از آغاز عهدی بستیم، هر آنچه امروز آن را شاهدیم نتیجه همان عهد است هر چند بسیاری عهد شکستند و راه مخالفان در پیش گرفتند. عهد ما با خدا بود. خدایی که چنان نیروی توفنده ای را در جسم و جانمان گذاشت که بپا خیزیم و از جای برکندیم بنای کاخ دشمن را و چنین شد که علیرغم انتظار دولتمردان شرق و غرب انقلاب مردم ایران پیروز شد. بعد از آن بسیار اتفاقات خوش و ناخوش افتاد. چه در ایران و چه در دیگر کشورها که جای بحث بسیار دارد و مثنوی را هفتاد من کاغذ خواهدکرد.
و اما امروز؛
امروز چهاردهمین انتخابات ریاست جمهوری روبروی ماست، تجاربی داریم از انتخابات گذشته که منتخبین ما در آزمون و خطاهایی چند با سلایق مختلف و روش هایی ناکارآمد و یا کارساز امتحان خود را دادند، بعضی ها نمره قبولی گرفتند هم از خلق و هم از خدا و بعضی ها هم نتوانستند از پس قول و عهدی که پای آن را امضاء کردند برآیند به هر دلیل که شرح آن در این کوتاه مقال نمی گنجد
اینک 6 نامزد به میدان آمده اند که همگی با تأسی به رهنمودهای مقام معظم رهبری دیدگاه های خود را رسانه ای می کنند. عمده مناظره ها و سخنان بیشتر در باب اقتصاد است و رفع نگرانی های ناشی از تورم، گرانی و کاهش ارزش پول ملی. همه ما می دانیم که بهبودی اقتصادی دو سر دارد یک سر آن در داخل است و سر دیگر در خارج. آنچه می تواند این دو سر را به یک تن وصل کند، پل دوطرفه ای است که بار صادرات و واردات را رهوار می کند. طول این پل چه هوایی باشد یا دریایی و زمینی می تواند وصل به همه کشورهای هدف باشد یا فقط محدود به چند کشور همسایه.
روابط تجارت بین الملل که داد و ستدها را ضامن است نخست با مشی و دیپلماسی معمول و مرسوم بین کشورها ایجاد می شود که مهمترین آن روابط دوستانه متقابل است بدون چالش های دشمن آفرین.
هر نامزد ریاست جمهوری که مدعی است می تواند رونق اقتصادی ایجاد کند باید از روشی برای تحقق اهداف خود استفاده کند که در روابط بین المللی مرسوم است.
براساس وظایف و اختیارات تدوین شده در قوانین کشور رئیس جمهور اختیاراتی دارد و در قبال آن مسئولیت هایی. اما این اختیارات و مسئولیت ها می باید از فیلتر مجلس شورای اسلامی و شورای نگهبان هم عبور کند و نهایتا با اختیارات وظایف رهبر در تضاد و تعارض نباشد.
پس تنها یک هماهنگی بین سه قوا و رهبری است که می تواند سرعت عمل رئیس جمهور را در تحقق خواسته ها و دیدگاه های کارشناسی شده به منصه ظهور برساند.
نامزدهای انتخاباتی همه این موضوع را می دانند و به آن اشراف دارند. پس نباید حرفی بزنند یا سخنی بگویند که نتوانند در انجام آن توفیقی حاصل کنند.
نکته دیگر آنکه اگر بناست تغییری در خط مشی و یا استراژی های نظام ایجاد شود نخست باید موانع و سدهای پیش روی را برداشت. مثلا هر آنچه موجب عدم توافق برای برداشتن تحریم ها می شود نه به این معنی که آمریکا و کشورهای غربی هر آنچه گفتند و خواستند ما تسلیم آن شویم، بلکه در بازی های سیاسی نباید توقع داشته باشیم همیشه طرف ما بازنده باشد.
معامله برد برد به یک دیپلماسی پایدار و مورد حمایت همه مسئولان نظام نیاز دارد. هیچ جناحی یا جمعیتی و حزبی نباید بگوید فقط ما می توانیم فلان کار را انجام دهیم که اگر هم بتواند رقبای دیگر مقابل آن بایستند و نگذارند کار به سامان برسد. بلکه هر کس انتخاب شد و رأی آورد و وزیر امور خارجه تعیین کرد و مسئولیت پذیرفت باید از اختیاراتی برخوردار باشد تا بتواند اهداف مورد نظر خود را تحقق بخشد البته با مشاوره و کارشناسی طبق قانون و مقررات تا نقطه ضعفی برای منتقدان ایجاد نکند.
اینکه در مناظرات می بینیم و می شنویم که بعضی نامزدها مقابل هم می ایستند و با هم در مسائلی اختلاف نظر دارند، طبیعت رقابت است لیکن رقابت هم حد و حدود خود را دارد. اختلافات جناحی نباید وحدت و یکپارچگی افکار عمومی را خدشه دار کند. همه یک ملت، یک کشور، یک پرچم و یک انقلاب داریم با اکثریت مسلمان.
جناح بندی ها ایجاد تفرقه می کند چون روش و منش آن با رقابت های حزبی متفاوت است زیرا هر حزب مرامنامه ای دارد که به اطلاع مردم می رساند و مردم مختارند عضویت فلان حزب را بپذیرند یا نپذیرند. اما جناح ها که از دل انقلاب بیرون آمده اند هیچ کدام مرامنامه ای رسمی اعلام نکرده اند و عضوگیری رسمی و علنی هم ندارند.
حتی نمی دانند چه تعداد عضو یا طرفدار دارند و هر کدام هم نمی توانند در مصاف های مختلف همه طرفداران خود را به صحنه آورند. پس بهترین راه مدیریت افکار عمومی به نحوی است که اولا سم پاشی های مغرضانه دشمنان چه در داخل و چه در خارج تأثیری روی اراده مردم نگذارد دو دیگر آنکه تبلیغات انتخاباتی به گونه ای باشد که در مردم ایجاد تردید و انفعال نکند.
مثلا وقتی عملکرد رؤسای جمهور پیشین را نقد می کنیم به گونه ای نباشد که در مردم یأس و ناامیدی ایجاد شود که این نامزدها دچار خودزنی شده اند. بالاخره در عملکرد رؤسای جمهور قبلی دیگر قوا و مسئولان هم بی تأثیر نبوده اند هرچند رئیس جمهور وظایفی دارد و اختیاراتی ولی نباید فراموش کنیم که اختیارات رئیس جمهور گاه عمد یا سهو توسط نهادهایی یا مجلس یا شورای نگهبان محدود می شود یا با عملکرد و خواسته رئیس جمهور مثلاً در انتصابات وزراء یا ارائه لوایح مخالفت هایی می شود. پس همه مسئولیم. حتی فرد فرد ایرانیان چه قبل از اخذ آراء چه بعد از آن مسئولیت دارند. در مرحله اول مسئولیت انتخاب اصلح و در مراحل بعدی مسئولیت نظارت و مطالبه گری. بی شک در حکومت مردم سالار مردم و رفتار و گفتار و کردارشان بی تأثیر در تصمیمات و ایده های دولت ها نیست.
امید که همه مردم پای صندوق های رأی بیایند و نظر خود را اعمال کنند تا برای حفظ آن ناظر و مطالبه گر باشند وگرنه هر چه پیش آید خوش آیند نیست و در امتحان انتخابات مردود می شویم و یا به حداقل نمره قبولی راضی می گردیم.
والسلام