وارد حساب کاربری خود شوید

نام کاربر *
کلمه عبور *
مرا به خاطر بسپار

ایجاد یک حساب کاربری

فیلدها با ستاره (*) مشخص شده اند مورد نیاز است.
نام *
نام کاربر *
کلمه عبور *
تائید رمز عبور *
پست الکترونیک *
تأیید ایمیل *
کپچا *
Reload Captcha

    هنر بباید و رادی و مردمی و خرد  

    توسط محمد عسلی/ مدیر مسئول روزنامه عصرمردم 10 آبان 1402 156 0
     سرمقاله محمد عسلی 10 آبان ماه         هنر بباید و رادی و مردمی و خرد
    هنر تبلور احساس آدمی در به کارگیری زیبائی  های خلاقانه  ای است که از طبیعت وام می  گیرد. از زمین و درخت و سبزه و گیاه تا ترکیب تمامی موجوداتی که از هماهنگی خط و نقش و رنگ برخوردارند.
    هنر مولود ذوقی خلاقانه است که با مهارت و تجربه و صبوری عینیت پیدا می  کند و به منصه ظهور می  رسد.
    اگر عشق به تمامی، نیروی اصلی محرکه خواسته هنری ما باشد که هست عشق ورزیدن هم هنر است. زیرا از چشم و گوش و دست و پا گرفته تا احساساتی که آنها را به کار می  گمارند همه می  توانند کسب هنر کنند. زیرا پا و دستی که با مهارتی به عادت رفتاری از خود نشان می  دهند که بینندگان را به ذوق و تشویق وا می  دارند همه به هنر آراسته  اند.
    نقشی که بر صفحه کاغذ می  نشیند و از مهارت و زیبائی و نظم برخوردار است از دست و چشم و روح بالنده  ای نیرو و حرکت گرفته که به سالیان در تکاپوی کسب هنر و تجربه بوده  اند. پس هنر بالذات در وجود آدمی بالقوه هست. استادی و ممارستی باید تا به ظهور نشیند اما تفاوتی در این وجود هست که هر کس را هنری به ارث است و هیچ آدمی را خداوند بی  هنر خلق نکرده زیرا آن خاصیت اولیه هنری که در روح آدم حلول داده شده از منبع کل هنر و آراستگی کمال، مایه و بهره دارد، نه فقط آدمی را مایه هنری است که تمامی موجودات زنده از این خاصیت بر خور دارند، به تار عنکبوت و خانه زنبور عسل و لانه و آشیانه پرندگان توجه و نظاره کنیم به راستی آیا جز از هنر، نظم و توازن که زیبائی  ها را به رخ می  کشند حس دیگری به چشم ما می آید؟
    به قول حافظ:
    کمال سر محبت ببین نه نقص گناه
    که هر که بی  هنر افتد نظر به عیب کند
    محبت ورزیدن نیز مایه از هنر دارد. به قول سعدی: «هنرمند هر جا رود قدر بیند و بر صدر نشیند...»
    هنر می  تواند آرامشی به انسان دهد که ناشی از زحمتی است که آن را به بار می  آورد و هنرمندان می  توانند آرامش بیافرینند. ذوق و خلاقیت درونی آدمی را بیدار کنند. یک صدای خوب چه از حنجره  ای طلایی باشد، چه از آلاتی که هنرمندانه از آنها صدایی درآید روح  بخش است. تندیسی که نمایانگر وجودی طبیعی است و از نظم و هیبت استادانه برخوردار است زیبا می  نماید و نظرها را جلب می  کند.
    رابطه آثار هنری با تمایل و خواسته روانی آدم  ها حکایت ظرف و مظروف است به این شعر زیبا عمیقا توجه کنیم که خود تابلو نقاشی است که معشوق توانسته دل عاشق را به شور و هیجان درآورد.
    «دوش می  آمد و رخساره بر افروخته بود
    تا کجا باز دل غمزده  ای سوخته بود
    رسم عاشق کشی و شیوه شهر آشوبی
    جامه  ای بود که بر قامت او دوخته بود
    کفر زلفش ره دین می  زد و آن سنگین دل
    در پی  اش مشعلی از چهره برافروخته بود
    گر چه می  گفت که زارت بکشم می  دیدم
    که نهانش نظری با من دلسوخته بود...»
    حافظ را هنری در سرودن شعر می  بود که تا دنیا دنیاست خواننده را به ذوق و تفکر و آرامش وا می  دارد.
    آرایش سنگ  های بازمانده از تهاجم اسکندر مقدونی در تخت  جمشید از پس هزاران سال بینندگانی از اقصی نقاط جهان دارد. زیرا هنر معماری و مجسمه  سازی ایرانیان را در دورترین سالیان به تماشا گذاشته است.
    قرآن کریم که از جانب خداوند به پیامبر اسلام(ص) نازل شده به هنرهای بدیعی آراسته است که محسنات سخن بلیغ در تمامی آیات آن مشاهده می  شود.
    هنر جامعه را به آرامش و ذوق و ظهور خلاقیت رهنمون می  کند. از هنر باز نمانیم، هنرمندان را ارج نهیم و هنر را به بازار آوریم که خریداران بسیار دارد گرچه زمانه گاهی چنان کج  رفتار و کج  اندیش می  نماید که به قول حافظ:
    «هنر نمی  خرد ایام و غیر از اینم نیست
    کجا روم به تجارت به این کساد متاع...»
    کسادی بازار هنر مصیبتی بالاتر از آثار خرابی جنگ است زیرا خرابی  های جنگ قابل ترمیم اند اما خرابی روح و روان ترمیم  پذیر نیستند.
    ما با هنر به دنیا می  آئیم و باید با هنر از دنیا برویم. حاصل عمر ما اگر جز هنر باشد عمر تلف کرده  ایم به بیهودگی و بی  نشانی. به قول حافظ:
    «قدر وقت ار نشاند دل و کاری نکند
    بس خجالت که از این حاصل اوقات بریم...»
    از هر در که وارد شویم هنرمندان به توصیف و خاصیت هنر پرداخته  اند. به ویژه شاعرانی چون حافظ، سعدی، مولانا و دیگران
    به قول ابن یمین خراسانی:
    «هنر بباید و رادی و مردمی و خرد
    بزرگزاده نه آنست کو درم دارد
    ز مال و جاه ندارد تمتعی هرگز
    کسی که بازوی ظلم و سر ستم دارد»
    والسلام
     
    شماره روزنامه:7895
    این مورد را ارزیابی کنید
    (1 رای)
    آخرین ویرایش در چهارشنبه, 10 آبان 1402

    ارسال نظر

    لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.
    از ارسال دیدگاه های نا مرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.
    لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.
    در غیر این صورت، «عصر مردم» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.