چه تعریفی از جنگ داریم؟ آیا هنوز ذهنمان درگیر جنگ های تاریخی است؟ آیا هنوز تصور می کنیم جنگ جهانی سوم همانند جنگ جهانی دوم نظامی و تسلیحاتی است و حتما هیتلری باید پیدا شود که بخواهد جهان را تقدیم آلمان ها نماید؟
آیا فکر می کنیم بمب های اتمی خوابشان آشفته می شود و دیر یا زود زمین را شیار می-کنند و آخرالزمان فرا می رسد؟
خبر جنگ جهانی سوم مدتی است شروع شده اما کم صدا می نماید و بیشتر در سایه است جنگی که چندان به ابزارهای تسلیحاتی و جنگ افزارهای پیشرفته نیاز ندارد. جنگ نرم افزاری است. جنگی است که چه بخواهیم و چه بخواهند یا نخواهند تمام ذهن و فکر بشر را در هر کشور دربر گرفته و یک دست و بی محابا می تازد و به قول هگل: «خداوند تاریخ ارابه خود را بی رحمانه از روی اجساد کشتگان عبور می دهد...» جنگی است که اصالت و هویت باورها و اعتقادات دینی و سنتی را به بازی گرفته و انسان را به ناکجاآبادی می برد که جز به پول و درآمد بیشتر و تأمین نیازهای مادی نیاندیشد.
جنگی که به صورت های نظامی در سرزمین های اشغالی گستاخانه و بی رحمانه در جریان است و جز نابودی تمامی فلسطینیان هدفی ندارد و فقط با توپ و تانک و هواپیماهای پیشرفته ادامه ندارد بلکه هدفی را دنبال می کند که دیگر زمان ترحم، دلسوزی، نوع دوستی، عدالت خواهی و حق طلبی و تبعیت از قوانین و عرف بین المللی به پایان رسیده است. نه تعالیم موسی(ع) و عیسی(ع) و محمد(ص) پذیرفتنی است و نه ترسی از دنیای باقی در دل دولتمردان آمریکائی و اسرائیلی است و نه توجهی به اعتراضات و احکام دیوان بین المللی لاهه است، گویی تمامی ارزش های انسانی و دستآوردهای حقوقی بشر فرو پاشیده و هیچ به هیچ است!
تکیه بر دستآوردهای علمی و فنآوری های نوین به هر نام و نشان و حتی اگر آخرین آن توسل به هوش مصنوعی باشد دیگر آثاری از اومانیسم را هم در افکار دولتمردان غربی به جای نگذاشته است.
جهان از دیدگاه سرمایه داران جهان به دو قسمت تقسیم شده است. جهان با نفت و جهان بدون نفت. جنگ پیوسته در سرزمین های نفت خیز پیدا و پنهان ادامه داشته و دارد و مابقی سرزمین ها اگر دارای موقعیت های ژئوپلتیکی نیستند به حال خود رها شده اند.
میلیون ها انسان رها شده از فرهنگ و سنت دیرینه خود به تبعیت از فرهنگ غرب تمام وقت، در اندیشه تأمین نیازهای اولیه و مادی اند چنانکه فراغتی، آرامشی، استقلال فکری و هویت انسانی ماندگاری ندارند جز آنکه در مسابقات ماشینی فقط به سرعت می اندیشند و هیچ گاه نمی توانند به سرعت ماشین برسند تا بشر امروز به نام عمران و آبادانی و پیشرفت های علمی و فنی چنان از طبیعت دور افتاده که دیگر نه آب روان و درختان سبز و جنگل های انبوه و آسمان آبی و نسیم بهاری او را انگیزه شکرگزاری می دهند و نه رابطه ای با خدا برقرار می شود که آرامشی شکوه های هجران و دورافتادگی را کمرنگ کند.
جنگ روسیه با اوکراین، اسرائیل با مردم فلسطین، آمریکا با کشورهایی چون عراق و افغانستان و جنگ صدام بعثی به نمایندگی از آمریکا با ایران و دیگر جنگ هایی که داعش و القاعده و طالبان و امثالهم راه انداختند و بعضا ادامه دارد. همه صورت قضایای پیچیده ای است که گرچه شکل نظامی به خود گرفته اما اهداف دیگری را دنبال می کند و آن عصیان بر علیه تمامی ارزش های انسانی و دینی و فرهنگی است که آثار شوم آن ارتجاع و بازگشت به دوران لوط و ماجراهای زمان های گذشته است وقتی همجنس-گرایی و سقط جنین رسمیت پیدا می کند و قانونی می شود وقتی کودک کشی جزء دکترین جنگ اسرائیل با غزه مظلوم می شود برای توجیه نسل کشی وقتی دموکراسی قلابی با روش های دیکتاتوری افتخارآمیز می شود و تمامیت خواهی در مجالس سنای آمریکا به قانون تبدیل می گردد.
جنگ ناپیدای جهانی چنان بی محابا به پیش می رود و مقبولیت پیدا کرده که گویی اسارت داوطلبانه افتخارآمیز است و تلاش برای تحقق آن تا پای جان ادامه دارد که اگر در گذشته های نه چندان دور، سیاه پوستان را دستگیر و در غل و زنجیر می کردند و تجارت برده داری رسمیت داشت، اینک شرایط به گونه ای رقم زده شده که دیگر نیاز به شکار و دستگیری و غل و زنجیر و اجبار نیست.
اسارت داوطلبانه به شدت رونق دارد تا آنجا که دولت آلمان 90 هزار داوطلب مهاجر از کشورهای افغانستان، سوریه، لیبی را پذیرفت اما بعد از آزمایشات بدنی و مصاحبه های آنچنانی 30 هزار نفر از آنها را بازگرداند و بقیه را برای کارهای سخت در مراکز صنعتی و خدماتی آموزش داد و به کار گرفت و نامش را گذاشت رفتار انساندوستانه «تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل...» این است یکی از جنگ های ناپیدای جهانی.
جنگ نرم داروها، جنگ گرم روایت ها، جنگ نرم بی خبری ها، جنگ همه چیزدان ها با هیچ دانان، جنگ کلمات و واژه ها و نهایتا جنگ ناپیدای جهانی با توسل به هوش مصنوعی که هنوز صدایش درنیامده و باید بمانیم تا صبح دولتمان بدمد.
والسلام