مدت هاست رسانه های خارجی به ویژه شبکه های ماهواره ای مخالف با جمهوری اسلامی چنان با آب و تاب موضوع حجاب را با تصاویر زنده و تحلیل های مغرضانه رسانه ای می-کنند که گویی عمر جمهوری اسلامی به حجاب گره خورده و اگر گروهی از دختران و زنان روسری های خود را بردارند و به مخالفت با پوشش اسلامی بپردازند کار نظام تمام است و دیگر جمهوری اسلامی دستاورد و توانی برای ماندن ندارد.
بعضی از تحلیلگران فارسی زبان ایرانی مقیم خارج که معمولا با هماهنگی از قبل با رسانه ها به اظهارنظر دعوت می شوند نیز صراحتا عنوان می کنند که جمهوری اسلامی اگر برای پوشش زنان بی حجاب به زور متوسل نشود کارش تمام است و از این تحلیل های آبکی.
اما آنچه مهم است اینکه حجاب موضوعی اعتقادی است که متأسفانه اخیرا آنها را سیاسی کرده اند.
کسی که باورهای مسلمانی اش چنان قوی است که به هیچ عنوان حتی با زور و پاسبان رضاشاهی هم حجاب از سر برنمی دارد برای باحجاب شدن نیاز به تذکر و تنبیه و بگیر و ببند ندارد و کسی که اصالتا و یا عجالتا به هر دلیلی باور و اعتقادی به حجاب ندارد اگر به زور تذکر حجاب را رعایت کند چون به آن باور ندارد عملی ریاکارانه انجام داده و فقط یک حرکت شکلی کرده است و از محتوای باور خالی است و چه بسا از روی لجاجت خودزنی هم بکند. یعنی اگر به مخالفت با عملکرد مسئولان نظام برآید چه بسا برای نشان دادن اعتراض خود در پوشش اسلامی تجدیدنظر کند که در واقع نقض غرض کرده و باور و اعتقادش را فدای جریانات سیاسی نموده است.
اما واقع قضیه چیست؟
درست به خاطر دارم و قبلا هم این واقعیت را قلمی کرده ام که در سال 1352 اشرف پهلوی خواهر دوقلوی شاه سابق طبق نامه ای به خانم فرخ رو پارسا اعتراض کرد که چرا بعضی دانشجومعلمان دانشسراهای راهنمای تحصیلی با چادر سر کلاس حاضر می شوند و اینها اگر بخواهند معلم شوند باید حجابشان را بردارند. در آن سال مرحوم حسن امداد ریاست دانشسرا را عهده دار بود و نامه وزیر مبنی بر کشف حجاب را در یک جلسه عمومی به اطلاع دانشجویان رساند اما هیچ یک از دانشجویان محجبه حجابشان را برنداشتند و دست به اعتراض زدند. متأسفانه مرحوم حسن امداد از ریاست دانشسرا برکنار شد و خانمی مطیع دستورالعمل خانم وزیر، جانشین وی گردید. اما زور خانم رئیس هم به دختران و زنان محجبه نرسید و مرحوم حجت الاسلام پیشوا امام جماعت مسجد نو «شهدا» خطاب به مسئولان مربوطه اعلام کرد: «شما که می گویید آزادزنان و آزادمردان، این چه آزادی است که به زور می خواهید چادر از سر زنان مردم بردارید؟
بالاخره تا حدودی ترس و واهمه ای که ایجاد شده بود خنثی گردید. اما مسئله حجاب از زمان رضاشاه تا به اینک یکی از مسائلی است که دولتمردان هر دو نظام در آن درگیرند. یکی می خواست ایران را مشابه غرب به فرهنگ آنچنانی برساند و امروز نظام جمهوری اسلامی می گوید: مگر حجاب داشتن چیز بدی است که بعضی ها از آن گریزانند؟
اگر بپذیریم که حجاب مصونیت است در صورتی که اعتقاد و باوری به آن باشد تبدیل به یک معضل سیاسی نمی شود که دشمنان نظام جمهوری بخواهند آن را پاشنه آشیل نظام کنند و تمام وقت خود را مصروف آن نمایند.
قبلا هم بنده که بیش از 65 سال کار فرهنگی کرده ام عرض کردم برای اصلاح هر نوع رفتاری که اصالتا خوب و نیک است می باید کار فرهنگی کرد و آموزش های دینی را با روش های مطلوب و پرجاذبه به انجام رساند. یکی از خصوصیت های اخلاقی دختران و زنان کم سن و سالی که چندان هم تعدادشان زیاد نیست لجبازی و اعتراضی است که نسبت به خواسته خود دارند.
بی حجاب کسی است که حجابی برای پوشش نقاط حساس بدن خود ندارد. اما بدحجاب را می توان به کسانی نسبت داد که روسری از سر برمی دارند اما بدنشان کاملا با لباس های مناسب پوشیده است. کسی که لباس های بدن نما می پوشد با کسی که صرفا روسری بر سر ندارد متفاوت است. همه را نباید به یک چوب راند. از گذشته های دور زنان و دختران عشایری ایران که درصد بالایی از جمعیت زنان کشور را تشکیل می دهند معمولا از لباس های محلی زیبا و خوش رنگ استفاده می کنند که بعضا موی جلو پیشانی و گیسوهای بافته شان پیداست و چون به یک عرف تبدیل شده چندان جلب توجهی برای سوءاستفاده نامحرمان از آن نمی شود. آنچه مهم است آزادی به معنای سلب آزادی دیگران نیست و فرهنگ برهنگی و ابتذال مفاسدی در پی دارد که هیچ آدم عاقل و خردمندی آن را تأیید نمی کند.
زنان و دختران ایرانی فقط آن گروه اندک نیستند که بعضا وسیله تبلیغاتی رسانه های بیگانه می شوند و در فضاهای مجازی سعی دارند زیبائی های خود را به رخ بکشند. مادران و خواهرانی که بسیارشان مادر شهید و خواهر شهیدند از آنچنان پوششی برخوردارند که باور و اعتقادشان را می توان از اصالت و باورمندی حجابشان تشخیص داد.
اگر شهیدی، جانبازی، ایثارگری و رزمنده ای توانسته برای حفظ مرزهای جغرافیایی، سیاسی و عقیدتی ایران از جان مایه بگذارد از همین خانواده هایی بلند شده که در آن عفت و عصمت و باورهای عمیق اسلامی نهادینه شده بود و نسل اندر نسل مسئله اخلاق اسلامی و حجاب اسلامی که جزیی از آن است برایشان روشن و پذیرفتنی بوده است.
متأسفانه با تغییر شرایط ناشی از تحولات صنعت الکترونیک روند امور به گونه ای در زندگی مردم جهان دچار تحول شده است که مرزهای عقیدتی و اخلاقی فرو ریخته و بمباران اطلاعاتی تأثیرگذار از بد و خوب شبانه روزی تا داخل رختخواب انسانها نفوذ کرده است.
باید جوی غالب چنان از جانب عموم مردم برای اصلاح امور جریان یابد تا همانند انقلاب اسلامی ایران که تضاد سنت و مدرنیته باعث تحولاتی برای پذیرش جمهوری اسلامی شده بار دیگر نجات زنان و دختران ما و حتی جوانان جهان از دامی که برای آنان پهن شده است عملی شود.
به امید آن روز به قول حافظ:
«به جد و جهد چو کاری نمی رود از پیش
به کردگار رها کرده به مصالح خویش»
والسلام