سال ایرانی بر مبنای مدت زمان گردش زمین به دور خورشید واقعیتی قابل تجربه و آزمایش است که میزان دقیق آن در قرن پنجم هجری با دقتی بسیار بالا توسط خیام نیشابوری محاسبه گردیده و حتی از سال میلادی نیز دقیق تر است و از آنجایی که سال خورشیدی برای کشاورزان و دامپروران و حتی صنعتگران ایرانی به عنوان مبنای تصمیم گیری بر اساس تغییرات فصلی حائز اهمیت بوده ، نوروز را نیز مانند خط فارسی با تغییرات اندکی که روی ماهیت آن کمترین تاثیر را داشته ، حفظ نموده و تلاش کرده اند هر ساله آیین های مرتبط با آن را با شکوه فراوان به عنوان مهمترین شادروز گرامی بدارند .
نو شدن سال می تواند مبنایی باشد برای ارزیابی شکست ها و موفقیت های فردی و اجتماعی و ملی و حتی جهانی که البته فرصتی ایجاد می کند برای تجدید نظر در برخی قوانین و تصمیم گیری ها و حتی نگرش های نخ نما شده و سنت های غلط.
در واقع خانه تکانی و دست کشیدن بر سر روی خانه و اسباب خانه و حتی دور ریختن چیزهای اضافه و نو کردن لباس می تواند به اندیشه و رفتار و گفتار نیز تسری پیدا کند کما این که جوامع موفق در سایه ی چنین بازبینی هایی متحول شده اند .در همین راستا ایجاد تغیر در شیوه های زندگی و انتخاب راهی که ما را زودتر و با هزینه ی کمتر به مقصود می رساند نیز می تواند در آستانه ی سال نو اتفاق بیفتد .
این که ما سال گذشته در کنار کسانی بودیم که امسال دیگر با ما نیستند می تواند الهام بخش این نکته باشد که هیچ کس و هیچ چیز پایدار نیست و از مقام و دارایی و شهرت گرفته تا موقعیت و زیبایی و دستاویزهای دیگری که ایجاد دلخوشی می کنند ، تنها چیزی که ماندنی است و شخصیت ما با آن گره خورده ، رفتار نیکو و بایسته و شایسته است . معیار نیک بودن یک رفتار نیز این است که برای خود ما و دیگران زیان بخش نباشد و با چنین ترازویی می توان رفتار تمامی انسان ها را بدون توجه به باورهایشان مورد ارزیابی قرار داد آنچه مهم است این که هر سال نسبت به سال قبل باید وضعیتی بهتر داشته باشیم.
در یک جامعه ی توسعه یافته ، موفقیت های فردی با موفقیت های اجتماعی پیوندی معنادار دارند . برای نمونه اگر کسی ارتقاء درجه پیدا کند و مسئولیتی خطیر بر دوش او گذاشته شود تنها در شرایطی می تواند این ارتقاء موقعیت را یک پیروزی برای خود و دیگران توصیف کند که ارتقاء موقعیت او موجب بهبود وضعیت مردم بشود ، زیرا برای کسی که زندگی جمعی را پذیرفته ، موفقیت فردی بدون پیامدهای اجتماعی آن معنا ندارد .
بر اساس چنین نگرشی ، کسانی که اخیرا وارد مجلس شده اند زمانی باید این موفقیت را جشن بگیرند که مردم از رهگذر نماینده شدن آنها به رفاه و راحتی بیشتری رسیده باشند در واقع جشن راهیابی به مجلس باید پس از اتمام دوران نمایندگی برگزار شود. زیرا ارزش و اعتبار هر کاری به نتایج آن بستگی دارد. همان گونه که زائر خانه ی خدا روزی را عید می گیرد و به شکرانه ی آن قربانی می کند که موفق به انجام تمامی مناسک شده باشد . وقتی ما از انتخاب بهترین ها سخن می گوییم باید بدانیم که انتخاب بهترین ها بدون به دنبال داشتن بهترین نتیجه ها ، سخن باطلی است که خریدار ندارد. همان گونه که اعتبار نان آور خانواده بر اساس وضعیت اهل خانه و میزان رفاه و خوشنودی فرزندان مشخص می شود اعتبار و ارزش کار مدیران جامعه نیز بر اساس میزان رفاه عمومی و نشاط اجتماعی ایجاد شده توسط آنها سنجیده می شود .
تردیدی نیست که هر کسی نسبت به سالی که پشت سر گذاشته نظری متفاوت از دیگران دارد . کسی که سال گذشته بی خانمان بوده و هنوز هم سرپناهی ندارد نمی تواند تصور خوبی از سالی که پشت سر گذاشته داشته باشد و به همین منوال تحصیکرده های بیکار و دختران دم بخت ازدواج نکرده ، خانواده های فاقد فرزند که از ترس ناداری جرات فرزند آوری ندارند و صدها هموطن دیگر هر کدام با آرزویی تکراری به استقبال سال نو می روند . زندانیان مهریه و دیه از یک سو خوشحالند که یک سال از دوران حبس را پشت سر گذاشته اند و از دیگر سو چشم انتظار یاری خیرین و نیکوکاران برای رها شدن از پشت میله های زندان هستند . کودکان کار که با گذشت هر سال پا به دوره ی پر غرور نوجوانی و جوانی می گذارند ، با این احساس به استقبال سال نو می روند که رویدادی خوشایند آنها را از عمق چاهی که در آن سقوط کرده اند رهایی بخشد و روی دوران بی سر و سامانی آنها خط بطلان بکشد. شادی ، زمانی در جامعه نهادینه می شود که همگانی باشد و از درون بجوشد نه این که عده ای بخواهند با جوک گویی و به تمسخر گرفتن اراجیفی که از این و آن شنیده اند برای لحظه ای گذرا عقده ی خود را خالی کنند و نارضایتی خود را ابراز دارند .
کسانی که سرد و گرم روزگار را چشیده اند می دانند که در سر پروراندن آرزوهای بزرگ برازنده ی کسانی است که از بن دندان معتقدند سرنوشت آنها توسط خودشان رقم می خورد و همانگونه که خداوند فرموده نجات دهنده ای وجود ندارد مگر این که همه از درون متحول شوند و سرنوشت خود را متناسب با کیفیت تغییراتی که ایجاد می کنند دگرگون سازند. اتفاقات خوب، درونی است زیرا اتفاقات بیرونی جز خسارت و ایجاد توهم و ترس و امید واهی نتیجه ای ندارد !
خداوند تنها از طریق سنت هایی که بر مناسبات اجتماعی و تاریخ حاکم نموده و بر تغییر ناپذیری آنها تاکید ورزیده در زندگی افراد بشر دخالت می کند . بر این اساس هرملتی همان گونه زندگی می کند که خود آن را انتخاب کرده و به آن تن داده و شایسته آن است. به همین دلیل کیفیت زندگی با دانش و تلاش و همگرایی با محوریت منافع جمعی پیوندی ناگسستنی دارد .
ما اگر چه به قول فلاسفه در زندان تاریخ و جغرافیا و طبیعت به سر می بریم اما این قدرت را داریم که شادی عمومی را در سایه ی اراده ی جمعی تجربه کنیم لذا خدمتگزاران واقعی کسانی هستند که در همین راستا به مردم نشانی درست می دهند نه این که آنها را متوهم و در انتظار تغییری معجزه گونه که هیچ سنخیتی با فرهنگ و رفتار و تلاش مردم ندارد نگه دارند!
از نگاه خردورزانه ، آنچه بیش از هر چیز اهمیت دارد گذر عمر نیست بلکه چگونه سپری شدن و کیفیت آن مهم است . به همین دلیل تفهیم این نکنه به مردم که باید در لحظه زندگی کنند دقیقا به همین معناست چون گذشته که گذشته و آینده هم که هم هنوز نیامده است لذا دعوای اصلی باید بر سر کیفیت زندگی در حال باشد .اما اگر سلیقه ی افراد جامعه را با در تنگنا قرار دادن اکثریت مردم به اندازه ای تنزل بخشیده باشند که اغلب به زنده بودن به هر قیمتی خشنود باشند و به چگونه زندگی کردن نیاندیشند باید به حال آنها گریست . این که سالی رفت و ما هنوز زنده ایم خوشحالی ندارد بلکه باید دید چگونه زندگی کرده ایم . ویژگی مدیران خردمند این است که به دنبال بالا بردن سطح توقع مردم از زندگی هستند آن هم زندگی عزت مندانه در جهت کمال مادی و معنوی