سرمقاله 11 بهمن 1402 محمد عسلی تا چه بازی رخ نماید...
بعد از جنگ جهانی دوم که نفوذ اقتصادی و نظامی آمریکا در کشورهای خاورمیانه به استخراج نفت گره خورد و کشورهای جدا شده از امپراطوری عثمانی بین دو بلوک شرق و غرب تقسیم شدند تا متفقین فاتح را سهمی باشد از این تقسیم، آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی دو قطب بزرگ تسلیحاتی در رقابتی بی رحمانه سیطره خود را بر کشورهای نفت خیز چنان اعمال کردند که هر یک از کشورهای خاورمیانه بر این خواسته تسلیم شدند و تصور می کردند بدون آنکه زیر یکی از این دو پرچم باشند نمی توانند موجودیت خود را حفظ کنند لذا کشورهای ایران، پاکستان، عربستان، امارات و کویت و بحرین تحت نفوذ و استیلای آمریکا و انگلیس قرار گرفتند و کشورهای هندوستان، مصر، یمن، سوریه و عراق زیر نفوذ شوروی رفتند.
آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی در رقابتی بی رحمانه کشورهای تحت نفوذ خود را در خاورمیانه به انبارهای باروتی تبدیل کردند که هر زمان احتمال جنگی خونین اجتناب-ناپذیر می نمود.
آغاز این جنگ پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران بین عراق و ایران اتفاق افتاد و 8 سال جنگ فرسایشی نه تنها هر دو کشور را در آستانه ورشکستگی اقتصادی قرار داد بلکه بیش از دو میلیون نفر، شهید، جانباز و اسیر «آزاده» را به جای گذاشت با حجم وسیعی از خرابی های تأسیساتی و شهری و روستایی. برنده جنگ کشورهایی بودند که توانستند سلاح های خود را به بهای گزاف بفروشند و دو کشور ضعیف را به لحاظ اقتصادی به تسلیم قطعنامه 598 مجبور سازند. اما جنگ تحمیلی 8 ساله درس بزرگی به هر دو کشور ایران و عراق داد و آن اینکه تلاش کنند روی پای خود بایستند و چشم امید به هیچ کشور امپریالیستی نداشته باشند.
ایران توانست به لحاظ نظامی و اقتدار تسلیحاتی ظرف مدت 30 سال خود را چنان قوی کند که آمریکا جرأت تجاوز به خاک ما را نداشته باشد هرچند منافع خود را در خطر ببیند و عراق در جنگی نابرابر با آمریکا زیر سلطه و نفوذ قرار گرفت تا آنجا که حتی قادر به تأمین نیازهای اولیه خود نبود و فقط با فروش نفت توانست از ایران و ترکیه نیازهای خود را تأمین کند.
نفوذ ژئوپلیتیکی» سیاست جغرافیایی ایران در عراق، سوریه، یمن، لبنان و فلسطین به گونه ای تأثیرگذار شد که امروز آمریکا و کشورهای اروپایی، ایران را مدام مورد هجمه تبلیغاتی قرار می دهند که هلال شیعی عنقریب به بدر کامل تبدیل می شود و نفوذ و سلطه آمریکا و انگلیس را به خطر می اندازد این اندیشه در زمانی قوت گرفته که جنگ اسرائیل با غزه مظلوم بیش از آنچه تصور می رفت موجودیت و حیات اسرائیل را به خطر انداخته و نتانیاهو نخست وزیر بی رحم رژیم صهیونیستی را در گرداب چه کنم فرو برده است. آمریکا زمانی به قدرت نظامی و نفوذ ایران در سوریه پی برد که کشورهای عضو ناتو علیرغم حملات گسترده به شهرهای سوریه و علم کردن داعش نتوانستند بشار اسد رئیس جمهور سوریه را که تحت حمایت ایران قرار گرفت همانند رئیس جمهور لیبی از میان بردارند و این جنگ هنوز با حضور آمریکا در بخش کوچکی از خاک سوریه ادامه دارد اما بشار اسد در جای خود با اقتدار ایستاده است.
جنگ عربستان با حوثی های یمن هم بعد از سالیانی پرهزینه هرچند خرابی های بسیار در شهرهای یمن به جای گذاشت و مردمان غیرنظامی را به خاک و خون کشید اما حوثی ها آموختند که اگر می خواهند هویت و موجودیتشان حفظ شود باید خود را از زیر سلطه و نفوذ امپریالیست های استعمارگر خلاص کنند.
اینک یمن با حمله به کشتی هایی که برای صهیونیست ها کالا حمل می کنند زنگ خطر را برای آمریکا و انگلیس در باب المندب به صدا درآورده و خساراتی را به آنها تحمیل نموده تا دست از حمایت رژیم صهیونیستی بردارند.
از این روست که ایران هراسی از طریق شبکه های رسانه ای آمریکا و اروپا سالیانی است با قوت و شدت ادامه دارد اما به جز مشکلات اقتصادی و تحریم نتوانسته ارتش و سپاه مقتدر ایران را تضعیف نماید. بلکه برعکس روز به روز به اقتدار نظامی ما افزوده شده است.
آنچه در این میان مهم است و مردم شریف و شجاع ما می باید به اهمیت آن بیاندیشند، همبستگی و وحدتی است که انقلاب اسلامی ایران را به پیروزی رساند و حاصل آن همین اقتداری است که آمریکا و انگلیس و متحدان آنها در منطقه از آن بیم دارند.
یادمان نرفته که بوش پسر، رئیس جمهور لجوج و بی رحم اسبق آمریکا، ایران، عراق و افغانستان را محور شرارت نامید و به هر دو کشور عراق و افغانستان حمله کرد اما جرأت حمله به ایران را نداشت.
یادمان نرفته که نیروی دریایی سپاه سربازان انگلیسی را که از مرز آبی ما عبور کرده بودند به اسارت گرفت و کشتی انگلیسی را به تلافی به ساحل ایران آورد اما آنها جرأت مداخله نکردند. امروز هم مدام موفقیت های فلسطینیان در جنگ با اسرائیل غاصب را به حمایت های ایران نسبت می دهند و از اقتدار نظامی حزب الله وحشت دارند این برگ های برنده ایران حاصل مقاومت مردمی است که آموخته اند در کمند ترفندهای دشمنان ایران نیفتند و به امنیت و هویت خود همانند بعضی کشورهای تحت سلطه امپریالیسم چوب حراج نزنند.
ایران مقتدر یعنی مردم مقتدر و مردم مقتدر. یعنی همبستگی و رهایی از قید و بندهای سلطه گران. طعم شیرین اقتدار نظامی و ژئوپلتیکی تلخی مشکلات و نارسایی های اقتصادی ناشی از تحریم را خنثی می کند هرچند تحمل آن سخت باشد.
امروز ترکیه هم که عضو ناتوست با تورم 46 درصد مواجه است، هیچ تضمینی ندارد که اگر مفتون و تسلیم غرب شویم اقتصاد ما شکوفا می شود. دیپلماسی برد برد خوب و راهگشاست اما راه درازی را باید طی کرد تا به آن مهم دست یافت. به قول حافظ:
«تا چه بازی رخ نماید بیدقی خواهیم راند
عرصه شطرنج رندان را مجال شاه نیست...»
والسلام