قبل از آنکه به شاخص های توسعه بپردازیم لازم است تعریفی از توسعه و جنبه های اساسی آن داشته باشیم.
توسعه فرایندی هدف دار است که به وسیله انسان آغاز می گردد و هدف آن بهبود بخشیدن به شرایط زیستی کلیه افرادی است که در یک جامعه زندگی می کنند. از این تعریف چنین استنباط می شود که لااقل سه جنبه اساسی برای توسعه ضروری است.
الف: توسعه فرایندی است که حرکت آن در جهت بهزیستی است. نخست این سئوال به ذهن متبادر می شود که منظور از بهزیستی چیست؟
ب: فرآیند توسعه به وسیله انسان آغاز می گردد از این رو باید مشخص شود کدام تصمیمات و عملیات به شرایط زیستی همه افراد جامعه بهبود می بخشد، لذا باید درخصوص یک برنامه تصمیم بگیریم.
ج. توسعه فرایندی است مداوم، پس یک نظارت دائمی و همه جانبه بر روند توسعه الزام آور است.
چگونه می توان نظارت را به درستی و عالمانه انجام داد. مسلم است که مدیریت و ارزیابی روند امور از سویی و نتایج حاصله از دیگر سوی یک ضرورت است. پیچیدگی روند توسعه ما را بر آن می دارد که وظایف و مسئولیت ها را به درستی، عالمانه و کارشناسانه تعیین و تبیین کنیم، برای تحقق چنین موضوع مهمی به سیاستگزاران، پژوهشگران، مدیران و کارشناسان صدیق، باتجربه و مسئولیت پذیر نیاز است تا بتوانند براساس مطالعات علمی و واقع بینانه برنامه های توسعه را تدوین و اجرایی نمایند.
توسعه می تواند به صور مختلف جلوه گر شود. به عنوان مثال تأسیس نهادهای جدید، ایجاد جاده ها، بیمارستان ها، مدارس، کارخانجات، ماشین آلات کشاورزی، خطوط برق، تلفن و حتی عرضه مواد خوراکی متنوع در فروشگاه ها و غیره که همه این موارد می تواند به عنوان شاخص توسعه (مادی) به حساب آید.
مسلما با اندازه گیری دقیق و استفاده از آمارهای ارائه شده که درستی آنها تجربه شده، می توان میزان رشد و توسعه را بین یک سال معین و سال بعد یا سالهای دیگر ارائه داد و گزارش نمود.
از جمله شاخص های توسعه را می توان نمونه های زیر مثال آورد: 1-تعداد کلاس های درس 2-طول راه ها و جاده ها 3-وزن مواد خالص صادرات و واردات 4-انرژی مصرفی و تولید شده 5-تعداد کامیون ها و اتوبوس ها در جاده ها و غیره. این شاخص ها و دیگر شاخص های انداز گیری شده می تواند به شناسایی میزان توسعه یک منطقه کمک کند.
دیگر شاخص توسعه، تولید ناخالص ملی است که عبارت از کل کالاها و خدمات تولید شده سالانه در یک کشور است. درآمد سرانه از حاصل تقسیم تولید ناخالص ملی سالانه کشور به جمعیت آن به دست می آید. که شاخص دیگر توسعه است. درآمد سرانه به عنوان یک شاخص اقتصادی در مقایسه با میزان توسعه بین کشورها به کار می رود. از آنجا که تولید ناخالص ملی ارزش کل تولیدات یک کشور را از کالا و خدمات اندازه می گیرد باید انتظار داشت کشوری که 90 میلیون نفر جمعیت دارد نسبت به کشوری که ده میلیون جمعیت دارد تولید بیشتری داشته باشد. اگر رشد را تغیرات کمی در طول زمان تعریف کنیم، رشد درآمد سرانه الزاما ناشی از رشد تولید ناخالص ملی نیست زیرا جمعیت یک کشور سالانه تغییر می کند. برای آنکه درآمد سرانه ملی افزایش پیدا کند باید تولید ناخالص ملی با آهنگی برابر با رشد جمعیت افزایش یابد. کیفیت زندگی یکی دیگر از شاخص های توسعه است زیرا رشد اقتصادی به تنهایی نمایانگر حرکت صحیح در جهت اهداف توسعه نیست هر چند سعی شده است تا بین رشد کمی اقتصاد کشور از طریق (تولید ناخالص ملی) و تأثیر آن در زندگی شهروندان (درآمد سرانه) ارتباط برقرار شود اما این رابطه بسیار محدود است زیرا در عمل تولید ناخالص ملی به طور برابر بین آحاد جامعه کشور تقسیم نمی شود .
دو شاخص «رشد» و «توزیع»اگر چه به نحوی می تواند نماینگر توسعه محسوب شود ولی
جوابگوی پیچیدگی مسأله توسعه نیست. اگر توزیع درآمد در میان کلیه افراد مملکت یکسان می بود نتیجه محاسبه یعنی جمع درآمد 10 درصد از پردرآمدترین و10 درصد از کم درامدترین افراد جامعه باید برابر می بود. یکی دیگر از شاخص های توسعه،توسعه اجتماعی اقتصادی است . به این معنی که در آمد های اقتصادی تاثیر مستقیمی بر توسعه اجتماعی داشته باشد. مثلا میزان مرگ و میر نوزادان، مصرف سرانه پروتئین حیوانی در روز، تعداد افراد ثبت نام شده در مدارس ابتدایی و متوسطه، نسبت ثبت نام در مدارس حرفه ای، در سطح پراکندگی جمعیت در مناطق 20 هزار نفری و بیشتر، متوسط تعداد افراد ساکن بر حسب یک اتاق، چاپ روزنامه برحسب هرهزار نفر، درصد جمعیت فعال در رشته های آب، برق، گاز، تلفن و غیره، میزان برق سرانه بر حسب کیلووات، میزان مصرف آهن سرانه بر حسب کیلوگرم، میزان مصرف سوخت سرانه، درصد تولید ناخالص ملی کارخانجات، میزان تجارت خارجی سرانه بر حسب دلار. درصد حقوق بگیران (کارمندان دولت) به نسبت کل جمعیت فعال و نهایتا تولید محصولات کشاورزی بر حسب شمار کارگران در بخش کشاورزی و موارد دیگرهمه از شاخص های توسعه اجتماعی و اقتصادی به حساب می آیند که اگر به موارد و تعاریف ذکر شده توجه کنیم و روند سالیان پس از انقلاب اسلامی را در جهت توسعه تجزیه و تحلیل نماییم آنگاه متوجه میزان رشد و توسعه در ابعاد مختلف اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و نظامی خواهیم شد.
منابع:
1-برنامه ریزی آموزشی و رشد اقتصادی نوشته ساموئل بولز
2-رشد جمعیت و برنامه ریزی آموزشی در توسعه اثر جونز