برخی از جوامع سنتی پیش از آن که بتوانند با ظرفیت سازی و ایجاد شفافیت لازم به تدریج گام های تکمیلی را در راستای دمکراتیزه کردن مناسبات سیاسی و اقتصادی بردارند و طعم گفت و گوی همگانی را در سایه سار برخورداری از رسانه های مستقل و حرفه ای تجربه کنند ، با به صحنه آمدن شبکه های اجتماعی و روایی و فراگیری استفاده از امکانات نوین ارتباطی توسط عموم مردم، دچار گونه ای سردرگمی شده اند . شبکه هایی که یکی پس از دیگری با امکانات روزآمدتر زمینه ساز تبادل اخبار و اطلاعات و تصاویر و فیلم ها و روایت های قابل استناد هستند و به رقیب جدی شبکه های خبری و روزنامه های رسمی و دولتی تبدیل شده اند.
خروج رسانه های رسمی از انحصار در بازتاب اخبار، به راه افتادن سیل تفسیرها و تحلیل های هدفمند به دنبال وقوع رویدادهای اقتصادی و سیاسی و اجتماعی و علمی، شکل گیری گعده ها و گروه های مجازی با هدف به اشتراک گذاشتن ایده ها و دیدگاه های جهت دار، برخورداری تاریخ شفاهی معاصر از پشتوانه ای تمام ناشدنی و همچنین فراهم شدن بستری مناسب برای نظرسنجی های غیررسمی پیرامون مسائل مبتلابه جامعه از جمله دستاوردهای خیره کننده ای است که به دنبال رواج شبکه های اجتماعی یکی پس از دیگری خودنمایی می کنند .
باید دید شبکه های اجتماعی چگونه عملکردی دارند که توانسته اند در حد چندین انقلاب فرهنگی دستاورد داشته باشند زیرا به جرات می توان گفت دیدگاه ها نسبت به باورهای دینی و مذهبی و سیاسی و سنت های اجتماعی به اندازه ای دچار دگردیسی و تحول گردیده که در شرایط عادی شاید تا پنجاه سال دیگر هم امکان چنین تغییراتی وجود نداشت.
شبکه های اجتماعی بیش از هرکسی صاحبان تریبون را خشمگین کرده اند زیرا کسانی که به بلندگو و انواع رسانه های مکتوب و دیداری و شنیداری دسترسی داشتند دیگر قادر به بر زبان آوردن هر سخنی نیستند چرا که به فاصله چند دقیقه پاسخ های گوناگونی دریافت می کنند که بعضا خنثی کننده ی اظهارات قبلی و بعدی آنها نیز خواهد بود .
علت این که دیگر شاهد برخی از جنایت ها نیستیم نیز به نعمت وجود شبکه های اجتماعی در بازتاب دادن زوایای آن بازمی گردد کما این که صهیونیست ها زمانی که در کفر قاسم و صبرا و شتیلا مرتکب جنایت شدند و هزاران نفر را اعدام کردند تا زمانی که جهانیان در جریان عمق جنایات رخ داده قرار نگرفتند با موج مخالفت جهانی روبرو نشدند .
شبکه های اجتماعی مانند تیغ دولبه ای هستند که با وجود نقشی که در شفاف سازی دارند به همان میزان نیز می توانند به غبارآلود شدن فضا کمک کنند چرا که در جوامعی که ظرفیت فرهنگی بالایی ندارند ، هضم یکباره ی هزاران خبر ضد و نقیض پیرامون یک رویداد کار چندان ساده ای نیست.
در شبکه های اجتماعی خصوصا در ایران مالکیت معنوی چندان محلی از اعراب ندارد به طوری که در جریان رد و بدل شدن دیدگاه ها بارها دیده شده که سخن هر کسی را به دیگری نسبت می دهند. تنها کافی است یک شخصیت تاریخی روی موج محبوبیت بیفتد تا هر سخنی را به او نسبت بدهند . مسلما تشخیص این که فلان شخصیت مشهور ملی و یا جهانی چنین اظهار نظری داشته و یا نداشته از عهده ی هر کسی برنمی آید . از این جهت مردم ما بیشتر تحت تاثیر فرهنگ شفاهی هستند که هنوز هم سیطره ی بلامنازعی بر جامعه ی نیمه سنتی ما دارد !
اگر شاعری شعری زیبا بسراید و آن را برای یکی از دوستان خود بفرستد در کمتر از چند ساعت قابلیت تکثیر به هزاران گروه و گعده ی مجازی را دارد در حالی که چند ماه طول می کشد تا یک نویسنده و شاعر بتواند برای چاپ آثارش از اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی مجوز بگیرد . از این منظر اگر چه شعر یا اثری خوب ظرف کمتر از چند ساعت هزاران بار در فضای مجازی تکثیر می شود اما بی توجهی اغلب مردم به مالکیت معنوی چه بسا موجب نسبت دادن اثر یک شخص به دیگران شود.
توانایی دیگر شبکه های اجتماعی این است که می توانند با شبهه آفرینی در یک فضای غبارآلود دیدگاه مردم را نسبت به اثر داروها ، جاهای دیدنی ، خوردنی ها ، مکان های تاریخی ، بیماری ها ، پوشیدنی ها ، تفریحات ، سرگرمی ها و بازی ها و ... عوض کنند . در همین راستا دولت های ثروتمند می توانند با در اختیار گرفتن نیروهای جوان و توانمند با ایجاد گروهای مجازی کاذب برخی از اخبار را در شمارگان میلیونی انتشار داده و مخاطبان ولگرد در فضای مجازی را تحت تاثیر القائات خود قرار دهند و اینگونه وانمود کنند که مردم چه خواسته ای دارند! این رویکرد تا کنون نیز در جریان برگزاری انتخابات در برخی از کشورها تجربه شده و به جواب رسیده است.
تا پیش از رواج فضای مجازی و استقبال عموم مردم از شبکه های اجتماعی در اختیار داشتن تریبون و سکویی برای اظهار نظرمانند بودجه دولتی تنها در انحصار تعدادی محدود بود اما اکنون هر کسی از امکان گفت و گو با دیگران برخوردار است.
در این میان باورهای مذهبی بیش از هر چیز دیگری در معرض شک و تردید قرار دارند چرا که سرعت ایجاد شبهه و اشتهایی که برای زیر سئوال بردن بسیاری از رفتارها و سنت ها ایجاد شده به کسانی که داعیه دار حراست از مرزهای اعتقادی هستند مهلتی برای شبهه زدایی نمی دهد و بیشترین هجمه ها نیز متوجه بنیادگرایانی است که برای پیشبرد مقاصد خود نیازمند مقلدینی بیگانه با چون و چرا هستند زیرا کوچکترین تردید آنها نسبت به مبانی اعتقادی اشان تمامی رشته ها را پنبه می کند و این چالش نه تنها مسلمانان بلکه مذاهب و فرقه های وابسته به سایر ادیان را نیز در تیررس شلیک های مسلسل وار خود قرار داده است. رویکردی که در آینده ی نه چندان دور همگان را ناگزیر خواهد ساخت تا برای همراه کردن دیگران با خود به منطقی انسانی و دنیا پسند مسلح شوند.