از افکار عمومی جهانی می توان به عنوان قدرتی نوظهور یاد کرد ، قدرتی که به موازات پیشرفت و نوآوری در حوزه ی فناوری های ارتباطی ، جدال بر سر جهان دوقطبی ، چند قطبی و تک قطبی را به حاشیه خواهد راند . تظاهرات دانشجویان مراکز علمی و دانشگاهی در اقصی نقاط جهان در واکنش به کشتار غیرنظامیان در غزه نشان داد که وقتی نهادهای ناتوان بین المللی نظیر سازمان ملل و حقوق بشر و شورای امنیت تحت تاثیر فشارهای وارده از سوی کانون های مافیایی و لابی ها و ملاحظات دست و پا گیر سیاسی و اقتصادی ، با چشم بستن بر جنایاتی که در گوشه گوشه ی جهان بر علیه زنان و کودکان و کارگران و صاحبان اندیشه روا داشته می شود ، عملا تداوم انواع بی عدالتی ها را تضمین می کنند ، افکار عمومی تجهیز شده با خبررسانی های زنجیره ای که با وسایل نوین ارتباطی پشتیبانی می شوند به میدان می آیند و از اهرم هایی که در اختیار دارند برای تغییر معادلات و مناسبات سیاسی و اقتصادی و اجتماعی در کشورها بهره می گیرند.
قدرت افکار عمومی جهانی که بر همگرایی حاصل شده در سایه ی فضای آزاد تبادل اطلاعات متکی است از قدرت نهادهای دینی نظیر واتیکان و الازهر و و همچنین اتحادیه های عربی ، اروپایی ، آفریقایی و تشکل های تشریفاتی نظیر سازمان کنفرانس اسلامی و همچنین سازمان همکاری اسلامی که در چنین مواقعی به صدور بیانه ای یا توصیه و پیشنهادی فاقد ضمانت اجرایی بسنده می کنند، بیشتر است .
در ماجرای غزه اثبات شد که موضع گیری های صورت گرفته توسط صلیب سرخ جهانی ، هلال احمر ، سازمان پزشکان بدون مرز ، اتحادیه های کارگری و هنری و خبرنگاران رسانه های گوناگون نیز برای متوقف کردن ماشین جنگی صهیونیست ها کارآیی نداشته و نقش تعیین کننده ی مناسبات اقتصادی و سیاسی اسرائیل با کانون های قدرت در جهان همه ی تلاش ها در جهت برقراری صلح را بی نتیجه گذاشته است . اما به نظر می رسد که اسرائیل توان مقابله با افکار عمومی جهانی که با پیشاهنگی بهترین دانشگاه های جهان در حال خودنمایی است ، ندارد . در صورتی که جنبش جهانی دانشجویی در قبال نسل کشی در غزه به نتیجه ای متفاوت از آنچه سایر تشکل های رسمی بدان دست نیافته اند برسد به عنوان نقطه ی آغاز جنبشی انسانی که به هیچ دولت و نهاد بین المللی وابستگی ندارد ، مسیر تاریخ را عوض خواهد کرد مشروط به این که چنین انقلاب و جنبشی نیز دستخوش نفوذ و دخالت قدرت های جهانی قرار نگیرد .
تاریخ از یاد نخواهد برد که بسیاری از جنبش ها و انقلاب ها در جهان ابتدا با انگیزه های مبتنی بر ارزش های والا و دفاع از طبقات ضعیف و کارگران و بی خانمان ها حرکت خود را آغاز نموده و از میان کسانی که چیزی برای از دست دادن نداشتند، سربازگیری کرده اما در ادامه به خودخوری روی آوردند و دچار استحاله درونی شدند یا این که بعدها مشخص شد که از همان ابتدا تحت تاثیر جریان های استحماری قرار داشته و عناوینی عوامفریبانه را یدک کشیده اند به طوری که شمار چنین جنبش هایی خصوصا پس از جنگ جهانی دوم از تعداد انگشت های دست هم بیشتر است.
این روزها با توجه به ارسال لحظه ای خبرها ، امکان مدیریت آن توسط امپراتوری های رسانه ای و همچنین دولت ها کاهش یافته کما این که حتی خبرگزاری های ریشه دار و با سابقه که در گذشته می توانستند تغذیه کننده ی اذهان عمومی برای ترغیب آنها به انواع مطالبه گری در زمینه های گوناگون باشند دیگر قادر به انکار و تکذیب همه جانبه ی برخی از رویدادهای تلخ نیستند به همین دلیل گاهی شاهد جابجایی تبیین و توجیه برای برطرف کردن شائبه های ایجاد شده هستیم . ضمن این که مردم کشورها به این امکان دست پیدا کرده اند که برای تکمیل آگاهی خود پیرامون یک رویداد که از طریق انتشار قطره چکانی به آن دست پیدا کرده اند به سایر مراکز خبری نیز مراجعه کنند که در چنین فرآیندی گاه کشف یک تناقض موجب دامن زده شدن به یک ذهنیت می شود .
بر اساس شرایط جدید ممکن است برخی از تشکل های باورمند به ارزشهای مشترک انسانی که به هیچ دولت و بلوک و دین و مذهبی وابسته نیستند مبادرت به راه اندازی شبکه هایی خبری کنند و به روشنگری بپردازند . طبیعتاً چنین شبکه هایی چون توسط دولت ها و جریان های مافیایی پشتیبانی مالی نمی شوند راه دشواری را پیش رو خواهند داشت و انتظار می رود که با جا افتادن جایگاه چنین شبکه ای که تنها خود را در برابر ارزش های مشترک انسانی حساس و مسئول می داند عملکردش به معیاری برای ارزیابی سایر آژانس های خبری تبدیل شود.
جنگ ها همیشه با نوآوری همراه بوده اند از این رو امید است که از دل منازعه ای منطقه ای شاهد ظهور یک جریان خبررسانی کاملا متفاوت باشیم.