تعارض منافع بزرگترین مانع در برابر همگرایی جهانی است . با مطالعه متن منشور ملل متحد و اعلامیه جهانی حقوق بشر و کنوانسیون های جهانی که عضویت بسیاری از کشورها در آنها بیشتر جنبه ی نمادین دارد درمی یابیم که پای بندی به آنچه در منشور ملل متحد آمده هرگز با هدفگذاری دولت ها تناسبی ندارد به همین دلیل دستاویز قرار دادن برخی از مواد منشور ملل متحد برای اعمال فشار بر کشورهای غیر همسو با کشورهای واقع شده در بلوک قدرتمند امری محسوس و غیرقابل انکار است. کشورهای جهان از نظر میزان پای بندی به میثاق های جهانی به چند دسته تقسیم می شوند
نخست کشورهایی که علی رغم تمایل به ایفای نقش پلیس جهانی تنها در صورتی به میثاق های بین المللی پایبند هستند که تضادی با منافعشان نداشته باشد . کشورهایی نظیر آمریکا ، روسیه و چین در بالای چنین فهرستی جای می گیرند . دوم کشورهایی که بدلیل رویکردهای ایدئولوژیکی نگاه گزینشی به قوانین بین المللی دارند به طوری که هر جا اجرای برخی قوانین به منزله ی عدول از چارچوب های اعتقادی شان باشد بدون توجه ویژه به منافع ملی از آن سرباز می زنند ضمن این که ادعا های اصلاح گرایانه آنها ایجاب می کند که همواره نقشی فراتر از ظرفیت های اقتصادی برای خود در جهان تعریف کنند. سوم کشورهایی که نه تنها از قدرت لازم برای زیر پا گذاشتن قوانین بین المللی برخوردار نیستند بلکه قربانی عدول از میثاق های جهانی توسط سایر کشورها می شوند.
برخی کشورها نظیر موناکو ، نائورو ، تووالو ، سن مارینو ، لیختن اشتاین ، گرنادا و جزایر مارشال که بعضا بین 35 تا 40 هزار نفر جمعیت دارند از برخی کشورها که چندین هزار برابر آنها جمعیت دارند در سازمان ملل نفوذ بیشتری دارند زیرا ساکنان برخی از این کشورها افرادی ثروتمند هستند . ضمن این که پذیرش این سرزمین های کوچک و کم جمعیت به عنوان عضوی از اعضای ملل متحد بیشتر برای ایجاد موازنه در شرایطی است که می خواهند برای تصمیم گیری پیرامون موضوعی مورد مناقشه یارگیری کنند. حال اگر حق وتو را هم در کنار عضویت چنین کشورهایی به معضلات سازمان ملل اضافه کنیم ، ملغمه ای به دست می آید که با وجود ناگوارایی به خورد همگان داده می شود و نکته ی در خور توجه این که قانونی هم برای تجدید نظر در ساختار و قوانین حاکم بر این نهاد بین المللی پیش بینی نشده تا کشورها در صورت عدم کارآیی این سازمان بتوانند به ایجاد تغییرات در آن بپردازند زیرا تصمیم گیری برای ایجاد تغییرات نیز در گرو موافقت تمامی اعضای دارای حق وتو است .
بر این اساس اگر کشوری بخواهد با چنین نهادی سر ناسازگاری داشته باشد و احکام و قطعنامه هایش را برای خود الزام آور نداند با وضعیت شگفت انگیزی روبرو می شود .
یکی از قوانین سازمان ملل این است که هیچ عضوی نمی تواند عضوی دیگر را تهدید به نابودی کند ولی در عین حال رد پای برخی از کشورها در کودتاها و آشوب ها و تهدیدهای علنی علیه سایر کشورها قابل کتمان نیست .
از نکات خنده دار که محصول عملکرد نهادی چون سازمان ملل متحد است این که هنوز تعریفی که متمایز کننده ی گروه های انقلابی از گروه های تروریستی باشد ارائه نگردیده و بارها پیش آمده گروهی که زمانی از دید آمریکایی ها تروریست توصیف شده اند در زمانی دیگر به عنوان گروهی مبارز و رهایی بخش مورد حمایت قرار گرفته اند .
گروه داعش در عین حال که تروریست توصیف می شوند توسط دولت های ضد تروریست مسلح و حمایت می شوند . افکار عمومی جهانی بارها جای خالی نقش آفرینی شورای امنیت را در جنگ کره و ویتنام و عراق و افغانستان و آسیای غربی احساس کرده اند.
آیا جهان می تواند با داشتن چنین نهادی موفق به حل مشکلات مربوط به جمعیت ، بهداشت ، آب و هوا و جنگ های خانمانسوز شود؟
مدیریت واحد جهانی به همان اندازه که مدعیانی دارد مخالفان زیادی هم در برابر آن قد برافراشته اند. کسانی که در حال حاضر بیشترین سهم را در اعمال سیاست های فراگیر و تاثیر گذار بر سرنوشت ملت ها دارند اغلب منافع ملی و در خوش بینانه ترین حالت منافع تیمی و اعضای هم پیمان خود را دنبال می کنند . ایفای نقش پلیس در دنیا بیشتر توسط کشورهایی صورت می گیرد که منافع آنها در گرو تغییراتی است که خودشان خواستار آن هستند . نه این که معتقد باشند این تغییرات به نفع جهانیان است.
همانگونه که تبعیض در جوامع هر چند کوچک به سرکشی مدنی ، تبانی ، دزدی ، کلاهبرداری و قتل و جنایت می انجامد وقتی نهادی بین المللی مانند سازمان ملل و شورای امنیت ، تبعیض را رواج می دهد نباید از رخدادهای مغایر با حقوق بشر در جای جای جهان شگفت زده شویم . رواج انواع تبانی ها در مناسبات بین المللی پیامی جز این به جهانیان مخابره نمی کند که باید برای پیشبرد کارها به پول و زور و تبانی متوسل شد . وقتی در کشوری مانند آمریکا که مدعی آزادی و دموکراسی است ، انتخابات تحت تاثیر لابیگری و پول پاشی به سرانجام می رسد در سایر کشورها نیز همین رویه کارساز خواهد بود .
در چنین شرایطی می بینیم که همه یکدیگر را به جنایت متهم می کنند و اتهاماتی از این دست نه با هدف بازدارندگی از جنایت بلکه با هدف ساکت کردن طرف مقابل برای پذیرش جنایتی است که در جایی دیگر صورت می گیرد .
اینگونه رفتارهای متناقض نما در جهانی رخ می دهد که انسان ها بیش از هر زمان دیگر می توانند در پرتو گفتگو به نقطه ی تفاهم نزدیک شوند .
هر چند ظهور و بروز جهانی سرشار از مفاهمه، شاعرانه به نظر می رسد و زاییده ی تخیل انسان های صلح طلب است ولی آرزویی است که هزاران سال همگان را به خود مشغول داشته و به افسانه پردازی ها دامن زده است تا عده ای خوش بینانه در انتظار جهانی بهتر صبح را به شب برسانند.