سرمقاله 6 شهریور 1404 اسماعیل عسلی مدیریت کارآمد ، حلقه ی مفقوده توسعه
معمولا زمانی که از قدرت سخن به میان می آید ، ذهن اغلب افراد متوجه نیروی نظامی می شود که البته تا حدود زیادی هم طبیعی به نظر می رسد زیرا همگرایی مولفه های قدرت می تواند به ایجاد نیروی نظامی موثر ، کنشگر و بازدارنده بیانجامد اما باید دید مولفه هایی که قدرت نظامی با اتکا بر آنها می تواند کارآیی داشته باشد کدامند؟
نباید فراموش کرد که قدرت نظامی با بازدارندگی بالا ریشه در قدرت اقتصادی دارد چرا که هزینه های ناشی از جنگ و یا هزینه جبران خسارت های وارد شده در اثر جنگ در سایه ی قدرت اقتصادی تامین می شود . اما قدرت اقتصادی نیز به سادگی به دست نمی آید چرا که ما برای تبدیل شدن به یک قدرت اقتصادی ، نیازمند تعاملات تجاری با جهان در بحث واردات و صادرات هستیم . پول یا ارز مورد نیاز برای واردات یا باید با تولید و کار و تلاش تامین شود که نهایتا به صادرات و دریافت ارز می انجامد و یا با فروش منابع و مواد معدنی به صورت خام تامین می شود که آن هم نیازمند تعامل با سایر کشورهاست .
بعضی به غلط تصور می کنند که برخورداری یک کشور از منابع و ذخایر فراوان می تواند از یک کشور قدرتی اقتصادی بسازد . این بدان می ماند که ما مدعی شویم یک انسان با هوش می تواند به یک دانشمند تبدیل شود در حالی که تبدیل شدن یک انسان باهوش به دانشمند در گرو تحصیل و آموزش هدفمند ، خواست و اراده ای قوی و برخورداری از حمایت و مدیریت او در خانواده ، مدرسه و جامعه است. کشور ما بر روی کاغذ در ردیف 10 کشور ثروتمند جهان است و برخی دیگر از کشورها ی توسعه یافته از این جهت در رتبه ی آخر هم قرار نمی گیرند زیرا از لحاظ برخورداری از منابع و ذخایر زیرزمینی فقیر هستند . ونزوئلا و سودان جنوبی با وجود برخورداری از منابع و ذخایر زیرزمینی فراوان در ردیف فقیرترین کشورهای جهان هستند که با بحران های اقتصادی زیادی دست و پنجه نرم می کنند . مانند همان بچه ی باهوشی که خوب تربیت و مدیریت نمی شود و به جایی نمی رسد !
در نقطه ی مقابل ژاپن کشوری است که منابع زیرزمینی قابل ذکری ندارد و برای به حرکت درآوردن لوکوموتیو اقتصاد خود شدیدا وابسته به واردات مواد اولیه است ولی خوب مدیریت می شود .
اینجاست که ارزش مدیریت خود را نشان می دهد . این که در کشور ما با استعدادترین دانش آموزان و دانشجویان به دنبال تحصیل در رشته های پزشکی و مهندسی هستند اما کسانی که رشته ی مدیریت را انتخاب می کنند معمولا یا توانایی ذهنی بالایی ندارند و یا این که مدرک مدیریت به آنها اهدا می شود تا از هژمونی و هیبت لازم برای ریاست بر زیرمجموعه ی خود برخوردار باشند و به بیسوادی متهم نشوند !
ما در ایران با بحران مدیریت مواجه هستیم و این بحران به عدم بلوغ جناح های سیاسی برمی گردد زیرا زمانی که یک جناح مجلس یا قوه ی مجریه را در دست می گیرد به انتخاب کسانی برای مدیریت نهادها و سازمان ها روی خوش نشان می دهد که با جناح او در قدرت همسو باشند در حالی که این همسویی را باید در توانایی ، تخصص و تجربه افراد نامزد شده برای مدیریت در پیوند با موضوع کارشان جستجو کرد . اینجاست که محفل ها و هیات ها و خانه های احزاب به جای دانشگاه ها کار کادر سازی را انجام می دهند. البته اگر همین مدیران به اصطلاح سفارشی برای جبران کردن ناتوانی خود در اداره یک نهاد و سازمان ، افرادی متخصص و با تجربه را به عنوان معاون و مشاور و کارشناس انتخاب می کردند باز هم امکان داشت بتوانند کشور را مدیریت کنند اما اغلب مدیران ترجیح می دهند که در مرحله انتخاب زیردستان و مشاورین خود نیز همان رویه ی حزبی را در پیش گیرند و به صلاحیت های علمی توجهی نداشته باشند . قاعدتا انتظار این است که مجلس شورای اسلامی به عنوان نهاد قانونگذار و ناظر و پیگیر امور مهمه کشور کانون گردهمایی بهترین ها از هر جهت باشد که با آرای بالا به این نهاد مشورتی راه پیدا کرده اند تا تمامی وزارتخانه ها از آنها حساب ببرند و کسی نتواند آنها را دور بزند . در حالی که همین مجلس نشین ها در مواردی از بی اطلاعی پیرامون مهمترین تصمیمات اتخاذ شده در کشور سخن می گویند که دیگر نور علی نور است . شوربختانه ، وظیفه ی هم تراز کردن و جانمایی مدیران و وزیران و نمایندگان و صاحب منصبان نیز بر عهده ی کسانی است که با نگاه سلیقه ای و جناحی مستقیم و یا غیر مستقیم بر گزینش نیروها و تایید صلاحیت ها نظارت دارند . اینجاست که آنها ترجیح می دهند برای کم کردن چالش های بین دستگاهی ، چینش ها را به گونه ای ساماندهی کنند که کوچکترین اصطکاک و سایشی ایجاد نشود . نتیجه ی چنین رویکردی ، مدیریت را به حلقه ی مفقوده توسعه تبدیل می کند ! واقع قضیه این است که ما برای غلبه بر بحران مدیریت نیازمند مجلسی قوی هستیم .برخی تصور می کنند که بازگشت به نظام پارلمانی می تواند رافع این مشکل باشد در صورتی که تا ساز و کار برگزاری انتخابات خصوصا انتخابات مجلس درست نشود ، در بر همین پاشنه خواهد چرخید !