شرايطيم و نه اراده اي براي تغيير آن داريم. آيا ما محکوم به چنين زندگي هستيم که هر روز شاهد سيل بيکاران و معتادان در خيابان باشيم به اين علت که از بالا انتظار داشته ايم طي بخشنامه و تصويب قوانيني همه چيز درست شود بي آنکه در ما اراده اي براي کار بهتر، رفتار بهتر، نظم بهتر و باور بهتر باشد؟
    ما مردمي هستيم که هر صفت خوبي در شأن و منزلتمان در مصاف هاي تاريخي صادق بوده است و در مقاطعي از زمان بدان رسيده ايم اما جزيره اي عمل کرده ايم. زيرا خودبيگانگي موجب پرهيز از روابط عاطفي با ديگران هم مي شود.
    اگر از طبيعت زيباي خداوندي فاصله بگيريم و در مصنوعات گل هاي رنگارنگ بي عطر و بو احساسمان را خلاصه کنيم و با ديگر جانداران جز از طريق تلويزيون ارتباطي نداشته باشيم از خدا، از آفتاب، از درخشش ماه، از رؤيت زيباي ستارگان، از گل خنده کودکان هم محروم مي شويم.
    راستي ما به کجا مي رويم؟ راه گذار از تعلقات و حاشيه هاي حجيم تر از متن چگونه است؟ آيا ما به همان راهي مي رويم که اروپائيان اينک به آن رسيده اند و مي بايد عقب گرد کنند يا نه، راه اروپائيان از ما جداست زيرا آنها جامعه اي خوب يا بد يکدست دارند و ما به مرور به جامعه اي چندقطبي نزديک مي شويم که در چهارراه هاي چه کنم راه گريز پيدا نمي کنيم.
    اگر پول هاي فروش نفت در بهترين شرايط و در بيشترين فروش به خزانه دولت ما واريز شود و تحريم ها خنثي گردند يا برداشته شوند باورمان به ما بازمي گردد و ديگر دچار خلاء هويت معنوي از دست رفته نيستيم يا نه فقط فرصت بهره مندي از درآمدهاي مادي نصيبمان مي شود.
    آيا تاکنون به اين انديشه رسيده ايم که در شرايط مطلوب مادي چه کم داريم؟ تا روح ناآراممان را آرام کنيم و از زياده خواهي دور شويم.
    راستي آرامشي که بتواند ما را فراغتي دهد که رضايت خاطر حاصل شود را چگونه مي توان بدون اعتقادات به دست آورد؟
    ما راه فراري جز تغيير در رفتار نداريم اگر مي خواهيم ياد گيرنده خوبي باشيم.
    والسلام
     
    شماره روزنامه:7838
    این مورد را ارزیابی کنید
    (0 رای‌ها)
    آخرین ویرایش در دوشنبه, 30 مرداد 1402

    ارسال نظر

    لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.
    از ارسال دیدگاه های نا مرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.
    لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.
    در غیر این صورت، «عصر مردم» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.